بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

تن هاخ: پدرم میلیونری بود که به فوتبال علاقه‌ای نداشت؛ فرگوسن الهام‌بخش من است

منبع : طرفداری
تعداد نظرات کاربران : 0 نظر
تاریخ انتشار : سه شنبه ۹ خرداد ۱۴۰۲ | ۱۱:۲۱

طرفداری | منچستریونایتد در ابتدای فصل مقابل برنتفورد با شکستی 4-0 تحقیر شد. شکستی که از آن به عنوان نقطه عطف دوران اریک تن هاخ در اولدترافورد یاد می‌شود. پس از این شکست، تن هاخ رویه دیگری را در منچستریونایتد به کار گرفت و با وجود شکست‌های سنگین دیگری مقابل منچسترسیتی و لیورپول، شیاطین سرخ با واکنشی مناسب فصل خوبی را به پایان رساندند. اریک تن هاخ در مصاحبه‌ای مفصل با تایمز از منچستریونایتد و زندگی شخصی خودش صحبت کرده است.

صبح فردای بازی با برنتفورد، اریک تن هاخ زودتر از هر کسی به کارینگتون رسیده بود و در آن‌جا حضور داشت. سرمربی هلندی منچستریونایتد از عملکرد بازیکنان در نیمه اول همچنان عصبانی بود. تن‌ هاخ:

در پایان، مسئولیت عملکرد تیم با من است. من هستم که باید خواسته‌ها و ذهنیتم را در تیم پیاده کنم. نیمه اول بازی است و ما 4-0 عقب افتادیم! دارید چیکار می‌کنید؟

با ورود بازیکنان به کمپ تمرینی، تن هاخ بازیکنان را وادار می‌کند برای مجازات عملکرد خود، 8.5 مایل در کارینگتون بدوند. تن هاخ 52 ساله که خودش را نیز مقصر شکست تحقیرآمیز می‌داند، تصمیم می‌گیرد آن‌ها را همراهی کند:

بله، من هم مسئول هستم. از مربیانی که در پیروزی می‌گویند «من بردم» و در شکست «بازیکنان باختند» متنفر هستم. نه! ما با هم می‌بریم و با هم شکست می‌خوریم. وقتی در مورد کاری مسئولیت دارید نباید مثل بازی با برنتفورد عمل کنید. می‌توانم شکست‌های ابتدای همکاری با مربی جدید را بپذیرم اما بازیکنان باید به کادر جدید و شیوه بازی جدید تیم عادت کنند. نباید به این صورت شکست بخورید. بازیکنانی را دیدید که تسلیم شدند، وقتی برای این بازی پول می‌گیریم شما نمی‌توانید چنین عملکردی داشته باشید. وقتی دستمزد خوبی می‌گیریم انتظارات بیشتر هم خواهد بود. در کل عملکردمان کاملا غیرقابل قبول بود.

تایمز تصمیم می‌گیرد در مورد هاکسبرگن بپرسد، جایی که تن هاخ در خانواده‌ای مرفه بزرگ شد. پدر شما یک آژانس املاکی و شرکت خدمات مالی تاسیس کرده بود؟

پدرم شرکت‌های خودش را تاسیس کرده بود اما چند بار تا مرز ورشکستگی رفت، پس اوضاع همیشه خیلی هم خوب نبود. با این حال پدرم جنگید و مصمم بود و در نهایت شرکتی ساخت که بیش از 100 کارمند داشت. او موفق بود. یکی از شعارهای پدرم «همبستگی» بود. اگر به دنبال موفقیت هستید باید بین شما و کارمندانتان اتحاد وجود داشته باشد. اگر با هم باشید به موفقیت‌های بسیاری دست خواهید یافت.

خانواده روی شما تاثیر زیادی داشت؟ در چه چیزی؟

بله، احترام و اخلاق کاری. با این حال پدرم مشوق من برای ورزش نبود. او ترجیح می‌داد من به دانشگاه بروم. رویای من فوتبال بود و باید با پدرم می‌جنگیدم چون فوتبال از نظر او منطقی نبود. 15 ساله بودم و برای فوتبال بازی کردن، 14 کیلومتر دوچرخه سواری می‌کردم. در دنیای امروز همه‌چیز برای بچه‌ها برنامه‌ریزی شده است و باشگاه‌ها با ساخت دنیایی مصنوعی نمی‌توانند کاراکترهای درستی تحویل فوتبال دهند. وقتی در توئنته مدیر آکادمی بودم در یکی از تمرینات توپ و تعدادی مخروط تمرینی را در وسط زمین قرار دادم و به بازیکنان – عمدتا 12-13 ساله- گفتم: «خودتان تمرین کنید». می‌خواستم ببینم آیا رهبری در بین آن‌ها وجود دارد و آیا به اندازه کافی برای طراحی تمرین و برقراری ارتباط با بقیه باهوش خواهد بود یا خیر.

از همکاری و اتحاد گفتید. بایرن مونیخ قهرمان بوندسلیگا شد، به نظرتان چرا آن‌ها همیشه قهرمان می‌شوند:

قهرمانی آن‌ها به این دلیل است که به پیروزی باور دارند. آن‌ها با هم همکاری می‌کنند و آن‌جا هیچکس نسبت به تیم ارجحیت ندارد. مونیخی‌ها سرسخت هستند، با مشکلات کنار می‌آیند و تا آخر می‌جنگند.

نظر پدرتان در فوتبال تغییر کرد؟

نهایتا بله! پدرم اکنون به فوتبال علاقه‌مند است. پس از پایان دوران ورزشی‌ام، او به هیات مدیره توئنته ملحق شد و برای مدت طولانی به آن‌ها کمک کرد. با این حال در طول حضورم در فوتبال هرگز چنین کاری نکرد. خیلی آدم ورزشی نبود. او همیشه سرگرم شرکت، خانه و باغش بود. همیشه در حال کار کردن بود و با من فوتبال بازی نمی‌کرد. هر وقت قهرمان می‌شدیم، به دیدن بازی می‌آمد. البته منصافانه بگم، وقتی در تیم جوانان بودم همیشه قهرمان می‌شدیم، بنابراین پدرم سالی یک‌بار آن‌جا بود. پدرم را درک می‌کردم. او مسئول زندگی 100 کارمند با خانواده‌هایشان بود، بنابراین باید کار می‌کرد.

اریک تن هاخ در کنار پدرش، هِنی، که یک تاجر موفق است 

زندگی در هلند؟

آمستردامی‌ها واقعا فکر می‌کنند مهم‌ترین نقطه دنیا هستند و همه چیز از آن‌جا شروع شده است. معتقدند حداقل 400 سال پیش یک امپراطوری با مستعمرات زیادی داشته‌اند. اشخاص مشهور؟ آه، یوهان کرایوف. کرایوف بیش‎ترین تاثیر را روی مردم هلند و فوتبال دنیا گذاشت. همیشه دیدِ متفاوتی داشت، خلاقانه فکر می‌کرد و به دنبال انجام دادن کارهای غیرمنتظره بود. وقتی 13 سال داشتم در قالب برنامه تلویزیونی با کرایوف دیدار داشتم. به او گفتم «مربی‌ها نباید خیلی بر سر بازیکنان جوان داد بزنند، بازیکنان بزرگسال را باید به چالش کشید. اگر به اشتباهات خودشان ادامه دادند، باید راهی برای مقابله با آن‌ها پیدا کنید». مطابق ذهنیت هلندی، وقتی بازیکن به سرمربی «بله» می‌گوید یعنی کار مورد نظر را انجام نخواهد داد. صادقانه بگم، من هم چنین بازیکنی بودم!

دیدار تن هاخ 13 ساله با یوهان کرایوف

منچستریونایتد و سر آلکس فرگوسن:

از مشکلات و تغییر فرهنگ منچستریونایتد پس از جدایی سر آلکس آگاه بودم. یکی از بزرگ‌ترین ویژگی‌های فرگوسن، استانداردهای بالای او بود، به دنبال برگرداندن این ویژگی به باشگاه بودم. به صورت مکرر با سر آلکس صحبت می‌کنم، خوشحالم که در مورد تیم نظر خودش را می‌دهد. با توجه به تجربه و نبوغی که دارد، حرف زدن با فرگی ارزشمند است. از سر آلکس فرگوسن چیزهای زیادی آموخته‌ام، برایم الهام‌بخش است و از او سرمربی‌گری یاد می‌گیرم.

دسته بندی ها : طرفداری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *