بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

جیدون سانچو، استعداد منزوی و تابوی «سلامت روان»

منبع : طرفداری
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : سه شنبه 5 فروردین 1404 | 17:24

طرفداری | صرف‌نظر از اینکه جیدون سانچو را چگونه به‌عنوان یک فوتبالیست قضاوت کنیم و فارغ از دیدگاه‌های مختلف درباره‌ رابطه‌ی پیچیده‌ او با استعدادش، همدردی نکردن با برخی مشکلات او بسیار اندوهگین است. 

جیدون سانچو در سال ۲۰۰۰ در کمبروِل لندن به دنیا آمد. دوران کودکی او با دشواری‌های فراوانی همراه بود. در محله‌ای رشد کرد که چالش‌های اجتماعی و اقتصادی بسیاری داشت. درگذشت برادرِ نوزادش غم بزرگی در خانواده او بود اما این فقدان، به‌جای آنکه او را از پای درآورد، نیرویی مضاعف به او بخشید تا با تمام توان در مسیری که به آن عشق می‌ورزید، گام بردارد: فوتبال. استعدادش از همان ابتدا غیرقابل انکار بود. نگاه تیزبین استعدادیاب‌های فوتبال در سراسر انگلیس به او خیره شده بود. او به آکادمی جوانان واتفورد پیوست و سپس راهی منچسترسیتی شد. اما نقطه‌ عطف زندگی ورزشی‌اش تصمیم جسورانه‌ای بود که در سن ۱۷ سالگی گرفت؛ ترک منچسترسیتی و انتقال به دورتموند در بوندسلیگا. چند سال بعد پس از پیشنهاد بزرگ منچستریونایتد به شهر منچستر بازگشت اما زندگی سخت‌تر از گذشته شده بود.

مسیر پیشرفت جیدون سانچو چندان هموار نبود. دلتنگی، فشار سنگین رقابت در سطح حرفه‌ای و نگاه موشکافانه‌ی رسانه‌ها، چالش‌هایی بودند که سانچو باید با آن‌ها کنار می‌آمد. افزون بر این، او نیز همچون بسیاری از ورزشکاران، با مسائل مربوط به سلامت روان روبه‌رو شد. در دورتموند می‌درخشید و به تیتر اول رسانه‌ها تبدیل شده بود، اما چیزی اشتباه بود. به خاطر برخی از رفتارهای خود توسط باشگاه جریمه شده بود. قرار بود این مشکلات با انتقال به منچستریونایتد به پایان برسد اما اوضاع وخیم‌تر شد. پس از درگیری جیدون سانچو با اریک تن هاخ، او باور داشت که «تخریب شخصیتی» شده و سرمربی هلندی حق نداشته است بیماری او را فاش کند. اگر صحبت‌های تن هاخ را بررسی کنیم، کلمات اشتباهی در آن وجود ندارد اما می‌توان به «سازندگی و زمان‌بندی» آن ایراد گرفت. 

برای برخی از بازیکنان، انتقاد علنی از آن‌ها در رسانه‌ها و گفتن جمله «برو پسر، برو و خودت را ثابت کن» شاید تکنیک مفیدی باشد، اما در مورد کسی که با مسائل مربوط به سلامت روانی دست‌وپنجه نرم می‌کند، بی‌ملاحظه و ناپسند به نظر می‌رسد. گاهی رفتار ناپسند، صرفاً رفتار ناپسند است. برخی بازیکنان، مانند برخی انسان‌ها، تنبل و غیرحرفه‌ای هستند. اما در بسیاری از موارد، یک علت ریشه‌ای، یک دلیل نادیده یا ناگفته وجود دارد که همه چیز را توضیح می‌دهد. شاید در مورد جیدون سانچو هم همین‌طور باشد. ما از جزئیات مشکلات او خبر نداریم، چه برسد به منشأ آن‌ها، اما همین احتمال باید راهنمای ما باشد. اگر انتقاد علنی می‌تواند اوضاع را بدتر کند، باید از آن پرهیز کرد.

جیدون سانچو اریک تن هاخ

لازم نیست خیلی به گذشته برگردیم. مصاحبه اندوهگین دله آلی موجی از همدردی عمومی را به همراه داشت و در میان انبوهی از جملات «ای کاش زودتر می‌دانستیم»، می‌بایست باعث می‌شد افرادی که گاهی فراموش می‌کنند هر فوتبالیست، پیش از هر چیز، یک انسان است، عمیقاً در نگرش خود تأمل کنند. و با این حال، دوباره به همان نقطه بازگشته‌ایم. قرار نبود چیزهایی از این ماجرا بیاموزیم؟ به زندگی خودتان نگاه کنید. در بسیاری از ماه‌های سال، ذهنی آشفته و اعصابی متشنج دارید. حضور در محل کارتان بیشتر فیزیکی است تا واقعی و خروجی آن را نمی‌توان «بهترین عملکرد» نامید. آگاهی از این واقعیت خود نوعی عذاب است.

دو نکته در اینجا شایسته‌ توجه است. نخست اینکه مشکلات روحی، برای کسی که آگاهی کافی ندارد، می‌تواند شبیه به تنبلی به نظر برسد. و دوم اینکه بدترین اتفاقی که ممکن است برای همه ما رخ دهد، مورد سرزنش قرار گرفتن است. بدیهی بودن این ماجرا، خود نکته اصلی است. در این دنیا، هیچ‌کس فوتبال روز دنیا را به خاطر همدردی کردن با فوتبالیست‌های میلیونر دنبال نمی‌کند. اما شگفت‌آور است که این ورزش، تا چه اندازه در عبور از حداقل‌های بدیهیِ انسانی هم ناکام می‌ماند.

