بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

فوتبال در بند فلسفه؛ کلید توماس فرانک، راه فرار روبن آموریم

منبع : طرفداری
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : سه شنبه 4 شهریور 1404 | 12:29

فوتبال روزی شاهد بی‌خوابی‌های آنتونیو کونته برای تغییر ایده و پیدا کردن فرمول موفقیت تیمش بود، اما حالا به ورزشی تبدیل شده که کوچک‌ترین تغییر در اصول و ارزش‌ها به معنای پایان کار یک سرمربی است.

فوتبال روزی شاهد بی‌خوابی‌های آنتونیو کونته برای تغییر ایده و پیدا کردن فرمول موفقیت تیمش بود، اما حالا به ورزشی تبدیل شده که کوچک‌ترین تغییر در اصول و ارزش‌ها به معنای پایان کار یک سرمربی است.

طرفداری | توماس فرانک شایسته‌ی تمامی ستایش‌هاست؛ راه‌وروشی نو در برابر فیلسوف‌مآبان امروزیِ دنیای مربیگری فوتبال، آنانی که به شکلی دُگم باور دارند تغییر در شیوه بازی یا حتی آرایش تیم، نشانه‌ای از ضعف یا شکست خواهد بود، در حالی که چنین رویکردی باید نشانه‌ای از قدرت باشد. 

تنها سه بازی از دوران توماس فرانک در تاتنهام گذشته، اما او انعطاف‌پذیری و مدیریتِ بازی درخور یک برنده را به نمایش گذاشته است: تحمیل یک کامبک دراماتیک به پاری‌سن‌ژرمن، بهترین تیم اروپا، در سوپر جام اروپا، پیروزی قاطع خانگی برابر برنلی، و نیز برد خارج از خانه مقابل منچسترسیتی در لیگ برتر؛ آن هم بدون دریافت حتی یک گل. اسپرز فصل گذشته تحت هدایت آنژ پوستکوعلو شش کلین‌شیت ثبت کرده بود و حالا در عرض دو هفته، به یک‌سوم آن عملکرد دست‌یافته است. بدون هیچ تردیدی کارنامه مرد دانمارکی هنوز جای کار دارد، اما عملکرد فعلی دنباله‌ای از مسیر درخشان او در دنیای مربیگری است. فرانکِ ۵۱ ساله روحیه‌ای عمل‌گرایانه دارد که در فوتبالِ مدرن امروزی به ندرت دیده می‌شود. 

در برنتفورد، فرانک تیمش را ۵۳ بازی با سیستم ۲-۵-۳ و ۵۱ بازی با آرایش ۳-۳-۴ به زمین فرستاد و در طول مسابقات هم رویکرد خودش را تغییر می‌داد. ۲۲ بازی زنبورها نیز با سیستم ۱-۳-۲-۴ آغاز شده بود. او در واکنش به این سه سیستم گفته بود: «بسته به روند مسابقه و نتیجه، از ابزارهای مختلفی برای بازی استفاده می‌کنم.»

بازیکنان و سرمربی تاتنهام پیش از دیدار با پاری سن ژرمن
تیم منسجم و باکیفیت تاتنهام تحت هدایت فرانک فراز و نشیب‌ طبیعی خواهد داشت، اما از همین حالا یک ایده مشخص در آن دیده می‌شود

جمله‌ای که فرانک به کار برد، در حقیقت باید امری بدیهی باشد. این همان جوهره مربیگری است: مدیریت در دل مسابقه و انطباق‌پذیری برای یافتن راهی به سوی پیروزی. در بازی تاتنهام و پاری سن ژرمن، تیم انگلیسی با آرایش ۲-۵-۳ و تمرکز بر روی ضربات آزاد و ارسال‌های بلند ویکاریو وارد زمین شد. فرانک پذیرفته بود که تیمش نمی‌تواند از پرس پاریسی‌ها و خط هافبک درخشان این تیم عبور کند. در برابر برنلیِ تازه صعودکرده که از پنج مدافع استفاده می‌کرد و برای مقابله با ضربات ایستگاهی آماده بود، رویکرد و آرایش متفاوتی انتخاب شد. با استفاده از سیستم ۳-۳-۴، تاتنهام توپ را از خطوط مختلف زمین به گردش درآورد، کاری که انتظار می‌رود باکیفیت‌ترین تیمِ زمین انجام دهد. 

اما چشمگیرترین لحظه در روز شنبه و در پیروزی ۲-۰ تاتنهام برابر منچسترسیتی رقم خورد. در طول هفته، تاتنهام در پی هایجک غافلگیرکننده ابرچی ازه توسط آرسنال، حسابی شرمسار شده بود. شاید فرانک و تاتنهام به آن مهاجم انگلیسی علاقه صددرصدی نداشتند، اما سرمربی دانمارکی معمولاً از یک بازیکن شماره ۱۰ در ترکیبش استفاده می‌کند. در برنتفورد، این نقش را میکل دمسگارد داشت، اما اسپرز در جذب اِزه ناکام ماند و اکنون نیز جیمز مدیسون و دیان کولوسفسکی به دلیل مصدومیت از لیست خارج شده‌اند. 

مشکلات نقل و انتقالاتی تاتنهام چالش بزرگی برای فرانک نبود. در پاسخ به این شرایط، او از از بازیکنانش، به‌ویژه خط هافبک، خواست تا پرس تیم را به بالاترین نقطه زمین برده و با استفاده از خط دفاعِ بالای منچسترسیتی، به دنبال خلق موقعیت گلزنی باشند. سه هافبک سخت‌کوش – پاپه سار، ژائو پالینیا و رودریگو بنتانکور – در میانه زمین و بازیکنان دونده و پرانرژی نیز جلوی آن‌ها قرار گرفتند. فرانک گفت:

به نظرم کاملاً می‌دانم هدف نهایی‌ام چیست، اما در عین حال به‌خوبی آگاهم که با چه گروهی از بازیکنان کار می‌کنم و همین‌ها هستند که باید با آن‌ها پیش بروم. من باید در چارچوب اصول و سبک بازی مورد نظرم با آن‌ها کار کنم، اما بسته به کیفیت‌ها و توانایی‌هایشان تغییرات لازم را اعمال خواهم کرد.

سرمربی دانمارکی تاتنهام
توماس فرانک، همچنان بلای جان بزرگان لیگ برتر 

چیزی که در آن مورد حرف می‌زنیم، علم موشکی یا موضوعی پیچیده نیست، اما در دنیای فوتبال شبیه به کفرگویی است. چند مربی واقعاً چنین چیزی را به زبان می‌آورند؟ چند نفر می‌گویند: ببینید، مسئله این نیست که باشگاه یا بازیکنان باید خودشان را وفق بدهند، بلکه من باید با همین ابزار، خودم را برای کسب پیروزی وفق دهمنکته جالب‌تر، مقایسه این طرز تفکر با دیدگاه خود بازیکنان است و در این زمینه، یک تفاوت آشکار ظاهر می‌شود: روبن آموریم در منچستریونایتد. مربی پرتغالی، مانند فرانک، کاریزماتیک و بااستعداد است؛ اما در عین حال خشک و انعطاف‌ناپذیر. دسامبر گذشته وقتی به آموریم گفته شد که ابزار لازم سیستم ۱-۲-۴-۳ را در اختیار ندارد، او در واکنش گفت: «باید ایده‌ام را به تیم القا کنم. اگر مدام آن را تغییر دهم، اوضاع بدتر می‌شود.»

چرا روبن آموریم حداقل در کوتاه‌مدت و تا زمان جذب بازیکنان دلخواهش، برای کسب چند پیروزی تغییر رویه نمی‌دهد؟ سرمربی پرتغالی بر موضع خود پافشاری می‌کند و می‌گوید استفاده از سیستمی که به آن باور ندارد «بی‌معنا» خواهد بود. اما یک مربی چطور می‌تواند فقط به یک سیستم ایمان داشته باشد؟ این غیرمنطقی است؛ همین موضوع است که «بی‌معنا»ست. مربی می‌تواند به فوتبال هجومی‌تر، مالکانه‌تر یا دفاعی‌تر باور داشته باشد و بر حفظ کلین‌شیت تمرکز کند. اما چگونه ممکن است فقط به یک آرایش تاکتیکی اعتقاد داشت؟

روبن آموریم
پس از فیفادی آینده، روبن آموریم و منچستریونایتد تصویر روشنی در مورد آینده خواهند داشت

پرسش‌هایی که مطرح شد، بحث را به بازیکنان می‌رساند. در تاتنهام، بدون شک اعتمادبه‌نفس در رگ‌های تیم جریان دارد و رختکن با اشتیاق تمام از دستورات سرمربی تیم‌ استقبال می‌کند. برای هر مسابقه یک برنامه‌ی مشخص وجود دارد. آیا این همان هنر مربیگری نیست؟ سازگار کردن داشته‌ها برای رسیدن به بهترین نتیجه‌ی ممکن. بازیکنان باید با تمام توان با فرانک همراه باشند، چرا که او نشان داده است می‌تواند آن‌ها را به پیروزی برساند؛ بی‌آنکه خود را در چارچوب خشک یک «فلسفه» زندانی کند. موضوع هم صرفاً متوقف کردن حریف نیست. این رویکرد نه منفی است، نه محدودکننده و نه تقلیل‌گرایانه؛ بلکه طراحی و یافتن مسیری برای شکست حریف است. و مگر می‌توان این نگاه را چیزی جز رویکردی مثبت دانست؟

موفقیت، زنجیره‌ای از موفقیت‌های بعدی را خلق می‌کند. این یک حقیقت بدیهی است. افزون بر این، اینطور نیست که تیم‌های فرانک تهاجمی نبوده‌اند؛ در برنتفورد شرایط ویژه‌ای وجود داشت: زنبورها باشگاهی کوچک‌تر و انتظاراتی پایین‌تر بودند. با این حال، اصول همان باقی ماند. آن‌ها در حالی که ایوان تونی را فروخته بودند، در جایگاه دهم لیگ برتر ایستادند و از پیش برنامه‌ای روشن برای سازگاری و استفاده از برایان امبومو و یوان ویسا داشتند؛ بازیکنانی که مجموعاً ۳۹ بار در لیگ برتر گلزنی کردند. فرانک به معنای واقعی کلمه هم مدیر است و هم مربی. و این همان فلسفه‌ای است که منجر به پیروزی می‌شود.

به قلم جیسون بارت از تلگراف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *