جیمز میلنر؛ بازیکنی همیشه متعهد، با میراثی ماندگار
منبع : طرفداری
جیمز میلنر را نمیتوان فقط یک بازیکن باتجربه در لیگ برتر انگلیس به حساب آورد؛ او تجسم عینی حرفهایگری، نظم و ثبات در بالاترین سطح فوتبال است.
طرفداری | تماشای دیدار لیورپول و برایتون در آنفیلد و تشویقی که بعد از اعلام نام او در میان بازیکنان ذخیره و سپس بعد از آنکه به عنوان یار تعویضی وارد میدان شد تا برابر تیم سابق خود قرار گیرد، تشویقی معمولی نبود؛ تمام ورزشگاه برای او هوار کشید و دست زد، حتی بیشتر از آنچه برای صلاح انجام شد. تماشای این لحظات، پایه اصلی نوشتن مطلبی درباره جیمز میلنر شد که به او بدهکار بودم؛ ۴۰ سالگی او، پایان سال ۲۰۲۵ و رکوردی که مطمئناً خواهد شکست، فرصت مناسبی برای ادای دینی بود که مستحق آن است.
در پایان بازی هفته گذشته این دو تیم، تعداد بازیهای جیمز میلنر در لیگ برتر به ۶۴۶ مسابقه رسید. رکورد فعلی ۶۵۳ بازی است که در اختیار گرث بری، بازیکن معروف استون ویلا است. اگر میلنر در این فصل تنها ۷ بازی دیگر انجام دهد، میتواند با رکورد بیشترین بازی در لیگ با بری، برابری کند.
جیمز میلنر را نمیتوان فقط یک بازیکن باتجربه در لیگ برتر انگلیس به حساب آورد؛ او تجسم عینی حرفهایگری، نظم و ثبات در بالاترین سطح فوتبال است. ۶۴۶ بازی در لیگ برتر، رقمی شگفتانگیز و حاصل بیش از دو دهه حضور مداوم در سطح اول فوتبال است؛ دستاوردی که فقط به «دوام» محدود نمیشود؛ این نشانه شخصیت و ذهنیت استثنایی اوست که با دنیایی تفاوت، با بزرگانی چون رونالدو و مسی برابری میکند!
میلنر در سال ۲۰۰۲ و در حالی که هنوز یک نوجوان بود، با پیراهن لیدز یونایتد نخستین بازی خود را در لیگ برتر انجام داد. از آن روز تا امروز، او پیراهن باشگاههای بزرگ و تأثیرگذاری را بر تن کرده است؛ نیوکاسل یونایتد، استون ویلا، منچسترسیتی، لیورپول و حالا همچنان در برایتون انجام وظیفه میکند. در هر یک از این تیمها، میلنر نه لزوماً بزرگترین ستاره، بلکه قابل اعتمادترین چهره به شمار میرفت؛ بازیکنی که هر مربی میداند در دشوارترین شرایط میتواند روی او حساب کند.
یکی از شگفتانگیزترین وجوه کارنامه جیمز میلنر، چندپُستی بودن اوست. او در طول دوران حرفهایاش در نقشهای مختلفی بازی کرده است: هافبک مرکزی، وینگر، مدافع کناری راست و چپ، و حتی در برخی مواقع، نقشهای اضطراری در سیستم تیم. اگر جایی خالی باشد، میلنر آماده است آن را با تلاش بیوقفه و انضباط تاکتیکی مثالزدنی پر کند. خاطرم هست در مصاحبهای با فور فور تو از او سوال شد: «تنها پُستی که در آن بازی نکردهای دروازهبانی است. اگر موقعیت اضطراری پیش بیاید، حاضر میشوی در درون دروازه قرار بگیری؟»
صد درصد، بدون هیچ شکی؛ هستم! این تنها پُستیه که باید در لیستم تیک بخوره؛ بقیه پُستهای داخل زمین رو بازی کردم! قطعاً خودم رو داوطلب میکنم. دروازهبانی یکم دیوونگی میخواد، نه؟ تنها مشکل، قدِ من هست، غیر از اون، اگر لازم باشه حتماً انجامش میدم.
کارنامه افتخارات میلنر، در سطحی است که بسیاری از بازیکنان تنها میتوانند رؤیایش را ببینند. با این حال، جالب اینجاست نام میلنر بیش از آنکه با جامها گره خورده باشد، با اخلاق حرفهای، انضباط و تعهد شناخته میشود؛ و این، ارزش او را چند برابر میکند.
وقتی از «اسطوره» حرف میزنیم، همیشه دنبال بازیکنی با دریبلهای خیرهکننده یا گلهای تماشایی هستیم؛ در حالی که اسطوره کسی است که ۲۰ سال تمام، بیوقفه، بیادعا، با تمام وجود برای تیمهایش دویده است. هزاران نبرد تن به تن، تکل و دوئل هوایی که در آمار خلاصه نمیشود، اما در حافظه هواداران باقی میماند.
در لیورپول، اگر لازم بود پنالتی مهمی شلیک شود، هر بار با چهرهای آرام و گامهایی مطمئن پشت توپ میرفت؛ انگار نه انگار که میلیونها نفر نفسشان را در سینه حبس کردهاند. همیشه سرش را بالا نگاه داشت، حتی زمانیکه فیلمی از او مربوط به لایی خوردن از لیونل مسی در مرحله نیمه نهایی فصل ۱۹-۲۰۱۸ لیگ قهرمانان میان بارسلونا و لیورپول در رسانههای مختلف پُر بازدید شد.
بعدها خود میلنر هم در مصاحبهها با خونسردی گفت: «یادتان باشد از مسی لایی خوردم و این صحنه میلیونها بار پخش شده…»
اما میلنر سالها پس از آن بازی ادامه داد و اگر اوضاع از نظر فرم و آمادگی جسمانی خوب پیش برود، جایی در حوالی سال نو رکورد ۶۵۳ بازی بری در لیگ برتر را خواهد شکست؛ و شاید هیچکس بیش از او شایسته این افتخار نباشد.
آمارها گاهی به همان اندازه که روشنگر هستند، باعث پنهان شدن بسیاری از موارد هم میشوند؛ اما حتی یک نگاه گذرا به اعداد و ارقام میلنر، ابعاد دستاورد او را نشان میدهد. وقتی او در نوامبر ۲۰۰۲ و در سن ۱۶ سالگی به عنوان جوانترین بازیکن تاریخ لیگ برتر برای لیدز یونایتد اولین بازیاش را انجام داد، تونی بلر هنوز در داونینگ استریت نخستوزیر انگلستان بود، کول پالمر شش ماه داشت و مادر جود بلینگام در سه ماههٔ اول بارداری بود. و امروز، میلنر هم دومین گلزن جوان و هم دومین گلزن مسن تاریخ لیگ برتر است؛ (جوانترین جیمز وون برای اورتون با ۱۶ سال و ۲۷۱ روز و مسنترین گلزن تاریخ لیگ برتر، تدی شرینگهام برای وست هم با ۴۰ سال و ۲۶۸ روز). او برای مربیانی بازی کرده که ۶۰ سال با هم اختلاف سنی داشتهاند؛ از بابی رابسون تا فابیان هورتسلر در برایتون. در ضمن باید خاطرنشان کرد جیمز میلنر در چهارم ژانویه ۲۰۲۶، ۴۰ ساله میشود.
این آمارها با وجود اینکه چشمگیرند، تنها بخش کوچکی از داستان میلنر را روایت میکنند. او بازیکن درجه دوی تیمهای سطح پایین و در خطر سقوط نبود؛ بلکه کسی است که سه قهرمانی لیگ برتر، دو جام حذفی، یک قهرمانی لیگ قهرمانان و ۶۱ بازی ملی در کارنامه دارد. او پیراهن لیدز، نیوکاسل یونایتد، استون ویلا، منچسترسیتی، لیورپول و حالا برایتون را پوشیده و در زمین، در پستهای بیشتری نسبت به حرکات و اشکالی که در «کاما سوترا» میبینید به میدان رفته است.

مانوئل پیگرینی، سرمربیاش در سیتی، دربارهاش گفته است:
یک بازیکن انگلیسی کاملتر برایم پیدا کنید. بازیکنانی هستند که از نظر تکنیکی بهترند، بله؛ تندترند، بله؛ بهتر سر میزنند، بله؛ اما یک نفر را نشانم بدهید که این قدر همه کارهایی را که میلنر به خوبی انجام میدهد، انجام دهد… واقعاً وجود ندارد.
و نکته مهم اینجاست: او مرد تیم و جمع و گروه است و همه این کارها را برای تیم انجام میدهد، نه برای خودش. جایی گفته بود: «ترجیح میدهم پاس گل بدهم تا گل بزنم؛ تیترها مال تو نمیشود، اما نقش مؤثری ایفا کردهای، همین کافیست». این واقعیتی کاملاً بامفهوم است؛ ۹ پاس گل او برای لیورپول در فصل ۱۸-۲۰۱۷ لیگ قهرمانان، یک رکورد در این رقابتهاست.
او از همان جنسی است که هرگز از ابراز حقیقت به بزرگان و قدرتمندان میدان ابایی نداشته است؛ مثل وقتی که در آگوست ۲۰۲۲ و پس از گل اول جیدون سانچو در بازی لیورپول و منچستریونایتد، به شدت سر کاپیتان خود «ویرجیل فن دایک» فریاد کشید؛ هر کسی جرأت و جسارت این کار را ندارد!
دوران حرفهای او بر پایه تعهدی سختگیرانه به استقامت بدنی و روحی بنا شده است. تستهای آمادگی جسمانی او در لیورپول به حکایتهای افسانهای میان بازیکنان و کادر فنی تبدیل شده بود. در مستند کوتاهی شاهد آن بودم؛ حتی در میانه دهه سی زندگیاش، در تست بلیپ (bleep)۱ و تست لاکتات (Lactate)۲ بازیکنانی را که ۱۵ سال از او جوانتر بودند پشت سر میگذاشت. میلنر هرگز لب به الکل نزده است و با توجه به فرهنگ رایجی که او در آن کارش را شروع کرد، کار کمی نیست.
از بس شمردم، حسابش از دستم در رفت. چند بار به من گفتند: «اِی بابا، فقط یه دونه بخور» یا «میتونم اون روزی که اولین مشروبتو میخوری اونجا باشم؟». ولی وقتی فهمیدم الکل در واقع برای بدن ضرر داره، به خودم گفتم: «خب، پس سمتش نمیرم».
میلنر هر بلایی که ممکن است بر سر یک فوتبالیست بیاید را تجربه کرده است؛ او قرض داده شد، کنار گذاشته شد، نیمکتنشین شد و بارها مجبور شد برای جایگاهش بجنگد.
اینطور نبوده است که هر مربی بگوید: «من حتماً میلنر رو در تیمم میخواهم!» مدام، باید دوباره و دوباره خودت را ثابت کنی و خوب میدانی که هواداران به تو شک دارند. پدرم خیلی زود فهمید من از این که خلاف نظر دیگران را ثابت کنم، لذت میبرم. به من میگفت: «تو موفق نمیشی، چون به اندازه کافی سخت کار نمیکنی». این را از روی بدجنسی نمیگفت، میدانست که من میگویم: «باشه، میبینیم».
و مدتهاست که شاهد آن هستیم. او دهان همه را بست. میلنر حتی وقتی نوجوان بود، بیش از سنش پخته بود؛ تماشا میکرد، گوش میداد، از بازیکنان باتجربه چیز یاد میگرفت تا چگونه با دنیایی مملو از رسانههای بیشمار کنار بیاید.
همیشه با رسانهها محتاطانه عمل کردم، از اشتباهها و رسواییهای دیگران درس گرفتم و خوب فهمیدم چطور یک جمله کاملاً ساده و شاید معصومانه، در مصاحبهها میتواند جور دیگری انعکاس پیدا کند؛ برای همین همیشه در این زمینه حالت دفاعی داشتهام.
بعضیها به جای «حالت دفاعی و محتاط»، به او برچسب «خشک و کسلکننده» زدند. حساب کاربری طنز «جیمز میلنرِ ضد حال» در توییتر سه سال بود که راه افتاده بود تا اینکه خود او وارد این شبکه شد؛ آنهایی که تجربه کردند، به خوبی دیدند او چقدر خوشمشرب و باصفاست. او به این شوخیها خندید و حتی از گردانندگان صفحه هم گوی سبقت را ربود و عمداً پستهایی آنقدر خشک و بیروح ارسال کرد که تشخیص واقعی از جعلی را تقریباً ناممکن میکرد.

وقتی از او پرسیدند چطور صعود لیورپول به فینال لیگ قهرمانان ۲۰۱۸ را جشن میگیرد، پاسخ داد: «شاید به خودم زحمت بدهم و یک لیوان ریبنا (Ribena – آب میوه انگور سیاه) بنوشم». سپس یک جواب مفصل و بامزه طولانی و با جزییات (شامل توصیههایی برای صرفهجویی در قیمت) به سؤالی درباره اینکه چند بطری از «ریبنا» داخل جام لیگ قهرمانان جا میشود، داد!
چنانچه اشاره کردم، میلنر هم دومین گلزن جوان و هم دومین گلزن مسنِ تاریخ لیگ برتر است. دو نکته و ملاحظه کوچک اما مهم درباره این دستاورد خاص وجود دارد؛ اول اینکه این رکورد فقط به دوران لیگ برتر مربوط است و متأسفانه بر خلاف آنچه اسکای اسپورتس، بی بی سی و بقیه کانالها دوست دارند القا کنند، برای ما دوستداران قدیمی، فوتبال از سال ۱۹۹۲ شروع نشده است.
میلنر اگر رکورد بری را بشکند که میشکند، در مجموع هنوز پشت سر چند بازیکن از دوران قدیم دسته اول فوتبال انگلستان قرار خواهد گرفت؛ بازیکنان مشهوری در آن فهرست قرار دارند، از جمله، جان هالینز بازیکن معروف چلسی با ۷۱۴ بازی، و نفر اول و رکورددار مطلق، پیتر شیلتون، دروازهبان مشهور انگلستان با رقمی تقریباً باورنکردنی: ۸۴۸ بازی.
دوم اینکه بعید است خیلیها، از جمله خود میلنر، خودش را همرده هافبکهایی مانند پل اسکولز، استیون جرارد یا فرانک لمپارد قرار دهد. گریم سونس، هافبک مشهور لیورپول و سرمربی او در نیوکاسل، گفته بود: «با تیمی پر از جیمز میلنر، هیچ چیز نمیبری». شاید درست باشد؛ اما به همان قیاس، با تیمی پر از ارلینگ هالند یا محمد صلاح هم چیز زیادی نخواهی برد! نکته دقیقتر این است که بدون یک جیمز میلنری که همه را به جلو هل بدهد، هیچ چیز به دست نخواهی آورد. همانطور که یک بار بارنی رونه در گاردین، میلنر را به خوبی توصیف کرد:
از آن دست رهبران خودجوش و بی سر و صدایی است که هر سازمانی آرزویش را دارد؛ هیچچیز از کسی نمیخواهد، بیادعا است، غر نمیزند، مثل آن غولهای تنومند همه پیچ و مهرهها را سفت میکند و در سکوت، همه چیز را راه میاندازد و در حین حرکت، مدام روی مدارها میکوبد تا کار کنند.

یورگن کلوپ در سال ۲۰۲۲ همه چیز را درباره او یکجا و کوتاه بیان کرد:
هیچکدام از چیزهایی که در لیورپول به دست آوردیم بدون جیمز اتفاق نمیافتاد. او استانداردهایی را تعیین کرد که خیلیها اصلاً توان انجامش را ندارند.
و وقتی از کلوپ درخواست شد در یک کلام شاگردش را توصیف کند، لحظهای هم مکث نکرد تا یک لغت به زبان آورد: اسطوره (Legend).
توضیحات:
۱- تست بیپ: ۲ خط با فاصله ۲۰ متر روی زمین علامتگذاری میشود و ورزشکار باید بین این دو خط با رفت و برگشت بدود. صدای «بیپ» از یک بلندگو پخش میشود و ورزشکار باید هر بار قبل از بیپ بعدی به خط برسد. با گذشت زمان، فاصله زمانی بین بیپها کمتر و سرعت بیشتر میشود. اگر ورزشکار دو بار پیاپی نتواند به موقع به خط برسد، تست تمام میشود. سطح یا مرحلهای که ورزشکار به آن رسیده، معیار استقامت و توان او محسوب میشود.
۲- تست لاکتات: ورزشکار روی تردمیل یا دوچرخه ثابت و یا در زمین دو، با شدتهای مختلف (مرحلهای) تمرین میکند. در پایان هر مرحله از تمرین، از نوک انگشت یا لاله گوش نمونه خون گرفته میشود تا میزان اسید لاکتیک و آستانه تحمل بدن اندازهگیری شود.


به وجود آمدن تفرقه بین هواداران رئال مادرید؛ ژابی آلونسو بماند یا برود؟ +جزئیات
لیورپول با آرنه اسلوت؛ غرق در باتلاق مشکلات
کلوپ در رم؟ حقیقت یا بازی رسانهای؟
کلوپ برای شروع کار در ردبول بیتابی میکند!
میخواهیم از کلوپ در فرمول یک هم کمک بگیریم!
آلیسون: لیورپول فعلی به اندازه تیم کلوپ خوب نیست