سلامت روان موضوعی حساس و کمتر مورد بحث است. فوتبال حرفه‌ای نیز از این قاعده مستثنی نیست. با اینکه در سال‌های اخیر پیشرفت‌هایی در این زمینه صورت گرفته و فضا برای گفتگو بازتر شده است، اما هنوز هم، به گفته‌ی لینا بورگر، روانشناس ورزشی آکادمی هوفنهایم، بسیاری از افراد مشکلات سلامت روان را در کنار قدرت ذهنی قرار می‌دهند و در بروز مشکلات خود تردید دارند. بورگر در فصل ۲۳-۲۰۲۲، طی چهار نوبت به صورت ناشناس با بازیکنان هوفنهایم صحبت کرد و پس از تحلیل پاسخ‌های آن‌ها به این نتیجه رسید: یک ورزشکار نه‌تنها از لحاظ جسمی، بلکه از لحاظ سلامت روان هم به طور چشمگیری فرساینده است. 

جیدون سانچو مشکلات فراوانی در داخل زمین دارد. او قطعاً شبیه به یک بازیکن ۷۰ میلیون پوندی، رقمی که منچستریونایتد برای جذب او پرداخت کرد، نیست. و حتماً در ماجرای درگیری‌اش با اریک تن هاخ بی‌تقصیر نبود. با این حال، مسیر زندگی و فوتبالی او با مشکلات زیادی همراه بوده و او در این چالش‌ها، حمایت موثر و مفیدی نداشته است. می‌توانید سانچو را بازیکنی تنبل، بدون اراده و با ذهنیت ضعیف خطاب قرار دهید. او در تیم فوتبال محبوب شما نمایش خوبی ندارد و این روزها هم برای «نخواستن او»، به اندازه کافی جنجال وجود دارد. هواداران چلسی اصرار دارند که باشگاه باید با پرداخت ۵ میلیون پوند، از شر گزینه خرید دائمی سانچو خلاص شود. در اولدترافورد، هیچ‌کس به استقبال بازیکنی که جدایی از باشگاه را «آزادی» می‌خواند، نخواهد رفت. 

جیدون سانچو امروز ۲۵ ساله شده است و هیچ چشم‌انداز مشخصی در مورد آینده ورزشی او وجود ندارد. با فرم و کیفیت فعلی، او مانند دله آلی از سطح اول فوتبال خارج می‌شود. اما در بحث انسانی، سانچو در افکار و روان خود درگیر جنگ‌های شخصی است. او مانند هر انسان دیگری، فراتر از ارقام وسوسه‌انگیز حساب بانکی‌اش که او را از لحاظ مادی بی‌نیاز می‌کند، با مسائلی کنار نیامده است. به گفته نزدیکانش، با انجام بازی‌های ویدئویی سعی می‌کند از واقعیت فاصله بگیرد، تلاشی بی‌فایده که این درد را درمان نمی‌کند. وقتی در یونایتد بود، چند ماه به هلند سفر کرد تا از لحاظ روحی تقویت شود اما نتیجه‌ای نداشت. سانچو و سایرین باید بدانند داشتن روحیه ضعیف و پژمرده مربوط به قدرت ذهنی نیست. مدت‌هاست که پرداختن به مشکلات روحی و روانی به عنوان یک تابو در نظر گرفته می‌شود، غافل از آن‌که، تنها راه رهایی از این مسئله، وجود دایره ارتباطی امن است.

مولی بارتریپ، بازیکن تیم زنان تاتنهام در ۲۱ سالگی در بدترین حالت مشکلات سلامت روان قرار داشت. در آن زمان، او فوتبالیستی حرفه‌ای بود و برای تیم ردینگ بازی می‌کرد، اما حتی نمی‌توانست از رخت‌خواب بیرون بیاید. احساس خستگی، اندوه و بی‌انگیزگی داشت. پس از مدتی، تشخیص داده شد که او به افسردگی شدید و اضطراب مبتلاست. وضعیتش وخیم‌تر شد. او به خودآزاری روی آورد و دیگر دلیلی برای ادامه‌ زندگی نمی‌دید. در مقطعی، تصمیم گرفت با رانندگی به سمت گاردریل بزرگراه همه چیز را تمام کند. اما چیزی او را متوقف کرد. صدایی در ذهنش می‌گفت: «این کار را نکن. فقط به خانه برگرد.»

جیدون سانچو، مولی بارتریپ و هر انسانی برای رهایی از پژمردگی، اضطراب، تغییرات خلقی و فقدان انرژی، باید با خودش کنار بیاید. جمله‌ای منتسب به آنتوان چخوف وجود دارد که می‌گوید: پیروزی های چشمگیری ندارم ولی می‌توانم با شکست‌هایی که زنده از آن بیرون آمده‌ام، غافلگیرت کنم! روزی نه‌تنها تابوی مشکلات سلامت روان شکسته می‌شود، بلکه با عبور از پنهان‌کاری، افراد می‌توانند برای رسیدن به زندگی عادی تجربه کنند. مشخص نیست که جیدون سانچو فوتبالش را احیا می‌کند یا نه. اما او شایسته رفتار بهتری است، حتی اگر منجر به شکست «تیم فوتبال محبوب» شما شده باشد. 


در این مطلب، از یادداشت سال ۲۰۲۳ جک لانگ برای اتلتیک استفاده شده است. 

دسته بندی ها : طرفداری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *