پشت پردهای از انتخاب دختر ایران برای «IOC Member» شدن/ رویه متفاوت کمیته ملی المپیک؛ پهلوی، هاشمیطبا و حالا ثریا آقایی
منبع : خبرگزاری تابناک
انتخاب ثریا آقایی برای به دست آوردن «IOC Member» در این نهاد مهم ورزشی دنیا، علاوه بر پیچیدگیهایی که داشته، پشت پردههایی نیز دارد که حالا او را سومین ایرانی در این جایگاه خاص کرده است.
سه ایرانی در ساختار کمیته بینالمللی المپیک به جایگاه ویژه رسیدند یا به اصطلاح «IOC Member» شدند که حالا آخرین آنها، نقش و جایگاهی متفاوت نسبت به دو عضو قبلی دارد.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، انتخاب ثریا آقایی، بدمینتونباز المپیکی ایران، به عنوان عضو کمیته بینالمللی المپیک (IOC Member)، نه فقط یک موفقیت ورزشی برای ایران محسوب میشود، بلکه نشانهای از تغییر رویکردی است که کمیته ملی المپیک ایران، حالا تلاش کرده آن را «غیرسیاسی» و کاملاً «ورزشمحور» معرفی کند.
جایی که بیش از یک قرن برای ایران تنها دو صاحبکرسی داشته -شاهپور غلامرضا پهلوی پیش از انقلاب و مصطفی هاشمیطبا بعد از انقلاب- که هر دو نفر، دارای جایگاهی سیاسی بودند. شاهپور پهلوی فرزند رضا شاه و برادر محمدرضا شاه بود که به این جایگاه رسید، هاشمیطبا هم در کابینه محمد باهنر، محمدرضا مهدوی کنی و میرحسین موسوی در دوران نخست وزیری آنها وزیر صنایع شد و در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی هم به عنوان معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی فعالیت میکرد. حالا اما، سومین ایرانی که صاحب کرسی در IOC شده، نه سابقه سیاسی دارد و نه به پشتوانه موضوعات سیاسی چنین جایگاهی به دست آورده است؛ ثریا آقایی حالا به عنوان یک المپین چنین جایگاهی کسب کرده، آن هم در مقطعی که تقریباً همه کرسیهای کلیدی ورزش ایران در نهادهای بینالمللی یا از دست رفتهاند یا بهشدت تضعیف شدهاند.
کمیته ملی المپیک در بیانیه رسمی خود از این انتخاب بهعنوان «دستاوردی تاریخی» یاد کرد؛ انتخابی که بهزعم این کمیته، نتیجه «دیپلماسی فعال، ارتباطات بینالمللی مؤثر و پیگیریهای مداوم» بوده است. کریستی کاونتری، رئیس IOC که خود شناگر صاحب رکورد جهانی و صاحب ۷ مدال طلا و نقره در المپیکهای ۲۰۰۴ آتن و ۲۰۰۸ پکن و اهل زیمبابوه است، در نقش محوری این فرآیند معرفی شد که حالا او ثریا آقایی را به عضویت کمیسیون ورزشکاران IOC منصوب کرده تا نقش ورزشکاران به جای افرادی با جایگاه سیاسی پررنگتر شود.
با این حال محمود خسرویوفا، رئیس کمیته ملی المپیک با پرسشی از سوی خبرنگار تابناک مواجه شد که پاسخ قابل تأملی هم داد؛ پرسش این بود که«تنها دو ایرانی پیش از این IOC Member بودند که یکی شاهپور غلامرضا پهلوی بوده که از خانواده سلطنتی محسوب میشد و دیگری مصطفی هاشمیطبا که چهرهای سیاسی و نزدیک به حاکمیت بود که خودش در گفتوگویی با تابناک اعلام کرد گرفتن کرسی او ۱۲ سال زمان برد، اما این بار نگاهی متفاوت وجود داشته که ثریا آقایی به عنوان یک ورزشکار المپیکی ایران و نه یک فرد سیاسی به این سمت رسیده، این تغییر رویه چطور شکل گرفته است؟»پاسخ خسرویوفا به این پرسش چنین بود:«اول اینکه ما هم حاکمیتی هستیم و به عنوان کمیته ملی المپیک باید تابع حاکمیت باشیم. ضمن اینکه باید از آقای هاشمیطبا تشکر کنیم و به او خدا قوت میگویم. متأسفانه ما جایگاهی که داشتیم را خیلی راحت از دست دادیم. اما درباره اینکه چه شد که ثریا آقایی انتخاب شد باید بگویم در رایزنیهایی که داشتیم، IOC گزینههای زیادی داشت، اما من اولین گزینه که ثریا آقایی بود را تأیید کردم، چون از او شناخت داشتم و اجازه ندادم اسامی نفرات بعد را بگویند. اگر فرد سیاسی انتخاب میشد تا این حد زیبا نبود. ما حمایت حاکمیت را داشتیم، اما بدون هیچ نوع دیپماسی سیاسی با دیپلماسی ورزشی پیش رفتیم. چقدر خوب شد که یک سیاستمدار این پست را نگرفت. اگر هم میگرفت خوب بود اما الان جامعه زنان این افتخار را گرفته است.»
این توضیح نشان میدهد برخلاف دورههای پیشین که چهرههای سیاسی و مدیران باسابقه گزینههای اصلی بودند، ابتدا کمیته بینالمللی المپیک و سپس کمیته ملی المپیک ایران مسیر را به سمت یک ورزشکار المپیکی بردهاند تا مبادا با تغییر جریانهای فکری و سیاسی، چنین جایگاهی به سادگی از دست برود. اتفاق که ۲۱ سال پیش در خصوص کرسی ارزشمند مصطفی هاشمیطبا افتاد که گرفتن آن ۱۲ سال زمان برد و از دست رفتنش یک شبه بود؛ احتمالاً چنین عاملی باعث شده تا این تصمیم از سوی خسرویوفا «زیباتر» از انتخاب یک سیاستمدار تلقی شود.

برای درک اهمیت این تغییر رویکرد، باید به سابقه حضور ایرانیها در IOC نگاه کرد؛ سابقهای که هاشمیطبا در گفتوگو با تابناک جزئیات کمیابی از آن ارائه میدهد. اشاره او به اینکه «۱۲ سال طول کشید» تا عضو IOC شود، تصویری دقیق از سختی مسیر را نشان میدهد. آن هم در دورهای که روابط خارجی ایران در زمان هاشمیرفسنجانی قوی بود و سامارانش، رئیس وقت IOC، به ایران آمد، اما روند انتخاب او زمانبر و پیچیده بوده است. دومین ایرانی صاحب کرسی در IOC همچنین تأکید میکند که: «بسیاری از تصمیمات در نهادهای بینالمللی ورزش به صورت غیررسمی تحت تأثیر سیاست خارجی کشورهاست.» که این بخش از سخنان هاشمیطبا، زمینه مهمی برای فهم تفاوت امروز ایجاد میکند؛ انتخاب یک ورزشکار، آن هم در موقعیتی که روابط خارجی ایران با چالشهای گسترده مواجه است، میتواند نتیجه ترکیب دو عامل باشد رایزنیهای هدفمند کمیته ملی المپیک و تلاش برای حرکت در مسیری که کمترین حساسیت سیاسی را ایجاد میکند.
حالا پرسش این است که چرا ثریا آقایی؟ پشت پرده این انتخاب چه رازی نهفته است؟
در پسِ این پاسخها و تعبیرهای رسمی، چند واقعیت مهم نهفته است؛ بازگشت ایران به این کرسی پس از ۲۱ سال، در شرایطی رخ میدهد که فضای بینالمللی ورزش شدیداً تحتتأثیر سیاست است و کشورهای دارای تنش سیاسی با غرب، در چنین انتصابهایی معمولاً راه دشوارتری دارند. همین مسئله سبب شده انتخاب یک چهره کاملاً غیرسیاسی، قابلتوجهتر به نظر برسد. هرچند نباید نقش روابط خوب گذشته و حال با زیمبابوه را نادیده گرفت و احتمالاً رایزنیهای دیپلماتیک سفرای سابق ایران در این کشور هم قابل توجه است؛ چراکه کاونتری بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۴ وزیر جوانان، ورزش، هنر و تفریح زیمبابوه بوده که طبیعتاً ارتباطات سیاسی و دیپلماتیک با سفرای بسیاری از کشورها برقرار کرده است که حالا این ارتباطها میتوانسته کمکساز شود.

اما ثریا آقایی علاوه بر اینکه یک المپین در رشته بدمینتون بوده، در کمیسیون ورزشکاران کمیته بینالمللی المپیک هم عضو است و توسط فدراسیون جهانی بدمینتون به عنوان نخستین زن المپیکی تاریخ بدمینتون ایران، مورد حمایت قرار گرفت تا بدون سابقه سیاسی یا ارتباط با ساختارهای مدیریتی سنتی ورزش چنین جایگاه مهمی را به دست بیاورد. البته برای IOC، این خصوصیتها نهتنها مانع نیستند بلکه مزیتاند و اینجا نقش کاونتری به عنوان نخستین زن که ریاست IOC را به عهده گرفته و خودش هم روزی ورزشکار بوده، پررنگتر میشود. کمیته ملی المپیک در سالهای اخیر و در دورههای مدیریتی مختلف با انتقادهایی مواجه بوده که نتوانسته کرسیهای از دست رفته را بازیابی کند. کسب دوباره جایگاه IOC Member، آن هم در قالب یک زن ورزشکار طبیعتاً میتواند نشان از یک پیام و البته تغییر مسیر برای ورزش ایران باشد.
سؤال مهم اکنون این است که آیا این انتخاب آغاز دورهای تازه برای حضور ایران در ساختارهای بینالمللی ورزش است یا صرفاً یک موفقیت موردی که به لطف شرایط خاص (جنسیت، ورزشکار بودن، ارتباطات بینالمللی کاونتری و رایزنیهای کمیته) به دست آمده است؟ خسرویوفا تأکید میکند که «مطلقاً دیپلماسی سیاسی دخیل نبود» و همهچیز در قالب روابط ورزشی پیش رفته است. اما حرفهای هاشمیطبا نشان میدهد که واقعیتهای پشتپرده ورزش جهان همچنان بهشدت سیاسیاند؛ بنابراین مسیر موفقیتهای بعدی ایران همچنان نیازمند تعاملات پیچیده و پیگیریهای بلندمدت خواهد بود. آیا این اتفاق آغازی برای ترمیم جایگاه بینالمللی ایران در ورزش جهان است؟ آیا آقایی قادر خواهد بود در برابر ساختارهای پیچیده IOC نقش مؤثر ایفا کند؟ و مهمتر از همه، آیا کمیته ملی المپیک ایران مسیر معرفی چهرههای غیرسیاسی و ورزشمحور را ادامه خواهد داد؟

پاسخ به این پرسشها در ماهها و سالهای آینده مشخص خواهد شد. اما آنچه روشن است، اینکه اینبار رویکرد کمیته ملی المپیک، برخلاف دو نمونه قبلی -یکی عضو خانواده سلطنتی و دیگری یک مدیر سیاسی- بر انتخاب چهرهای ورزشی مبتنی بوده؛ انتخابی که هم برای IOC جذاب است و هم برای جامعه ورزش ایران.


واکنش کمیته ملی المپیک به انصراف تیم ملی امید









