بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

لیگ برتر انگلیس؛ جدال و نبرد بی‌امان ادامه دارد

منبع : طرفداری
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : سه شنبه 2 اردیبهشت 1404 | 18:01
بدون تصویر

به‌یاد برادرم حمید که سالروز تولد او را در غیبتش با صعود یکی از تیم‌های محبوبش، لیدزیونایتد به لیگ برتر جشن گرفتیم؛ جشنی با احساسی دوگانه! حمیدرضا صدر (۳۰ فروردین ۱۳۳۵ – ۲۵ تیر ۱۴۰۰)

به‌یاد برادرم حمید که سالروز تولد او را در غیبتش با صعود یکی از تیم‌های محبوبش، لیدزیونایتد به لیگ برتر جشن گرفتیم؛ جشنی با احساسی دوگانه! حمیدرضا صدر (۳۰ فروردین ۱۳۳۵ – ۲۵ تیر ۱۴۰۰)

اختصاصی طرفداری | با ۵ بازی باقیمانده به پایان فصل، شمشیرها هنوز در رقص‌اند و مبارزه در میادین سبز انگلستان فروکش نکرده است. در حالی‌که تکلیف قهرمانی و نایب‌قهرمان مشخص شده و سقوط ساوتهمپتون و حالا لسترسیتی مسجل شده و ایپسویچ به‌زودی به آن‌ها خواهد پیوست، برنلی و لیدز موفق شدند رسماً به لیگ برتر بازگردند، سهمیه لیگ قهرمانان با اختلاف ۳ امتیاز میان تیم سوم جدول با تیم هفتم، با شدت و حدت هرچه تمام‌تر ادامه دارد.

جایی‌که دیدار امشب منچسترسیتی و استون ویلا در اتحاد، به دامنه این رقابت نزدیک دامن خواهد زد. نگاهی سرسری به جدول کافی است تا ببینیم این رقابت تا چه اندازه نفس‌گیر و بی‌امان است.

  • بیشتر بخوانید: رقابت فشرده صعود به لیگ قهرمانان در لیگ برتر؛ هنوز تمام نشده است

تاتنهام هاتسپر ۱-۲ ناتینگهام فارست؛ بازگشت و تودهنی معنی‌دار!

مارتین چیورز، یکی از مردان دوران درخشان تاتنهام، در بین دو نیمه به مناسبت تولد ۸۰ سالگی‌اش بازگشته بود و مورد تجلیل بسیاری قرار گرفت، اما شیرین‌ترین بازگشت‌ به این استادیوم، متعلق به نونو اسپیریتو سانتو، سرمربی ناتینگهام فارست بود.

نونو دوران کوتاه و بی‌اثری را در تاتنهام سپری کرد و تنها پس از چهار ماه برکنار شد؛ اخراجی که او را با اعتباری خدشه‌دار راهی عربستان کرد. زمانی‌که در دسامبر ۲۰۲۳ دوباره به فوتبال انگلیس بازگشت، هدفش فقط کمک به ناتینگهام فارست برای فرار از سقوط بود، این بازگشت با سروصدای زیادی همراه نبود.

اکنون، ۱۶ ماه گذشته و نونو به محله قدیمی‌اش در شمال لندن بازگشته تا طعم پیروزی را بچشد، تا نشان دهد تاتنهام اشتباه بزرگی مرتکب شد. جایگاه این دو تیم در جدول، تو دهنی محکمی به دنیل لوی، رئیس باشگاه لندنی بود، چنان‌که نتیجه پایانی بازی.

پیروزی فارست با گل‌های الیوت اندرسون و کریس وود در ۱۷ دقیقه نخست انجام شد و این تیم به رده سوم لیگ برتر بازگشت. جایگاهی که هفته‌های طولانی در اختیارشان بود، اما در رقابت نزدیک سهمیه لیگ قهرمانان با دو شکست پیاپی در شرایط متزلزلی قرار گرفت و خیلی‌ها آن‌ها را تمام‌شده فرض می‌کردند. شاید این نتیجه، تو دهنی به کسانی بود که کیفیت و موفقیت این تیم را نیز زیر علامت سؤال برده بودند.

هواداران فارست در خیابان‌های بارانی لندن، آواز صعود به لیگ قهرمانان را سر دادند و حالا آماده‌اند تا در روز یک‌شنبه برای نیمه‌نهایی جام حذفی مقابل منچسترسیتی به پایتخت بازگردند.

این بازی، آزمونی از استقامت و قدرت روحی برای ناتینگهام فارست بود؛ تیمی که پس از دو شکست، تحت تعقیب دیگر تیم‌ها قرار گرفته بود و فشارها بالا گرفته بود و تاتنهام با شروعی پر اشتباه، به آن‌ها در این مسیر کمک شایانی کرد.

