برای ناهید کیانی؛ بیمعرفتهای کمحافظه را ببخش؛ تویی که شایسته توجهی ملکه تکواندوی ایران!
منبع : طرفداری
طرفداری | ناهید کیانی با شایستگی هرچه تمامتر به مدال نقره المپیک پاریس دست یافته است؛ اما این اتفاق برای خود دختر پارسی چگونه رخ داد؟ آسان نبود، بههیچ وجه آسان نبود…
این یادداشت را با تاریخ امروز که ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ است شروع نکنیم؛ برگردیم به یکشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۰. سالن ماکوهاری مِسه، توکیو، ژاپن. ناهید کیانی، تکواندوکار ۲۲ ساله کاروان ورزشی ایران باید در رقابتهای وزن ۵۷ کیلوگرم تکواندوی زنان المپیک ۲۰۲۰ توکیو (که بهدلیل شیوع ویروس کرونا با یکسال تاخیر برگزار میشود) مسابقه بدهد و در دور اول قرعهای به وی خورده که به احتمال ۹۹٪ درصد حاضر است آن را حتی با قرعه جید جونز نامآشنا و رنک یک جهان عوض کند ولی طبیعتاٌ این اتفاق ممکن نیست. ناهید کیانی باید مقابل حریفش قرار بگیرد و حریف، کیمیا علیزاده است. ناهید بهشدت تحت فشار است. از زمانی که علیزاده از کشور رفته و وی در وزن او تبدیل به نفر اول شده، تحت فشار است و این فشار با مشخص شدن قرعه بازی اول المپیک در بالاترین حد ممکن قرار گرفته است.
مردم بهشکل عجیبی حمایت خود را از روی ناهید کیانی برداشتهاند و ناهید در آستانه رقابت حساسش عملا تنها است. عده زیادی از ورزشدوستان داخل ناهید را نماینده یک جریان میدانند که به المپیک فرستاده شده و قرار است بهشکل کاملا واضح به جنگ کیمیا علیزاده که از زیر پرچم ایران خارج شده، بپردازد. ناهید ناخواسته تبدیل به نماد یک ایدئولوژی شده است و نتیجه آن فقط برای او ضرر است. اگر نگویم همه، اکثریت جریان دنبال کننده المپیک در ایران (که زین پس در این یادداشت بهجای کلمه “مردم” از آن استفاده میشود) به پیروزی کیمیا علیزاده میل داشتند و با اهانتهایی که به ناهید کیانی میکردند، خود تکواندوکارِ متولد اصفهان را هم بهخوبی از این موضوع آگاه ساخته بودند. گویی کیانی مقصر درجه یک خروج علیزاده از کشور و یا تعیینکننده قرعه دور اول المپیک است. او سرانجام ناهید به کیمیا باخت.
ناهیدِ ایرانیِ ایران به کیمیای ایرانیِ تیم پناهندگان باخت و خیلی زود داستانش در توکیو بهپایان رسید، داستانی که سالها برایش زحمت کشیده بود. شاید ناهید کیانی در نهایت بهخاطر بیتجربگی یا عدم کیفیت لازم بازهم نمیتوانست به مدال برسد اما مطمئنا شکست در دور اول هم در برنامههایش نبود. بههرحال این اتفاق افتاد. اما قضیه اینجا جالبتر میشود که توهینها به ناهید نهتنها فروکش نمیکند بلکه بیشتر هم میشود با مضامین متنوع:
– توریست توکیو، سوغاتیهایت را بخر و برگرد.
– سرمایههایی مثل کیمیا از این کشور رفتند تا امثال تو بمانند.
– با شکست امروز کیانی برابر کیمیا مشخص شد که کیفیت فنی اولویت اول برای ماندن در ورزش این کشور نیست.
و هزاران پیام نهچندان محبتآمیزِ در همین حوالی. گویی حتی با شکست ناهید هم باز این جریان آرام نشده بود و اینجا هیچکس حواسش به یک سرمایه ملی نبود که ذره ذره درحال آبشدن است. سرمایهای که همین دو هفته، حین و بعد المپیک توکیو میتوانست برای تمام شدن کارنامه حرفهایش کافی بهنظر برسد.
خود ناهید اخیرا در یک برنامه پادکستی به این موضوع پرداخت:
سخت بو، هم قرار بود با دوستم بازی کنم و هم در اولین تجربهام در المپیک در جوانی چنین دیدار تلخی روبرویم است. وقتی تلفنم را چک میکردم، میدیدم که مردم برای من کلی حرف زشت و فحش نوشتند، فقط بهخاطر اینکه قرار بود با کیمیا بازی کنم و این تلخ بود. خب من دارم برای خوشحال کردن همین مردم میروم… همین مردمی که الان همهشان با یک تفنگ روبروی من ایستادهاند فقط و فقط بهخاطر اینکه رقیبم کیمیا است. سختترین روزهای زندگیام بود. بعد از اینکه بازی را باختم دیدم که همچنان مردم مشغول همان کاری بودند که قبل بازی انجام میدادند و من برایم سوال شده بود که خب، مردم شما دقیقا چه میخواهید. مگر نمیخواستید که من ببازم، خب دیگر چه چیزی مانده؟ من وقتی داشتم از المپیک برمیگشتم حتی نمیخواستم به خانه بروم و فکر میکردم میشود الان این هواپیما سقوط کند و من به خانه نرسم؟! خیلی دلم شکسته بود و آنجا فهمیدم چقدر تنها هستم.
فقط مرور همین صحبتهای کیانی بهاندازه کافی قضیه را تراژدیک میکند. با اینحال ناهید به آن خواسته تلخش نرسید و هواپیمایش در خاک تهران نشست و اینبار یک تراژدی دیگر رخ داد، مدل استقبال مسئولین مربوطه از المپین ظاهراٌ عزیز کشور.
ناهید کیانی پس از بازگشت به ایران طی پستی در اینستاگرام که شدیدا وایرال شد، سکوتش را شکست و نوشت:
سلام بر مردم سرزمینم. من ناهید هستم دختری که سالهاست برای برافراشتن پرچم کشورم تلاش کردهام و روزهای زیادی از دوران ورزشیام با رژیم گرفتنهای سخت و طاقت فرسا گذشته (علی رغم میل خانواده ام که این را دشمن سلامتی ام میدانستند)، سالهاست عدد ۲۰۲۰ در اکثر پسوردهای مورد نیازم جا خوش کرده بود تا فراموش نکنم که باید روزی خودم را در کجا ببینم. آنقدر دویدم، آنقدر جنگیدم تا شد. تا رسیدم به ۲۰۲۰ای که حالا ۲۰۲۱ شده بود. رسیدم به جایی که باید تمام قدرتم را میفرستادم به پاهایم تا بتوانم با دستی قدرتمند پرچم ایرانم را بلند کنم. ایران، همان تمدن چند هزار ساله که من دختری از آب و خاکش هستم. دختری از جنس مردم عادی همین آب و خاک، دختری که ورزش را انتخاب کرد با تمام سختیهایش با تمام بایدها و نبایدهایش. من آموخته ام که رسالت ورزش صلح است خوانده ام که جنگ جهانی با تمام بزرگی اش یک روز برای برگزاری یک مسابقه فوتبال زانو زد و از حرکت ایستاد تا برجم ورزش و صلح بلندتر از تمامی پرچمهای جهان برافراشته شود. این بود قدرت ورزش در ذهن من من نمیدانستم که روزی در بزرگترین آوردگاه زندگیم در نقطه ای که سالها برای رسیدن به آن تلاش کرده بودم قرار است مقابل هم وطنم بایستم، مقابل دوستی که بخشی از خاطرات دوران ورزشی من است. من چه باید میکردم؟ سیاست در مقابلمان قد علم کرده بود نمیدانم چه بر سر جهان آمده که زور ورزش به سیاست نرسید و پرچم المپیک تنها به نمادی بی توجه تبدیل شده که شعار صلح سر میدهد. تمام این چند روز زندگی ام با بهت گذشت … مردم سرزمینم من از جنس خود شما هستم از جنس مردم عادی از جنس دردهای حقیقی، ببخشید اگر نتوانستم تمام خود باشم نتوانستم در میان درد بی آبی درد خشکسالی شادی کوچکی به شما هدیه بدهم بخشید اگر رویارویی من با هم وطنم دل شما را آزرد، بازنده ی حقیقی بازی من و کیمیا المپیک بود، اری المپیک رویدادی که تمامی بزرگیش به فریاد صلحش است العبیک ۲۰۲۱ با تمام خوب و بدش تمام میشود و من می مانم و المپیک که بزرگیش در ذهنیتم افول کرده است المپیک کرونا زدهی بدون صلح.
گذشت و گذشت و در این فاصله کیمیا علیزاده به بلغارستان پیوست و ناهید کیانی فقط روی خودش تمرکز کرده بود. مدال و افتخار بود که پشت هم بهدست میآمد و گل سرسبدش هم مدال طلای قهرمانی جهان در باکو ۲۰۲۳ بود.
ناهید کیانی از معدود ورزشکارانی بود که در جریانات تابستان و پاییز ۱۴۰۱ داخل کشور از مردم دور نبود. انتظاری که خیلی از ورزشکاران آن را عملی نکردند. انتظار مردم زیاد نبود، صرفا همینکه بفهمند کسانی که برایشان پشت تلویزیون هورا میکشند در مواقع آنها را فراموش نمیکنند کافی بود وگرنه درک میشود که … (بماند که تقریبا ۱۰٪ همان مردمی که از ناهید انتظاری داشتند، برای وی هورا نکشیده بودند). ناهید اما مردمش را با هر انتظاری که داشتند (چه درست چه غلط) تنها نگذاشت.
حالا ناهید تکواندوی ایران با تجربه شده بود. عنواندار جهانی، در بین رتبههای برتر رنکینگ جهانی و کسی که شانس مدال پاریس قلمداد میشد. دیگر به نزدیکی پاریس ۲۰۲۴ رسیدیم. ناهیدی که علیرغم خاطره بدی که برایش ساخته شد، در تمام این مدت فقط از عشقش به مردم و هدفش از مبارزه که خوشحال کردن آنها بود گفت، آماده دومین تجربه المپیکیاش میشود.
در آخرین مصاحبهاش قبل اعزام باز هم از تلاش تا آخرین نفس برای خوشحال کردن مردم میگوید. قبل از شروع مسابقات، اینستاگرامش را غیرفعال میکند تا دیگر درگیر اتفاقات توکیو نشود و دست تقدیر خیلی سریع به او میفهماند که کارش چقدر منطقی بودهاست. ناهید در قرعه باز هم مقابل کیمیا قرار میگیرد و این دیدار تلخ برای ایرانیان مجدد شکل میگیرد.
ناهید اینبار کیمیا را در دیداری جذاب و نفسگیر شکست میدهد و جالب است که باز هم عدهای برای این پیروزی نهتنها هورا نمیکشند بلکه او را آماج توهینهایشان قرار میدهند ولی این چیزها قرار نبود ناهید را از پا بیندازد.
کیانی با صعود به فینال و کسب مدال نقره تبدیل به بهترین ورزشکار زن تاریخ ایران در المپیک شد و حالا همان عدهای که به او توهین میکردند هم دیگر راهی جز تحسین ناهید ۲۶ ساله پیشرویشان نبود؛ ناهیدی که حتی در مصاحبه بعد کسب مدالش، مدال را فقط و فقط به مردم کشورش تقدیم کرد. نه به مسئول خاصی و نه در راه عقاید دینیاش، فقط مردم.
ناهید کیانی، ملکه تکواندوی ایران. تو خودت را به این کشور ثابت کردی. تو از خاکستر خودت بلند شدی و حالا مدال آور المپیک هستی. آن بخشِ بیمعرفت و کملطف را نیز به زیبایی و درخششت در عرصهای مثل المپیک ببخش و باز هم برایمان افتخار بساز. باز هم ما را از جای بلند کن و باز هم اسم مردمت را با افتخار جار بزن. تو بیشاز هر کسی شایسته توجهی. تو ناهید کیانیِ ایرانی.












