آشنایی با سرخیو اولیوا، افسانه بدنسازی جهان؛ از ترک کوبا تا قهرمانی در سه دوره متوالی مستر المپیا و رقابت جذاب با…
طرفداری | سرخیو اولیوا (Sergio Oliva) زاده چهارم جولای ۱۹۴۱ در شهر پینار دل ریوی کوباست. او از کودکی بسیار به ورزشکردن علاقه داشت و از همان ابتدا با تمرینات زیاد، بدن خود را ورزیده کرده بود. اولین ورزش جدی او، وزنهبرداری بود و هیبت تنومندش، مورد توجه مربیان وزنهبرداری کوبایی قرار گرفت. او به تیم ملی کوبا دعوت شد و در چند مسابقه، برای کشورش وزنه زد. بازیهای پان آمریکن ۱۹۶۲، فرصتی بود تا اولیوا خود را در یک آوردگاه جدی محک بزند.

اولیوا در دوران حضور فولنخسیو باتیستا بر بالاترین مسند سیاسی کوبا، چشم به جهان گشود و محدودیتهای زیادی را تجربه کرد. حضور در بازیهای پان آمریکن، به او این فرصت را داد تا در این مسابقات که در جامائیکا برگزار میشد، تصمیمات جدیدی را بگیرد. او از طریق سفارت آمریکا در جامائیکا، درخواست پناهندگی داد و از بازگشت به کوبا خودداری کرد. او مجبور شد تا خانواده و دوستانش را برای ماجراجوییهای جدیدتری در ورزش و زندگی به دور از کمونیست و دیکتاتوری در کوبا، رها کند. او پس از دریافت ویزای آمریکا، ابتدا در میامی مشغول به تعمیر تلویزیون شد و سپس به شیکاگو رفت و در این شهر، به ریختهگری مشغول شد. اگرچه کار او سخت بود اما پیش درآمدی بر ورزیدگی و آینده ورزشی اولیوا بود. او در میان ساعات استراحتش و پایان کار، به ورزش میپرداخت و قصد داشت به زودی زود، ماجراجویی ورزشی خود را شروع کند.
او توسط چندین بدنساز، به این ورزش معرفی شد و یک سال پس از سفر به شیکاگو، عنوان آقای شیکاگو را به دست آورد و به صورت حرفهای وارد بدنسازی شد. او در سال ۱۹۶۴، در مسابقات آقای آمریکا شرکت کرد و رتبه سوم عضلانی و رتبه هفتم در ردهبندی کلی را به دست آورد. یک سال بعد، او عضلانیترین شرکتکننده آقای آمریکا شد و رتبه چهارم ردهبندی کلی این مسابقات را به دست آورد. او در سال ۱۹۶۶، به اولین قهرمانی خود در مسابقات بدنسازی با رتبه نخست ردهبندی کلی و کلاس قدی بلندقد مسابقات مستر ورلد، دست یافت. او برای نخستین بار در این سال، در مستر المپیا حضور پیدا کرد و پس از لری اسکات، هارولد پول و چاک سایپس، به رتبه چهارم این دوره از مستر المپیا رسید.
دوران سلطنت اولیوا بر بدنسازی جهان، از سال ۱۹۶۷ شروع شد که او با نمایش بسیار خوب خود در مسابقات مستر المپیا، با شکست رقبای آمریکایی خود، به رتبه یک این مسابقات دست یافت. درخشش اولیوا در دو دوره بعدی مستر المپیا ادامه داشت و این بدنساز، عناوین مستر المپیای ۱۹۶۸ و ۱۹۶۹ را به افتخاراتش افزود و اولین بدنسازی شد که در کسب رتبه نخست مستر المپیا، هتتریک میکند. در سال ۱۹۶۹، رقیب قدرتمندی همچون آرنولد شوارتزنگر نیز حریف اولیوا نشد. هیکل V شکل اولیوا به همراه کمر باریک و شانههای پهنش، استانداردهای جدیدی در بدنسازی جهان به وجود آورد. او در این سالها به دلیل بدن فوقالعاده خود و حضور موفقش در مستر المپیا، لقب «افسانه» را دریافت کرد.
وقتی برای نخستین بار سرخیو اولیوا را از نزدیک دیدم، فهمیدم که چرا به او لقب «افسانه بدنسازی» را دادهاند. او خیلی بزرگ و خارقالعاده بود. من حتی نمیتوانستم او را کتک بزنم و به همین دلیل، شکستم را پذیرفتم و احساس کردم عضلاتم منقبض شدهاند. من هرگز پذیرفتن شکست را دوست ندارم اما از همان نگاه اول به اولیوا، متوجه شدم که رتبه دوم را خواهم پذیرفت. «آرنولد شوارتزنگر در مستر المپیای ۱۹۶۹»
مستر المپیای ۱۹۷۰، آوردگاهی برای شروع درخشش آرنولد در دنیای بدنسازی بود. او پس از شکست برابر اولیوا، تلاشهای زیادی کرده بود تا بر افسانه کوبایی غلبه کند. سرانجام، رقابت سخت آرنولد و اولیوا در مستر المپیای این سال، به همراه حضور پدیده جدیدی با نام رگ لوئیس، به رتبه نخست آرنولد و نایب قهرمانی اولیوا ختم شد. رقابت جذاب اولیوا و آرنولد، علاوه بر جلب توجه عموم مردم به سوی مسابقات بدنسازی، تاثیر زیادی بر بالا بردن کیفیت مستر المپیا کرد و هر دو بدنساز برای بهترین بودن در این دوره، هیکلهای زیباتری را از خود به نمایش گذاشتند. او در سال ۱۹۶۱، در مستر المپیا شرکت نکرد و فقط در مسابقات مستر یونیورس حضور یافت و در این مسابقات، به رتبه دوم دست یافت. رقابت بعدی اولیوا و آرنولد، در مستر المپیای ۱۹۷۲ رقم خورد که بار دیگر با پیروزی آرنولد به پایان رسید.
پس از تجربه دو شکست برابر آرنولد، اولیوا به حضور در مسابقاتی به غیر از المپیا مشغول شد و تا سال ۱۹۸۴، به قهرمانی در مستر گلکسی ۱۹۷۲، سه قهرمانی المپوس ۱۹۷۵، ۱۹۷۶ و ۱۹۷۸ و دو قهرمانی جام جهانی حرفهایهای ۱۹۸۰ و ۱۹۸۱ رسیده بود. بازگشت به مستر المپیا در سال ۱۹۸۴، باعث نشد تا این بدنساز به دوران اوجش بازگردد و او در این سال و رقابتهای سال آینده این مسابقات، به دو رتبه هشتم رسید. او پس از عدم توفیق در بازگشت به روزهای خوب، در ۴۴ سالگی، خود را بازنشسته کرد. پس از بازنشستگی، اولیوا به سینما رفت و در ابتدا در سال ۱۹۷۱، نقشی در فیلم برزیلی «کاپیتان باندیرا علیه دکتر مورا» ایفا کرد. در سال ۱۹۷۵، معروفترین فیلم سرخیو اولیوا، در سینما کلید خورد و او بازیگر نقش «پدرو» در فیلم «خشم سیاه» شد. کاراکتر «پدرو» با بازی او، با باند قاچاقچیان اسلحه درگیر میشود و با دسیسه آنها، به اتهام قتل زندانی میشود. یک نفر به شرط کشتیگیر شدن او با نام «خشم سیاه»، او را از زندان آزاد میکند و زین پس داستان، در کشتیگیری او سپری میشود.
اولیوا پس از حضور در سینما، تصمیم گرفت به نیروی پلیس شیکاگو ملحق شود و به عنوان «افسر» برای این مجموعه کار کند. در این دوران به اولیوا، لقب «بازوی قوی قانون» را داده بودند. او در سال ۱۹۸۵، توسط همسرش مورد اصابت چند گلوله قرار گرفت و در وضعیت بدی قرار داشت اما در نهایت زنده ماند. سرانجام سرخیو اولیوا در ۱۲ نوامبر ۲۰۱۲ بر اثر نارسایی کلیه، در ۷۱ سالگی درگذشت.
پوستر فیلم سینمایی خشم سیاه با حضور سرخیو اولیوا در سینماهای ایران