نونو اسپیریتو؛ بازگشت معنی‌دار تیمش با پیروزی مهمی همراه شد

شاگردان آنژ پوستکوعلو که ناباورانه با شکست دادن آینتراخت فرانکفورت به نیمه‌نهایی لیگ اروپا راه یافته‌اند تا شاید مرهمی در فصلی دردناک و ضعیف پیدا کنند، انگار به دیداری تدارکاتی و دوستانه پا به میدان گذاشته‌اند. خیلی سریع دو گل دریافت کردند، موفق نشدند آن را جبران کنند و در آخر متحمل هجدهمین شکست فصل لیگ برتر شدند.

اگرچه در طول ۷۳ دقیقه باقی‌مانده پس از گل دوم فارست بهتر شدند و ریچارلیسون در دقیقه ۸۷ با یک ضربه سر یکی را جبران کرد، اما این گل خیلی دیر از راه رسید تا تغییری در سرنوشت بازی ایجاد نکند.

ناتینگهام فارست در کمتر از پنج دقیقه از شروع بازی به گل رسید و تاتنهام دوباره به همان سبک دفاعی بی‌خیالانه‌ای برگشت که در بازی قبلی مقابل وولورهمپتون ۴-۲ شکست خورده بود. مورگان گیبس-وایت به‌راحتی در حوالی محوطه جریمه صاحب فضا شد و شوتی زمینی و تند را روانه دروازه کرد. گولیلمو ویکاریو آن را به‌سختی دفع کرد، اما در کرنر بعدی تسلیم شد.

کرنر الانگا با ضربه سر پدرو پورو دور شد، ولی توپ درست جلوی پای اندرسون افتاد که بلافاصله شوت زد. ضربه‌اش به زیبایی زده شد، ولی با برخوردی که به رودریگو بنتانکور داشت، مسیرش کمی تغییر کرد، به زمین خورد و از دستان ویکاریو گذشت.

در دقیقه ۱۰، فارست بار دیگر توپ را به تور دروازه رساند. کریس وود پاس اندرسون را از شش قدم با یک والی تبدیل به گل کرد، اما پرچم کمک‌داور بالا رفت. صحنه بسیار نزدیک بود. تصاویر VAR نشان داد تنها شانه و بازوی وود از خط آفساید رد شده‌اند.

با این‌حال، زیاد طول نکشید که وود جشن گل واقعی‌اش را بگیرد؛ نوزدهمین گل او در این فصل لیگ برتر. این‌بار با ضربه سری از سانتر الانگا از سمت چپ فارست به‌دست آمد. ویکاریو از دروازه بیرون پرید، مشت‌ها گره‌کرده و بازوها باز، اما وود زودتر به توپ رسید و ضربه‌اش، توپ را از کنار دروازه‌بان عبور داد و درون تور جای داد.

فکر می‌کردیم تاتنهام پس از پیروزی برابر آینتراخت فرانکفورت و صعود به نیمه‌نهایی لیگ اروپا، در مود مناسبی قرار دارد. آن‌ها در دیدار پنج‌شنبه شب، دفاعی منسجم داشتند، اما در این مسابقه، درست مانند بازی مقابل وولوز، تمرکز خود را از دست داده بودند.

پوستکوعلو برای این دیدار پنج تغییر در ترکیب ایجاد کرد؛ برخی بازیکنان را استراحت داد و برخی دیگر مثل ریچارلیسون و دژان کولوسفسکی را که به‌تازگی از مصدومیت برگشته بودند، به ترکیب بازگرداند تا دوباره در ریتم و جریان مسابقه قرار بگیرند.

اما برای نیم ساعت ابتدایی، تاتنهام کاملاً تیمی با ذهنی که انگار در جای دیگری است به چشم می‌آمد و کریستین رومرو طبق معمول با برخوردهای پرخاشگرانه‌اش، شبیه یک اخراجی بالقوه در زمین بود. در سکوها هم احساس مشابهی جاری بود؛ صندلی‌های خالی فراوانی دیده می‌شد و بیشتر سر و صداها از بخش هواداران مهمان به گوش می‌رسید.

با این‌حال، اسپرز پیش از پایان نیمه نخست موفق شد واکنشی از خود نشان دهد.

ریچارلیسون دو بار پیاپی با ضربه سر توپ را به بیرون فرستاد و تماشاگران تاتنهام تیم‌شان را با سوت‌های معترض و خشمگینانه بدرقه کردند و به رختکن فرستادند.

کریس وود؛ مردان پرتلاش فارست، بهترین گلزن تیم‌شان را در آغوش کشیدند

پوستکوعلو در نیمه دوم، دو مدافع میانی تیمش را تعویض کرد؛ حرکتی که بیشتر به یک تمرین تاکتیکی پرزرق‌وبرق شباهت داشت، اما عملکرد تیمش در نیمه دوم بهتر شد. در مقابل، ناتینگهام فارست که در نیمه دوم به دفاع سه‌نفره روی آورد، کمی عصبی به نظر می‌رسید.

گیبس-وایت یک موقعیت عالی را برای زدن گل سوم از دست داد؛ وقتی با پاس وود در موقعیت گل قرار گرفت، ولی توپ را به طرز بدی بیرون زد. و هری توفولو، که اولین بازی فصلش در لیگ برتر را تجربه می‌کرد، با یک دفع عالی، ضربه سر کولوسفسکی را از روی خط دروازه فارست برگشت داد.

«سلز» دو واکنش بسیار خوب مقابل ضربات ریچارلیسون داشت؛ دومی که با شیرجه‌ای سریع به سمت راست دفع شد، بهترین مهار او در این مسابقه بود. اما در نهایت، مقاومتش با گل مهاجم برزیلی شکسته شد.

این گل، پایانی پرتنش و پرهیجان را رقم زد اما فارست با ۳ امتیاز به‌دست‌آمده و ۵ بازی باقی‌مانده، به مکان سوم بازگشته بود. تنها ۳ امتیاز میان آن‌ها و تیم هفتم جدول وجود دارد. رقابتی فوق‌العاده پرتنش و پراضطرابی در جریان است و نونو اسپیریتو سانتو و فارست خاطرنشان ساختند تا پایان در قلب این رقابت هیجان‌انگیز حضور خواهند داشت!

فولام ۱-۲ چلسی؛ پیروزی سر بزنگاه

سرعت شوت پدرو نتو نزدیک به ۱۰۰ کیلومتر در ساعت بود؛ توپ در عرض ۰.۵۳ ثانیه از پای او به تور دروازه رسید و ۱۴ متر فاصله را مثل برق طی کرد، بعد از چرخشی که با ظرافت و تعادل فرد آستر، افسانهٔ رقص دوران قدیم فیلم‌های موزیکال هالیوود انجام داده بود.

گل او هم‌زمان هم سربزنگاه و مهم بود، هم زیبا؛ ترکیبی از قدرت و دقت، در شرایطی که شاید فصل چلسی را نجات دهد، لحظه‌ای که آن‌ها را در کورس سهمیهٔ لیگ قهرمانان اروپا نگه داشت و نخستین پیروزی خارج از خانهٔ انزو مارسکا در لیگ برتر در سال ۲۰۲۵ و بعد از ۸ بازی به ارمغان آورد. با توجه به اینکه آخرین برد خارج از خانه‌شان به ۸ دسامبر بازمی‌گشت، و فشار شدیدی که روی تیم بود، کاملاً قابل درک بود که پس از گل دقیقهٔ پایانی نتو، ورزشگاه کراون کاتج از سوی هواداران آبی‌پوش‌ها در دربی غرب لندن به مرز انفجار رسید.

این پیروزی نه قانع‌کننده بود، نه چشم‌نواز، اما اهمیت زیادی داشت، و شادی‌های غیرقابل کنترل پس از آن، همه‌چیز را بیان می‌کرد.

نتو با دستانی باز و چشمانی که از تعجب گشاد شده بود شادی می‌کرد، انگار هنوز باورش نمی‌شد شوت سهمگینش به‌جای تور به‌سوی سکوهای ردیف آخر استادیوم نرفته است. بازیکنان چلسی به هر سویی می‌دویدند و نیمکت‌نشین‌ها به زمین ریختند و هواداران شبیه موجی از دست‌ها و پاهای در هوا بودند.

مارسکا هم آن‌قدر هیجان‌زده شد که کارت زرد گرفت، رفتاری و شوقی داشت؛ شبیه بطری کوکاکولایی که در آن یک منتوس انداخته‌اند. در پایان بازی، لوی کولویل و سایر بازیکنان تقریباً خود را در آغوش هواداران مهمان انداختند.

اگر قرار بود چلسی روزی برای «رستاخیز فوتبالی» انتخاب کند، شاید این بهترین زمانش بود؛ چون حالا، با شکستن طلسم بردهای خارج از خانه، حضور در لیگ قهرمانان هنوز در دسترس است.

پس از پایان، مارسکا گفت:

این لحظه‌ای برای بازیکنان بود. آن‌ها شایسته بودند که این لحظه را با هواداران شریک باشند. گل تایریک به ما انرژی مضاعف داد. خوشبختانه این بار دیگر مارک کوکوریا نبود!

درسته؛ چلسی این فصل بارها به کوکوریا متوسل شده، آن هم وقتی که کول پالمر و نیکولاس جکسون همچنان در گل‌زنی دچار مشکل‌اند. این دو با این بازی به ترتیب به ۱۶ و ۱۳ مسابقه بدون گل رسیدند.

مارکو سیلوا، سرمربی فولام، بی‌تردید ناامید بود، به‌ویژه بعد از نمایشی که تیمش در نیمهٔ نخست ارائه داد.

در نیمهٔ اول خیلی خوب بودیم. ما تیم برتر زمین بودیم. فکر می‌کردم تساوی نتیجهٔ عادلانه‌ای بود.

رابرت سانچز در این دیدار پنجاهمین بازی خود با پیراهن چلسی را انجام داد. البته اگر از برخی منتقدان سرسخت هوادار تیم بپرسید، این عدد بیش از حد است! سانچز مستعد لحظات دیوانه‌وار است.

پس از سه دقیقه، سانچز مجبور شد توپ را از دروازه بیرون بیاورد، وقتی آندریاس پریرا توپ را بعد از یک صحنهٔ شلوغ و پرهیاهو در محوطهٔ جریمهٔ چلسی وارد دروازه کرد. اما پرچم آفساید علیه الکس ایووبی که پاس گل را داده بود، بالا رفت؛ تصمیمی که توسط VAR نیز تأیید شد.

پیش از آغاز بازی، زمانی که سایر بازیکنان چلسی مشغول گرم‌کردن دسته‌جمعی بودند، کول پالمر در حال انجام تمرینات انفرادی بود، با مربی‌ای در کنار خود و مارکوس بتینلی در دروازه، در حال شوت‌زنی از فاصلهٔ ۲۰ متری. اولین فرصتش در جریان بازی برای آزمودن برند لنو از همان فاصله، با ضربه‌ای ضعیف همراه شد؛ این روزها بخت با او یار نیست.

از زمانی که ریس جیمز از مصدومیت همسترینگ بازگشته، مارسکا پیوسته تأکید کرده که او نمی‌تواند هر سه روز بازی کند. او حتی این موضوع را روز پنج‌شنبه، بعد از آن‌که کاپیتان چلسی ۹۰ دقیقهٔ کامل در لیگ کنفرانس بازی کرد، تکرار کرد. با این حال، باز هم در ترکیب اصلی حضور داشت.

چلسی با حضور ریس جیمز در زمین تیم بهتری‌ست، اما این مدافع ملی‌پوش در دقیقهٔ ۲۰ مرتکب اشتباهی مرگبار شد. او با بی‌خیالی توپ را از منطقهٔ دفاعی خود به جلو می‌برد، غافل از اینکه رایان سسنیون بی‌سر و صدا از پشت سر در حال نزدیک‌شدن است.

فولام با این فرصت ضدحمله زد؛ سسنیون توپ را به داخل به ایووبی پاس داد و شوت زمینی او از پشت محوطهٔ جریمه، سانچز را مغلوب کرد. شاگردان سیلوا شایستهٔ این گل بودند و حتی باید دومین گل را هم می‌زدند؛ جایی که ساندر برگ متعاقب کرنر و با وجود جای‌گیری عالی، توپ را کاملاً از دست داد.

برای مارسکا خوش‌شانسی بزرگی بود که داور آنتونی تیلور، سوت پایان نیمه را قبل از زدن کرنر فولام به اشتباه به صدا درآورد. سوت پایان نیمهٔ اول با هو کردن شدید هواداران میزبان همراه شد؛ آن‌قدر که صدای خوشحالی سکوهای مهمان در پس‌زمینه محو شده بود.

گل چلسی به فولام
گل استثنایی چلسی، تیم را در کورس فشرده سهمیه لیگ قهرمانان نگه داشت

مارسکا در دقیقه ۸۳ آخرین برگ خود را رو کرد و با یک تعویض قمارگونه، جکسون را بیرون کشید و یکی از محصولات آکادمی چلسی، یعنی جرج ۱۹ ساله را به زمین فرستاد. جرج با اولین لمس توپش، از فاصله ۲۰ متری توپ برگشتی را شکار کرد و اولین گل خود در لیگ برتر را زد تا بازی ۱-۱ مساوی شود. همان‌طور که سرمربی چلسی بعد از بازی گفت، این گل نیرویی تازه به تیم تزریق کرد.

بعد از اعلام شش دقیقه وقت اضافه، چلسی به حمله پرداخت.

پالمر توپ را در اختیار داشت و آن را به انزو فرناندز سپرد. او نیز توپ را پشت هجده برای نتو مهیا کرد؛ نتو پشت به گل توپ را کنترل کرد، چرخید، تاب خورد و شلیک کرد. لنو، دروازه‌بان فولام حتی فرصت بلند کردن دستش را هم نداشت.

هواداران چلسی سرخوشانه و با طنز انگلیسی، فی‌البداهه فولامی‌ها را با فریاد خود به سخره گرفتند: «چقدر باید افتضاح باشید که ما بیرون از خانه از شما بردیم؟»

و واقعاً هم همین‌طور بود؛ این نخستین پیروزی لیگ برتری چلسی در بازی‌های خارج از خانه در تمام سال بود، و چقدر هم حیاتی بود. آبی‌پوشان پایتخت اگر می‌خواهند در کورس سهمیه لیگ قهرمانان باقی بمانند، فقط نمی‌توانند به این لحظات استثنایی تکیه کنند!

ایپسویچ ۰-۴ آرسنال؛ چی می‌شد اگه می‌شد؟

یکل آرتتا صحنه‌ی وحشتناک اخراج «لیف دیویس» به دلیل تکل خشن روی «بوکایو ساکا» را «خطرناک» توصیف کرد، اما تأکید کرد وینگر انگلیسی «حالش خوب است». دوستداران آرسنال نفس راحتی کشیدند. توپچی‌ها بدجوری به او در نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان نیاز دارند.

مدافع ایپسویچ، لیف دیویس، در دقیقه ۳۲ توسط داور بازی، کریس کاوانا، با کارت قرمز مستقیم اخراج شد؛ چرا که پایش را مستقیماً روی پشت تاندون آشیل پای راست ساکا کوبید.

ستاره تیم ملی انگلیس نیاز به رسیدگی فوری پزشکی داشت و بعد از تعویض در نیمه دوم، بلافاصله یخ روی مچ پای آسیب‌دیده‌اش گذاشت. با توجه به اینکه ساکا همین ماه از عمل جراحی بازگشته و ماه‌ها به دلیل مصدومیت همسترینگ بعد از دیدار مقابل کریستال پالاس در دسامبر از تمامی مسابقات دور بود، این تکل باعث نگرانی شدید آرسنالی‌ها شد؛ به‌خصوص با توجه به اینکه هفته آینده باید در نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان برابر پاری‌سن‌ژرمن به میدان بروند.

آرتتا گفت:

در نگاه اول، نگران شدم، به‌خصوص با توجه به شرایط بازیکنانی که داریم و زمانی که بازیکن پشت به دروازه ایستاده. چون معمولاً در چنین حالتی، پا روی زمین قرار دارد و وزن بدن روی آن است و واقعاً نمی‌توانی واکنشی نشان بدهی. ولی خوشبختانه حالش خوب است.

اگر و اماهای فصل آرسنال دوباره کمی ذهن‌ها را درگیر کرد، آن‌هم وقتی با بوکایو ساکا و مارتین اودگارد با آسودگی خط دفاع ایپسویچ را به بازی گرفته بودند. هیچ‌وقت نخواهیم فهمید اگر این دو بازیکن کلیدی با مصدومیت از جریان فصل کنار نمی‌رفتند، چه بلایی بر سر رقابت قهرمانی با لیورپول می‌آمد؛ اما قطعاً فاصله‌ی میان رتبه‌ی اول و دوم به این اندازه نبود.

انگیزه‌ی به تعویق انداختن جشن قهرمانی قریب‌الوقوع لیورپول، انگار تلنگری بود برای بیدار شدن این تیم، و آن‌ها دوباره با تسلطی از جنس فصل‌های درخشان گذشته، زمین بازی را در دست گرفته بودند.

ساکا باید تا پایان نیمه اول حداقل دو گل می‌زد، اما چند فرصت عالی را از دست داد، هرچند دو ارسال دقیق او در نیمه نخست باعث شد آرسنال خیلی زود ایپسویچ را پشت سر بگذارد. در نیمه دوم، لئاندرو تروسار گل دوم خودش را زد و ایتن وانری هم کار را تمام کرد.

هر بار که ساکا توپ را در اختیار می‌گرفت، به‌خصوص وقتی که به سمت خط عرضی حمله می‌کرد، خط دفاع ایپسویچ دچار وحشت می‌شد.

برای اودگارد، که فصل پرفرازونشیبی را پشت سر گذاشته و مصدومیت از ناحیه مچ پا در سپتامبر او را دو ماه دور از میادین نگه داشت، این بازی فرصتی بود تا دوباره در مرکز بهترین حرکات تهاجمی آرسنال بدرخشد.

مهارت او در پیدا کردن فضاهای خطرناک بدون توپ و ارسال پاس‌های شکاف‌دهنده به گوشه‌ها برای بازیکنانی چون ساکا دیدنی بود، و شکستن خط دفاعی تیم کیِران مک‌کِنا و ایپسویچ که بیشتر زمان بازی را در لاک دفاعی گذراند و حالا دیگر نفس‌های آخر را می‌کشد، آسان به‌نظر می‌رسید.

ایپسویچ ضعیف ظاهر شد، و تنها پنج ضربه در محوطه جریمه آرسنال داشت. حالا وستهام فقط یک امتیاز در دیدار روز شنبه لازم دارد تا سقوط «تراکتور بویز» را قطعی کند؛ لقبی که به دلیل پیشینه کشاورزی و منطقه سافلک که باشگاه در آن قرار دارد، از سوی طرفداران تیم‌های رقیب انتخاب شده است.

خوشبختانه صدمه دیدگی ساکا جدی نبود

هم‌آهنگی و‌ هم‌آوازی ساکا و اودگارد یادآور کیفیت بالای آرسنال در زمان هجوم و یورش بود؛ چیزی که در هفته‌های اخیر لیگ، با تساوی مقابل اورتون و برنتفورد، کمرنگ شده بود. تروسار نیز شایسته‌ی تمجید است؛ هر دو گل او با دقت و ذکاوت و‌ هوش به ثمر رسیدند و این نمایش خوب می‌تواند حکم رزومه‌ای مطمئن برای حضور در ترکیب اصلی مقابل پاری‌سن‌ژرمن باشد.

شور و شوق پیروزی ۵-۱ برابر رئال مادرید و صعود به اولین نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان در ۱۶ سال اخیر هنوز در رگ‌های باشگاه شمال لندن جاری‌ست؛ و زمزمه‌های «چی میشه اگه بشه» به گوش می‌رسد، اما لغزش آن‌ها در لیگ داخلی، عملاً قهرمانی را به همان سادگی که آن‌ها نسخه ایپسویچ تاون را پیچیدند، به لیورپول واگذار شد؛ و زمزمه‌ی «چی میشد اگه میشد» با جنبش آرام لبان آرسنالی‌ها نیز با گوش‌های تیز و شنوا شنیده می‌شد.

اگرچه نایب‌قهرمانی در ظاهر ممکن است دستاورد بزرگی نباشد، اما از نظر وجهه و مسائل مالی اهمیت بالایی دارد. تفاوت میان رتبه دوم و چهارم، چندین میلیون پوند است. و با حضور تیم‌هایی مانند نیوکاسل، منچسترسیتی و دیگر مدعیان در کورس، هنوز چیزی رسماً قطعی نشده است.

دکلان رایس در خط میانی کنار میکل مرینو قرار گرفت و تروسار هم برای سومین بازی پیاپی در لیگ به‌عنوان شماره ۹ کاذب در ترکیب اصلی آرسنال به میدان رفت.

این ترکیب، آزمونی بود پیش از تقابل حساس اروپایی با پاری‌سن‌ژرمن. با توجه به محرومیت توماس پارتی از آن بازی، این دیدار فرصت مناسبی بود برای آزمایش نقشه‌های میکل آرتتا در میانه میدان و خط حمله و‌ نتیجه، پایانِ خوبی برای یک نمایش کامل آرسنال بود، و این با درخشش دو مرد اول آرسنال، اودگارد و ساکا انجام شد. نمایشی که باعث شد لیورپول فعلاً برای لحظه‌ی به‌دست آوردن قهرمانی کمی بیشتر منتظر بماند.

لسترسیتی ۰-۱ لیورپول؛ سقوط لستر و تعویق قهرمانی لیورپول

با به صدا درآمدن سوت پایان بازی در ورزشگاه پورتمن رود، به‌طور رسمی مشخص شد لیورپول نمی‌تواند در این هفته رسماً به مقام قهرمانی لیگ دست پیدا کند، اما لحظه‌ تاریخی قرمزها تقریباً قطعی و در راه است. لیورپول تقریباً به خط پایان رسیده و تنها به ۳ امتیاز دیگر از ۵ دیدار نیاز دارد.

نمایش امروز به‌نوعی خلاصه‌ای از مسیر قهرمانی لیورپول در این فصل بود. خیلی‌ها نگاهی منفی به تیم آرنه اسلات داشته‌اند؛ تیمی که به‌سختی و تلوتلوخوران به‌سوی بیستمین قهرمانی در لیگ انگلیس می‌رود. خب، این حرف‌ها همگی بیهوده است.

لیورپول بهترین نمایش خود را ندارد، چون‌که به آن نیاز هم ندارد. آن‌ها مدت‌هاست بار خود را بسته‌اند. یک فصل شامل ۳۸ بازی است، و نه فقط ۱۰ بازی باقی‌مانده از فصلی سنگین و طولانی. قهرمان آینده انگلستان، مانند بازی‌های اخیر، کاری را که باید انجام می‌داد، انجام داد. قهرمان‌ها همیشه همین کار را می‌کنند.

قرمزها شاید در زدن ضربات نهایی موفق نبودند، اما در تمام بعدازظهر، دروازه لسترسیتی را بمباران کردند.

در حالی‌که بازی با نتیجه ۰-۰ دنبال می‌شد، اسلوت تصمیم گرفت ترنت الکساندر-آرنولد را پس از مصدومیتش مقابل پاری‌سن‌ژرمن وارد زمین کند.

فقط پنج دقیقه بعد، آرنولد پیراهنش را از تنش درآورد و با تمام وجود گل پیروزی را جشن گرفت. شور و اشتیاقی که پس از گل از خود نشان داد، بسیاری را به این فکر انداخت که شاید او تصمیم دارد مانند صلاح و فیرجیل فن‌دایک در باشگاه دوران کودکی‌اش بماند! البته همه‌چیز در حد حدس و گمان است. آنچه دیگر حدس و گمان نیست، این است که لیورپول فقط یک پیروزی با قهرمانی در لیگ برتر فاصله دارد و لسترسیتی هم غزل خداحافظی را خواند.

فارغ از این‌که چه اتفاقی در بازی آرسنال با کریستال پالاس در میانه هفته بیفتد، لیورپول تنها به یک برد دیگر نیاز دارد تا قهرمانی‌اش را قطعی کند. آن بازی در خانه، برابر تاتنهام خواهد بود. اما اگر کریستال پالاس موفق شود آرسنال را شکست دهد، ممکن است قرمزها حتی پیش از این‌که دوباره وارد زمین شوند، جام قهرمانی زنگ دروازه‌های آنفیلد را به صدا درآورد.

یک قهرمانی به تعویق افتاد، یک سقوط قطعی شد، و در میانه‌ی تمام این‌ها، ترنت الکساندر-آرنولد بود؛ با احتمال‌ها تا واپسین لحظات. سؤال اینجاست: قدم بعدی‌اش چیست؟ آیا می‌رود؟

باور عمومی با زمزمه‌ها هم‌صداست، و آن زمزمه‌ها با وضوحی نسبی از رئال مادرید می‌گویند. در این همهمه و شایعات، لحظه‌ی بزرگ بچه‌محل قدیمی مرسی‌ساید و از باقی‌مانده‌های دوران خوش یورگن کلوپ از راه رسید؛ از روی نیمکت آمد، نخستین بازی‌اش پس از پنج هفته، و تنها پس از پنج دقیقه گل پیروزی را به ثمر رساند. و آنچه در پی آن گل آمد، نمایش خالصی برای کسانی بود که به زبان و حرکات بدن امید می‌بندند؛ نخست به‌سوی گوشه‌ی زمین دوید، سپس پیراهنش را درآورد و به سر خوردن روی زانوها پرداخت، و درنهایت با دستانی باز و فریادی پرشور، مقابل هواداران لیورپول ایستاد.

هوادارانی که با امید برای جشن قهرمانی سفر کرده بودند؛ امیدی که با پیروزی آرسنال برابر ایپسویچ پیش از سوت آغاز بازی از بین رفته بود، اما با حسی مواجه شدند که شاید همه‌چیز آن‌طور که به نظر می‌رسد، نیست و پسر و هم‌محلی‌شان گویا قصد رفتن دارد.

آیا این جشن گل، جشن مردی بود که درهای تردید را به روی خود باز کرده است؟ یا فقط پرشوری در مسیر خداحافظی نهایی بود؟

این منجر به حدس و گمان من و خیلی‌ها شد که احتمالاً تحت تأثیر نحوه شادی الکساندر-آرنولد و سپس پاسخ دادن به سوالات پس از بازی درباره قراردادش قرار گرفتیم اما اگر یک چیز مسلم باشد، این است: او هنوز هم عمیقاً به باشگاهی که از ۹ سالگی به آن پیوسته علاقه دارد! این جوابی بود به کسانی که اصرار دارند بگویند قلب او لیورپول را قبلاً ترک کرده است. او ثابت کرد که همه آن حرف‌ها بی‌معنی هستند.

هنوز نمی‌دانیم همین بود یا یک سورپرایز و یک پیچش دیگر در داستان وجود دارد؟ شاید طرفداران لیورپول مجبور باشند با دیدن گل بیست‌وسوم این بازیکن با پای چپ برای باشگاه کنار بیایند؛ بعد از این‌که هرکدام از گل‌های قبلی او با پای راستش بوده است.

در این بازی، آرنولد موفق شد در جایی که ۲۷ شوت دیگر لیورپول ناکام مانده بود، ضربه خود را با موفقیت شلیک کند.

در حقیقت، این یکی از آن بازی‌ها بود که سلطه در تمامی ابعاد، فراتر از نتیجه نهایی بود. البته زمانی که VAR خطای مشکوکی را علیه پاتسون داکا به دلیل برخورد شانه به شانه‌ی ملایم با آلیسون بکر اعلام کرد، منطقی است برای چندمین بار بپرسیم: آیا برخی حمایت‌ها از دروازه‌بانان بیش از حد نیست؟

با رد شدن آن گل، لستر شانس معجزه‌ی خود را از دست داد. روباه‌ها برای دومین بار در سه فصل سقوط می‌کنند. چه سقوطی! تنها فایده‌ی این دیدار آن بود که مجبور نبودند باشگاه دیگری را ببینند که در زمین آن‌ها جشن قهرمانی می‌گیرد.

برای لیورپول و آرنه اسلوت، فرصت بعدی روز چهارشنبه خواهد بود، اما قطعاً سقوط لستر غیرقابل‌اجتناب بود. ارزیابی این‌که چقدر بد عمل کرده‌اند، به یک گفت‌وگوی طولانی نیاز دارد تا به نکات مختلفی پرداخت.

برای تعدادی از طرفداران آن‌ها، این موضوع با هواپیمایی که قبل از شروع بازی از کنار استادیوم عبور کرد و پیام صریحی را به دنبال خود می‌کشید، خلاصه می‌شود: «کینگ پاور گیج است. هیئت‌مدیره را اخراج کنید.»

واقعاً نیازی به گفتن چیز بیشتری نبود. هرچند که درست یا غلط، اخراج استیو کوپر در نوامبر گذشته و دوران رود فان نیستلروی فاجعه‌بار بود. هیچ بازگشتی، هیچ امیدی، هیچ درخششی و هیچ نشانه‌ای از مبارزه از سوی تیم و تک‌تک بازیکنان دیده نشد.

شاید در زمان تنهایی، فن نیستلروی افکارش را به دوران خوش در منچستریونایتد و تفکر درباره‌ی وجود جهان‌های موازی معطوف کند؛ دنیایی متفاوت با فاصله‌ای بسیار.

در دنیای واقعی، لسترسیتی آخرین تلاش خود را به خرج داد، اما خیلی دیر شده بود؛ آن‌ها مبارزه کردند، دویدند و برای نیمه‌ی اول، بازی را بدون گل نگه داشتند. اگر بخواهیم ضربات محمد صلاح در عرض سه دقیقه که دو بار تیر دروازه را نشانه گرفت، استثنا بگیریم، لستر در نیمه‌ی اول رقابت می‌کرد.

با بازگشت الکساندر-آرنولد به روی نیمکت پس از آسیب‌دیدگی مچ پا، بردلی توجه بیشتری را در پست او به خود جلب کرده بود. او خود را قابل‌اعتماد نشان داده است، اما این نبردی بود که بردلی در موارد متعدد به‌طور مرتب شکست می‌خورد.

با نرسیدن به گلی که لیورپول در آتشش می‌سوخت، جواب اسلوت این بود که دیوگو ژوتا را به جای کاپوو وارد میدان کند و فن نیستلروی هم جیمی واردی را بیرون کشید. پیرمرد حتی به زور توانسته بود یک تماس با توپ داشته باشد. دنیایی فاصله با واردی که با سرعت می‌تاخت و گل می‌زد. متأسفانه مانند لستر، وقت خداحافظی او هم رسیده است.

بالاخره اسلوت رضایت داد و الکساندر-آرنولد را به‌جای بردلی به زمین فرستاد. و او با جدیت کامل برای تمام کردن کار وارد عمل شد.

گل، مشابه داستان بازی بود، با ضربات صلاح و ژوتا که به ترتیب به تیر دروازه و تیر عمودی برخورد کردند. در دوندگی بی‌وقفه‌ لیورپول، از یک کرنر تسیمیکاس که لستر از مهار آن عاجز مانده بود، الکساندر-آرنولد توپ را به گوشه‌ی دروازه کوبید و با یک جشن بزرگ و بسیار پراحساس ادامه یافت. او دوباره به همه یادآوری کرد که فقدان او، در صورت صحت شایعات، محسوس خواهد بود.

پسر لیورپولی با شوری خارق‌العاده، گلش را جشن گرفت

هرچه پیش آید، پسر مستعد لیورپولی مرسی‌ساید تنها با یک گام دیگر، بیستمین قهرمانی لیورپول را جشن خواهد گرفت. شکی نداشته باشید، جشنی مملو از احساس خواهد بود.

به بهانه قهرمانی اجتناب‌ناپذیر لیورپول، بد نیست فیلمی ببینیم از حمید در باب تیم قهرمان لیورپول دوره کلوپ:

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *