معجزه در تبریز؛ گزارشگر، بازی تراکتور و پرسپولیس را به نبرد حق و باطل تبدیل کرد!
منبع : طرفداری
در شبی که جام حذفی به اوج هیجان رسیده بود، چیزی که بیش از جریان بازی به چشم آمد، گزارشی بود که از همان دقایق اول، مرز روایت حرفهای و جانبداری آشکار را بههم زد.
طرفداری | گزارش یک مسابقه فوتبال، آن هم در حساسترین و پرتنشترین شب جام حذفی، باید تجربهای ورزشی باشد؛ جایی برای تحلیل، توصیف درست صحنهها و همراهی حرفهای با مخاطب. اما دیدار تراکتور و پرسپولیس، برای بسیاری از بینندگان تلویزیونی، بیش از آنکه یک مسابقه فوتبال باشد، به آزمونی فرسایشی برای تحمل یک گزارش جانبدارانه، عصبی و آزاردهنده تبدیل شد؛ گزارشی که از همان دقایق ابتدایی مشخص بود قرار نیست بیطرف باشد.
گزارشگر مرکز تبریز که عمداً نامی از او نمیآوریم تا ناخواسته به شهرت نرسد، بازی را نه بهعنوان یک رقابت ورزشی، بلکه شبیه به نبردی ایدئولوژیک با یک روایت هواداریِ خام و کنترلنشده بازگو میکرد؛ جایی که تراکتور «لشکر حق» بود و پرسپولیس، تیمی که حضورش روی زمین هم با سوءظن همراه است! در چنین فضایی، طبیعی است که هر صحنهای علیه تیم مهمان، بزرگنمایی شود و هر اتفاقی به سودش، زیر سؤال برود.
تبدیل حساسترین دیدار جام حذفی به روی اعصابترین بازی جام حذفی!
اوج این نگاه جانبدارانه، در صحنه گل پرسپولیس خودش را نشان داد. در لحظهای که وظیفه بدیهی گزارشگر، شرح صحنه گل و انتقال هیجان آن به مخاطب بود، او ترجیح داد مسیر دیگری را انتخاب کند؛ بهجای گزارش گل، شروع به القای خطا کرد. هنوز تصمیمی از سوی داور گرفته نشده بود، هنوز VAR حتی وارد ماجرا نشده بود، اما گزارشگر با قطعیت کامل، در نقش کارشناس داوری ظاهر شد و حکم داد که خطا رخ داده و گل باید مردود اعلام شود. نه مکثی، نه تردیدی، نه حتی حفظ ظاهر بیطرفی. گویی رأی صادر شده بود و VAR فقط برای تشریفات حضور داشت.
اینجا دیگر بحث اختلاف نظر یا اشتباه تحلیلی نیست؛ مسئله، هدایت ذهن مخاطب پیش از تصمیم داور است. گزارشگر قرار نیست داوری کند، قرار نیست پیشداوری کند و قرار نیست نتیجه یک صحنه حساس را پیشاپیش به خورد بیننده بدهد. وقتی گزارشگر، پیش از اعلام نظر رسمی، با چنین قطعیتی صحبت میکند، عملاً مخاطب را وارد یک فضای مسموم و جانبدارانه میکند که هیچ نسبتی با گزارش حرفهای ندارد.
اگر کسی هنوز تصور میکند اینها لغزشهای موردی بوده، کافی است به شاهکار دقیقه ۶۳ برگردد. جایی که علی علیپور شوت میزند و توپ با فاصلهای مشخص از کنار دروازه بیرون میرود؛ صحنهای واضح، ساده و غیرقابل تفسیر. اما گزارشگر با اطمینان اعلام میکند توپ گل شده و داور خطا گرفته است! حدود یک دقیقه طول میکشد تا تازه مشخص شود نه گلی در کار بوده و نه خطایی اعلام شده؛ توپ اساساً گل نشده است. اشتباهی در این سطح، آن هم در مسابقهای با پخش سراسری، دیگر نه خندهدار است و نه قابل توجیه؛ صرفاً آزاردهنده است.

شاید بتوان گفت در میان گزارشگران مراکز استانها، یکطرفهترین گزارشها معمولاً از مرکز تبریز شنیده میشود. مسئله اینجاست که هنوز مشخص نیست رویکرد صداوسیمای ملی در قبال این نوع گزارشگری چیست. حتی اگر مسابقه بهصورت پخش استانی روی آنتن برود نیز، گزارشگر حق ندارد نقش هوادار یک تیم را بازی کند؛ چرا که وظیفه او نه تشویق، نه جانبداری و نه ساختن روایت «ما و آنها»، بلکه روایت دقیق و بیطرفانه جریان بازی است. فوتبال، حتی در محلیترین شکل پخش خود، نیازمند گزارش حرفهای است و وقتی این اصل نادیده گرفته میشود، نتیجه چیزی جز دلزدگی مخاطب و مخدوش شدن تجربه تماشای بازی نخواهد بود.
این مدل گزارشگری شاید سالها پیش در بسیاری از استانها رایج بود، اما اغلب مراکز با فهم این واقعیت که جانبداری افراطی مخاطب را فراری میدهد، مسیرشان را اصلاح کردند. با این حال، در تبریز هنوز هر بازی استقلال یا پرسپولیس، برای بخشی از مخاطبان فوتبال به یک تجربه تلخ و عذابآور تبدیل میشود؛ تجربهای که نهتنها باعث خاموش شدن صدای تلویزیون، بلکه دلزدگی از خود فوتبال میشود.
و این، شاید بزرگترین ضربهایست که یک گزارشگر درجه چندم و ناشناختهای که هنوز الزامات این شغل را درک نکرده، میتواند به فوتبال وارد کند؛ وقتی بهجای روایت بازی، خودش به بخشی از مشکل تبدیل میشود.












