بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

هشدار به منچسترسیتی؛ رفتن پپ گواردیولا شکافی به اندازه جدایی فرگوسن بر جا خواهد گذاشت

منبع : طرفداری
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : جمعه 28 آذر 1404 | 21:09

در دوران حضور پپ در اتحاد، نه تاریخ باشگاه، نه دستمزدش (که در باشگاه‌های دیگر هم فراهم بود) ستارگان را جذب نمی‌کرد؛ بلکه ستارگان می‌آمدند تا افتخار کار کردن زیر نظر یکی از بزرگ‌ترین مربیان تاریخ را داشته باشند.

در دوران حضور پپ در اتحاد، نه تاریخ باشگاه، نه دستمزدش (که در باشگاه‌های دیگر هم فراهم بود) ستارگان را جذب نمی‌کرد؛ بلکه ستارگان می‌آمدند تا افتخار کار کردن زیر نظر یکی از بزرگ‌ترین مربیان تاریخ را داشته باشند.

طرفداری | این گفت‌وگو سر ناهار و در فضای مجلل «تونل کلاب» ورزشگاه اتحاد انجام شد؛ جایی که خلدون المبارک، رئیس باشگاه منچسترسیتی، امیدهایش را برای ساختن یک سلسله‌ مراتب به‌ سبک سر الکس فرگوسن و توسط پپ گواردیولا، به‌ روشنی بیان کرد.

در آن مقطع، دوران حضور گواردیولا در سیتی تنها ۱۸ ماه از عمرش گذشته بود، اما رئیس باشگاه از همان زمان دربارهٔ ماندن یک‌ دهه‌ای سرمربی پیشین بارسلونا و بایرن مونیخ در منچستر صحبت می‌کرد.

البته این نکته نیز مورد توجه بود که گواردیولا پیش از آن، هرگز بیش از چهار فصل در هیچ باشگاهی نمانده بود.

با این حال، دیدگاه المبارک (که فران سوریانو، مدیرعامل وقت باشگاه نیز با آن هم‌نظر بود) این بود که هدایت منچسترسیتی تفاوت بنیادینی با مربیگری در بارسلونا یا بایرن دارد؛ به‌ ویژه از نظر فشارهای سیاسی همراه با آن سمت‌ها.

سرمربی بارسلونا بودن، به‌ طور خاص، به «بودن در یک تنور» تشبیه می‌شد، در حالی که گواردیولا در سیتی از آزادی عمل بسیار بیشتری برخوردار بود.

واقعاً هم چنین شد. پیش از ورود گواردیولا در سال ۲۰۱۶، مدل مدیریتی منچسترسیتی بر این اساس بود که یک سرمربی یا مدیر فنی، در چارچوب ساختاری گسترده‌تر فعالیت کند؛ ساختاری که با رفتن او نیازی به فروپاشی کامل نداشته باشد.

قدرت در دستان یک نفر، تنها تا حد معینی قابل تحمل بود؛ موضوعی که مارک هیوز، روبرتو مانچینی و مانوئل پلگرینی هر یک به‌ نوعی آن را تجربه کردند.

اما این رویکرد، به‌ طور طبیعی، با ورود گواردیولا کنار گذاشته شد. نفوذ او گسترش یافت، بازیکنان برای پیوستن به انقلابش لحظه‌ شماری کردند، جام‌ها یکی پس از دیگری به دست آمد و رکوردها فرو ریخت.

سیتی به‌ طور کامل در قالب تصویر گواردیولا شکل گرفت؛ کاتالونیایی کوچک در منچستر. چرا نباید چنین می‌شد؟ آن‌ها بزرگ‌ترین مربی نسل خود را در اختیار داشتند؛ کسی که همان فوتبال زیبا و برنده‌ای را ارائه می‌داد که سوریانو و المبارک آرزویش را داشتند.

در این مدت ۱۸ جام، از جمله لیگ قهرمانان اروپا و شش عنوان قهرمانی لیگ برتر، به دست آمده است و بعید نیست اگر فصل دهم حضور او با هفتمین قهرمانی لیگ نیز به پایان برسد. بنابراین، اینکه صرفاً گفته شود گواردیولا هنگام ترک منچسترسیتی خلأ بزرگی به‌ جا خواهد گذاشت، دست‌کم گرفتن واقعیت است.

پپ گواردیولا
اغراق نخواهد بود اگر تاریخ منچسترسیتی را به پیش و پس از پپ گواردیولا تقسیم کنیم

دربارهٔ تأثیر پرونده اتهامات لیگ برتر بر آیندهٔ سیتی، بسیار صحبت شده است؛ پرونده‌ای که هنوز حکم نهایی آن صادر نشده. اما حتی این موضوع هم ممکن است در مقایسه با خلأیی به‌ اندازه فرگوسن، که با رفتن گواردیولا ایجاد خواهد شد، کمرنگ به نظر برسد؛ به‌ ویژه اگر این فصل واقعاً آخرین فصل حضور او باشد و باشگاه، آن‌گونه که گزارش شده، برنامه‌های اضطراری خود را برای این سناریوی هولناک پیش ببرد.

جانشین گواردیولا احتمالاً تیمی را تحویل خواهد گرفت که به‌ مراتب بهتر از تیمی است که فرگوسن در اولدترافورد به‌ جا گذاشت. سیتی ورزشگاهی مدرن (که به‌ زودی گسترش می‌یابد) و یک مجموعه تمرینی کاملاً پیشرفته در اختیار دارد. آن‌ها ممکن است استدلال کنند که برای عبور از چنین گذار دشواری، بسیار آماده‌تر هستند.

با این حال، این واقعیت چیزی از بزرگی چالش پیش روی فردی که قرار است جای یک نابغهٔ فوتبالی را بگیرد (یا حتی خود باشگاه) کم نمی‌کند.

در آرسنال، بسیاری از اعضای باشگاه سال‌ها پیش از رفتن آرسن ونگر در سال ۲۰۱۸ به این نتیجه رسیده بودند که تغییر ضروری است؛ اما در منچستریونایتد، هیچکس نمی‌خواست فرگوسن برود، همان‌طور که امروز در سیتی، هیچکس خواهان رفتن گواردیولا نیست. زیرا همه می‌دانند چه چیزی را از دست خواهند داد و این فقدان چه آسیب‌هایی می‌تواند به‌ دنبال داشته باشد.

شاید سیتی بتواند از لیورپول الهام بگیرد؛ تیمی که پس از جدایی یورگن کلوپ، در نخستین فصل آرنه اسلوت به قهرمانی رسید. اما این محل تردید است که آیا کلوپ به همان اندازه‌ای که گواردیولا در سیتی نفوذ کرده، در تمام ارکان باشگاه مرسی‌ سایدی ریشه دوانده بود یا نه. ضمن آنکه اسلوت، پس از فصلی درخشان، اکنون با دشواری‌هایی مواجه شده است.

از نگاه منتقدان سیتی، این باشگاه ساختاری سرد و شرکتی دارد که تلاش کرده سیستم را دور بزند. البته سیتی چنین ادعاهایی را قاطعانه رد می‌کند و همواره هرگونه تخلف در پروندهٔ لیگ برتر را انکار کرده و تأکید داشته که «مجموعه‌ای جامع از شواهد غیرقابل انکار» در دفاع از موضع خود در اختیار دارد.

اما این گواردیولا بوده که به باشگاه گرما بخشیده است. اد وودوارد، نایب‌ رئیس اجرایی پیشین منچستریونایتد، فرگوسن را به «نی‌ نوازی» تشبیه کرده بود که همه پشت سرش جمع می‌شدند؛ بازیکنان، کارکنان و هواداران. گواردیولا نیز همین نقش را دارد.

به این فکر کنید که چند خرید جدید، با شور و شوق، از آرزویشان برای بازی زیر نظر او سخن گفته‌اند؟ گاهی واقعاً چنین به نظر می‌رسید که آن‌ها به خاطر مربی قرارداد می‌بستند، نه برای خود باشگاه. یا به این بیندیشید که او چگونه کاری کرد تا هر عضو کادر باشگاه، خود را بخشی از موفقیت بداند. یا به غرور هواداران سیتی هر بار که آن شعار را فریاد می‌زنند: «ما گواردیولا را داریم».

با گذشت این همه سال، انگار هنوز هم باورشان نمی‌شود که او واقعاً متعلق به آن‌هاست. او با اشتیاق، هوش، ایده‌ها و نوآوری‌های تازه، شوخ‌ طبعی و انرژی خستگی‌ناپذیر و عطشی سیری‌ناپذیر برای پیروزی، مربیگری کرده است. او یک فرهنگ، یک جریان خلق کرد؛ نه صرفاً یک تیم فوتبال. آیا بدون او، باشگاه همان جذابیت را برای بازیکنان، کارکنان و حامیان مالی خواهد داشت؟

باشگاه با قاطعیت خواهد گفت که بله، اما شاید روزی نزدیک باشد که ناخواسته مجبور شوند با مردی خداحافظی کنند که یک ماشین مدرن جام‌سازی بنا کرده است. و جایگزین کردن او، ناخوشایندترین مأموریتی خواهد بود که می‌توان تصور کرد.

ترجمه شده از یادداشت جیمز داکر برای تلگراف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *