بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

یرزی دودک؛ تو نمی‌توانی شگفتی‌های آینده را ببینی

منبع : طرفداری
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : یکشنبه 3 فروردین 1404 | 10:12

طرفداری | وقتی با یک شکست، کمبود اعتمادبه‌نفس یا حال و هوای غمگین روبه‌رو می‌شوم، به خودم یادآوری می‌کنم: «تو نمی‌توانی شگفتی‌هایی که در راه‌اند را ببینی.» این جمله از کتاب The Anthropocene Revisite اثر جان گرین گرفته شده، جایی که او داستان واقعی یرزی دودک را روایت می‌کند. گلری اهل لستان که خالق یکی از بهترین لحظات لیگ قهرمانان اروپا است. 

پدر و پدربزرگ دودک در لهستان کارگر معدن بودند، و یرزی نیز در ده‌سالگی تصور می‌کرد که سرنوشتش همین باشد. آن‌ها به صورت خانوادگی، معدنچی بودند. «دیگر چه کار می‌توانیم بکنیم؟»، جمله یرزی در کودکی بود. مانند دیگر هم‌سن‌وسال‌های خود، فوتبال را هم دوست داشت، اما در جامعه‌ای فقیر، به جای توپ‌های چرمی، باید با توپ لاستیکی یا حتی توپ تنیس بازی کنید. به خاطر قد بلندش، اغلب دروازه‌بان بود، هرچند مهارت چندان زیادی نداشت. در هفده‌سالگی، کارآموزی فعالیت در معدن را آغاز کرد. هفته‌ای دو روز آنجا کار می‌کرد و همزمان به تیم فوتبال شرکت نیز پیوسته بود. او برای دروازه‌بانی از دستکش‌های کار پدرش استفاده می‌کرد، با یک لوگوی دستی از آدیداس که واقعی به نظر می‌رسید. در نوزده‌سالگی، درحالی‌که همچنان در معدن کار می‌کرد، دروازه‌بان یک تیم نیمه‌حرفه‌ای شد و ماهیانه کمی بیش از صد دلار درآمد داشت. در بیست‌ویک‌سالگی، احساس می‌کرد که «در حال محو شدن در خاکستری زندگی است».

اما داستان این‌گونه به پایان نرسید. ترکیبی از تلاش بی‌وقفه و شانس، این دروازه‌بان جوان را به لیورپول رساند، جایی که با مهارت و واکنش‌های درخشان خود، زمینه‌ساز پیروزی تیمش در فینال لیگ قهرمانان ۲۰۰۵ برابر میلان شد. جان گرین، که درباره‌ی مبارزات خود با افسردگی نیز می‌نویسد، توضیح می‌دهد که چگونه ناپیدایی آینده می‌تواند نه‌تنها منبع اضطراب، بلکه دلیلی برای امید و انگیزه‌ای برای ادامه‌ی مسیر باشد:

کسی نمی‌تواند به یرزی دودکِ ده‌ساله بگوید که روزی دو پنالتی را در فینال لیگ قهرمانان مهار خواهد کرد… کسی نمی‌تواند به یرزی دودکِ بیست‌ویک‌ساله که سالانه فقط ۱۸۰۰ دلار درآمد دارد بگوید تنها یک دهه تا بالابردن جام قهرمانی اروپا فاصله دارد. تو نمی‌توانی آینده را ببینی. نه هراس‌های آن را، و نه شگفتی‌هایی را که در راه‌اند؛ لحظات سرشار از نور و شادی که در انتظار هر یک از ما هستند.

وقتی ترسیده‌ای یا اعتمادبه‌نفس نداری، این پرسش «چه می‌شود اگر…؟» می‌تواند وحشتناک باشد. چگونه می‌توانی این وضعیت را تغییر دهی؟ یکی از روش‌هایی که در کار بر روی خود استفاده می‌کنیم، «نامه‌ای از خودِ آینده‌ات» است. در هفته‌ی هفتمِ این روش، از دیدگاه آینده به خودت نامه می‌نویسی، اهدافی را که به آن‌ها دست یافته‌ای شرح می‌دهی، احساسات خود را توصیف می‌کنی و مسیر احتمالی رسیدن به آن‌ها را بازگو می‌کنی. در این روش، به جای تمرکز بر موانع، بر امکانات و اقدامات مثبت توجه می‌شود. گاهی تنها همین چند کلمه «تو نمی‌توانی شگفتی‌هایی که در راه‌اند را ببینی»، کافی است تا جلوی محو شدن در خاکستر زندگی را بگیریم. 

یرزی دودک در فاینورد، از مهاجمان لیگ هلند مشهورتر شده بود

یرزی دودک از دل معدن و بزرگ‌تر از آن، از دل یک تردید، اضطراب و هراس، به یک قهرمان تبدیل شد. پیش از آن که در استانبول با دستانش معجزه کند، مسیر طولانی داشته است. در اولین فصل حضورش در لیورپول، هواداران از کنار گذاشته شدن ساندر وسترفلد ناراحت بودند اما با نمایش‌های دودک، خیلی زود آن را فراموش کردند. دودک، همان‌طور که بارها در فاینورد نشان داده بود، در خط دفاع لیورپول هم نقش کلیدی ایفا کرد. تیم او با دریافت تنها ۳۰ گل و ثبت ۱۲ کلین‌شیت، بهترین خط دفاعی لیگ را به ارمغان آورد. هرچند این عملکرد برای کسب عنوان قهرمانی کافی نبود و لیورپول پس از آرسنال نایب‌قهرمان شد، اما دودک در کنار اولیور کان و جانلوییجی بوفون، نامزد بهترین دروازه‌بان فصل شد. موفقیتی شگفت‌انگیز برای مردی که هفت سال پیش در دسته سوم لهستان بازی می‌کرد. برای تیم‌هایی که پس از انتقالش به فاینورد، ورشکست شدند.

فصل دوم چندان درخشان نبود. دودک همچنان دروازه‌بان اول تیم بود، اما چند اشتباه متوالی باعث شد تا کریس کرکلند فرصت بیشتری برای بازی پیدا کند. افت دودک با فروپاشی بزرگ قرمزها همراه شد؛ آرزوی قهرمانی در لیگ برتر خیلی زود رنگ باخت و تیم در همان مرحله گروهی لیگ قهرمانان حذف شد. با این حال، قهرمانی در لیگ کاپ تا حدی از تلخی این ناکامی کاست. دودک در فینال مقابل منچستریونایتد عملکردی درخشان داشت و به عنوان بهترین بازیکن میدان انتخاب شد.

قهرمانی با لیورپول در لیگ کاپ 

در ادامه، قرمزها کاملاً تحت‌الشعاع دوران آرسنالِ شکست‌ناپذیر قرار گرفتند. لیورپول، با وجود نمایش‌هایی منسجم اما نه چندان الهام‌بخش، به جایگاهم چهارم بسنده کرد. دودک در مقایسه با فصل قبل عملکرد بهتری داشت، اما در بین چهارم تیم برتر انگلیس، ضعیف‌ترین آمار تدافعی را ثبت کرده بود. با این حال، مهم‌ترین نکته برای او و تیمش، رسیدن به لیگ قهرمانان اروپا بود، دستاوردی که بعدها نقشی سرنوشت‌ساز در مسیر تاریخی او داشت. دودک در دو فصل آخر درخشش خود را از دست داده بود، اما فصل ۰۵-۲۰۰۴ لیگ قهرمانان اروپا همان فرصتی بود که نام او را در تاریخ جاودانه کرد. 

دودک با کلین‌شیت در دیدار رفت مرحله پلی‌آف مقابل گراتس، لیورپول را به مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا رساند. آن‌ها در مجموع با پیروزی دشوار ۲-۱ به مرحله‌ اصلی رسیدند. در مرحله گروهی، دودک سه کلین‌شیت ثبت کرد و لیورپول را در جایگاه دوم گروهش قرار دارد. این صعود به لطف گل دیرهنگام استیون جرارد مقابل المپیاکوس و برتری در تفاضل گل رقم خورد. در مرحله‌ یک‌هشتم نهایی، لیورپول بار دیگر با بایرلورکوزن مواجه شد؛ همان حریفی که در اولین فصل حضور دودک در آنفیلد، قرمزها را حذف کرده بود. اما این بار دودک و لیورپول مجموعاً با کسب پیروزی ۶-۲ انتقام گرفتند. 

کلین‌شیت دودک در دیدار برگشت یک‌چهارم نهایی برابر یوونتوس، بیش از هر چیز مرهون دفاع مستحکم لیورپول بود، اما او نیز هرگاه که لازم شد، واکنش‌های مطمئنی نشان می‌داد. در این مرحله، لیورپول به مصاف چلسی رفت، جایی که گل جنجالی موسوم به «گل روح» رقم خورد. عملکرد دفاعی عالی تیم، همراه با درخشش دودک در هر دو بازی، باعث شد همین تک‌گل مشکوک، برای پیروزی و صعود تیم بنیتز به فینال استانبول کافی باشد.

زلاتان و زالایتا، مغلوب نمایش دودک 

و اما آن مسابقه رویایی لیورپول و میلان در استانبول؛ در پایان نیمه‌ اول فینال، دودک هرگز تصور نمی‌کرد که این بازی همان مسابقه‌ای خواهد شد که نام او را برای همیشه جاودانه می‌کند. لیورپول در ۴۵ دقیقه‌ نخست سه گل دریافت کرده بود و با درخشش آندره‌آ پیرلو و کاکا که پاس‌های طلایی را به هرنان کرسپو می‌رساندند، به نظر می‌رسید که گل‌های بیشتری هم در راه است. دودک عملکرد بدی نداشت. در واقع، دقت و سرعت بازیکنان روسونری هیچ شانسی برای مهار گل‌ها باقی نمی‌گذاشت. با این حال، وقتی دودک در پایان نیمه اول زمین را ترک می‌کرد، پس از دیدن گل چیپ کرسپو، نمی‌توانست احساس مثبتی داشته باشد. اما درست مانند همه‌ بزرگان، او نیز به خود آمد و تسلیم نشد.

برای رسیدن به بهشت، باید از جهنم عبور کنید. لیورپولی‌ها به این جمله اعتقاد دارند. 

اوایل نیمه دوم، دودک بار دیگر شوچنکو را متوقف کرد. سپس، نوبت یورش بازیکنان لیورپول بود که معجزه را رقم بزنند. تنها یک دقیقه پس از مهار دودک، استیون جرارد گلزنی کرد؛ ضربه‌ سر او از دستان دیدا عبور کرد و کاپیتان با فریادهای معروفش، بازیکنان و هواداران را به بازگشت دعوت کرد. آن‌ها پاسخ دادند. ولادیمیر اسمیچر خیلی زود با شوتی دیدنی اختلاف را به حداقل رساند. و تنها سه دقیقه بعد، با خطای جنارو گتوزو، یک پنالتی به سود تیم انگلیسی اعلام شد. ژابی آلونسو ابتدا ضربه را از دست داد، اما در ضربه ریباند با شوتی محکم، کامبک تاریخی و شش دقیقه‌ای را تکمیل کرد.

پس از این بازگشت حیرت‌انگیز، بار دیگر نگاه‌ها به دودک و خط دفاعی لیورپول معطوف شد. در وقت معمول بازی، این خط دفاعی لیورپول بود که بار اصلی را به دوش کشید؛ جیمی کرگر و جیمی تراوره با تکل‌های خود، مانع از فروپاشی تیمشان شدند. اما در وقت اضافه، حتی حضور مدافعانِ شجاع هم کافی نبود. توپ در فاصله‌ی شش‌متری به آندری شوچنکو رسید و گل چهارم میلان حتمی به نظر می‌رسید. اما دودک نظر دیگری داشت و  با واکنشی خارق‌العاده، ضربه‌ اول را مهار کرد، اما توپ بار دیگر به پای مهاجم اوکراینی افتاد. دودک فوراً از روی زمین بلند شد و در حرکتی غیرقابل‌باور، ضربه‌ دوم را نیز با نوک انگشتانش به بیرون فرستاد.

شوچنکو هنوز هم ترومای این موقعیت را با خود حمل می‌کند

این مهار باورنکردنی، همه را به این باور رساند که امشب، شب لیورپول است؛ باید هم باشد! اما کار دودک هنوز تمام نشده بود. مهار استثنایی او، بازی را به ضربات پنالتی کشاند و حالا، نوبت خودش بود تا در نقش یک تاریخ‌ساز، اسمش را جاودانه کند. او این چالش را به شکلی قهرمانانه پذیرفت و در همان شب، میراثی جاودان از یکی از نمادین‌ترین عملکردهای فردی در تاریخ فوتبال بر جای گذاشت.

سرجینیو پشت اولین ضربه پنالتی میلان ایستاد، اما شوت او با تلاش‌های دودک برای منحرف کردن تمرکزش، با همان حرکت معروف بروس گروبلار، از بالای دروازه به بیرون رفت. دیتمار هامان، با وجود شکستن انگشت پایش، ضربه‌ خود را به گل تبدیل کرد. پس از او، پیرلو پشت توپ ایستاد. دودک با واکنشی عالی به سمت راست شیرجه زد و پنالتی را مهار کرد. هنوز درامای این شب به پایان نرسیده بود. دودک نتوانست ضربه‌ی یان دال توماسون را مهار کند و در سوی مقابل، همتای او دیدا موفق شد مقابل یان آرنه ریسه، امیدهای روسونری را زنده کند. سپس کاکا و اسمیچر ضربات خود را تبدیل به گل کردند. پس از چهار پنالتی، در حالی که قرمزها ۳-۲ پیش بودند، نوبت به آندری شوچنکو رسید. شوچنکو که بارها در طول بازی در برابر دودک ناکام مانده بود، می‌دانست که این بار باید راهی برای گل کردن توپ پیدا کند. اما نتوانست! او توپ را به وسط دروازه فرستاد، درحالی‌که دودک به سمت راست شیرجه زده بود، اما در آخرین لحظه دست چپش را در مسیر توپ قرار داد و آن را مهار کرد.

تکمیل معجزه 

 هم‌تیمی‌های دودک به سوی قهرمان خود دویدند. در نگاه به گذشته، شاید این که آن شب دوران دودک در لیورپول به پایان نرسید، اتفاقی تلخی محسوب شود. در فصل بعد، درست همان‌طور که وسترفلد از ترکیب کنار گذاشته شده بود، پپه رینا جای او را به عنوان دروازه‌بان اول گرفت. اما این پایان ناخوشایند نیز نتوانست از شیرینی آن شب استانبول بکاهد. هیچ چیز نمی‌توانست چنین لحظه بی‌نقصی را خدشه‌دار کند.

در هر صورت، پایان ماجراجویی دودک در مرسی‌ساید، دری را به سوی آینده‌ای جدید در مادرید باز کرد. وقتی لیورپول را ترک کرد، ۳۴ ساله بود و رئال مادرید اغلب بازیکنی با چنین مشخصاتی را جذب نمی‌کرد. از ابتدا مشخص بود که او پس از ایکر کاسیاس، انتخاب دوم خواهد بود، اما دودک با همان اخلاق حرفه‌ای و سخت‌کوشی مثال‌زدنی‌اش، حتی در معدود بازی‌هایی که به او فرصت داده شد، عملکرد درخشانی داشت. آخرین بازی‌اش مقابل آلمریا بود. رئال مادرید ۷-۱ پیروز شد و در دقیقه ۷۷’، دودک تعویض شد تا هم‌تیمی‌هایش به افتخار او صف بکشند و او را با یک گارد افتخار بدرقه کنند.

این پایانی درخور برای یک دوران شگفت‌انگیز بود. دودک خاطراتی دارد که می‌تواند تمام دوران بازنشستگی‌اش را صرف مرور آن‌ها کند، اما او که از نسل کارگران معادن لهستان است، هرگز به بیکاری عادت نخواهد کرد. او حالا به مسابقات اتومبیل‌رانی روی آورده است. مردی که برای سخت‌کوشی زندگی می‌کند، و همیشه به دنبال چالش‌های تازه است. سفر او به قله‌های فوتبال، آهسته و پیوسته بود، اما وقتی به آنجا رسید، نامش را برای همیشه در تاریخ جاودانه کرد. 

«تو نمیتوانی شگفتی‌هایی که در راه‌اند را ببینی»؛ یرزی دودک به این جمله اعتقاد داشت، شما چطور؟


در نگارش این مطلب از کتاب  The Anthropocene Revisite اثر جان گرین و بخشی از نوشته وبسایت Thesefootballtimes استفاده شده است.  

دسته بندی ها : طرفداری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *