بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

یورو ۱۹۶۰؛ نور، از پس پرده‌ی آهنین تابید

منبع : طرفداری
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : پنجشنبه 17 خرداد 1403 | 15:45

طرفداری | آفتاب صبحگاهی روز ۱۵ ژوئن سوئیس به قدری مطبوع است که میهمانان هتل چهار ستاره‌ی اویلر در بازل ترجیح می‌دهند صبحانه‌ خود را در بالکن اتاقهایشان سرو کنند، از هوای معرکه لذت ببرند و روزنامه‌ی صبح را با اخبار جام جهانی ۱۹۵۴ ورق بزنند. در همان لحظات گروهی از مردان شیک پوش، با کت و شلوارهای اتوکشیده صورتهای مرتب و کرواتهای خالدار وارد سالن جلسات هتل می‌شوتد. چنین رفت‌وآمدهایی در سوئیس و در شهرهای مختلف آن در آن تابستان دور از ذهن نیست.

یک ماه قبل سران کشورهای جهان در جستجوی یافتن راهکاری برای صلح میان کره جنوبی و شمالی در ژنو جمع شده بودند و ده روز قبل چارلی چاپلین پیر جایزه صلح را در زوریخ دریافت کرده بود.

افراد حاضر در نشست برن اما به دلیل دیگری در آنجا جمع شده‌اند. آنها رؤسای چند فدراسیون فوتبال اروپایی، میهمانان جام جهانی ۱۹۵۴ سوئیس بودند و به دعوت همتای فرانسوی خود برای ارائه یک طرح مهم در هتل اویلر گرد هم آمده‌اند: اولین نشست یک فدراسیون مستقل فوتبال برای کشورهای اروپایی با نام UEFA به ریاست هنری دلونای.

دلونای خیلی زودتر از آنکه در زمین بازی به جایگاهی برسد، راه خود را به اتاقهای مدیریتی پیدا می‌کند، در سال ۱۹۲۷ او به همراه هوگو مایسل اتریشی از ارائه کنندگان پیشنهاد اولیه مسابقات قهرمانی میان کشورهای اروپایی بود. رویایی که تحقق آن بیش از ۳۰ سال طول کشید.

دلونای با تأسیس یوفا، توانست قدم نهایی را برای رسیدن به آرزوی خود بردارد. حالا فقط یک مانع باقی مانده بود،

ما به طور کامل با ایده‌های شما برای مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۵۸ و همچنین برگزاری یک تورنمنت مستقل از جام جهانی میان کشورهای اروپایی موافق نیستیم. 

این تلگراف کرت گاسمن یکی از مدیران فیفا برای دلونای پس از جام جهانی ۱۹۵۴ است. 

آقایان، پیشنهادی دارم… 

اولین پیشنهاد رسمی دلونای، با مخالفت فیفا مواجه می‌شود. به نظر می‌رسد صاحبان فدراسیون جهانی فوتبال، تورنمنتی به عنوان رقیب جام جهانی را بر نمی‌تابند و به همین علت، ایده‌ی تاسیس رقابت‌ها یک سال دیگر به تعویق میفتد. وقتی هانری دلونای، دیگر در قید حیات نیست و فرزندش بر کرسی ریاست یوفا نشسته.

مخالفان بعدی، باشگاهها بودند که علاقه‌ای به در اختیار گذاشتن بازیکنان خود برای یک تورنمنت تابستانی ملی نداشتند. اتورینو باراسی رئیس فدراسیون فوتبال ایتالیا در کنگره ۴ ژوئن ۱۹۵۸ یوفا گفت:

چنین بازی‌هایی مطلوب ما نیست زیرا تقویم بازیهای ملی را شلوغ می‌کند و بر احساسات ناشی از جام جهانی غلبه می‌کند.

با این وجود اکثریت حاضرین در جلسه به برگزاری تورنمنت رای مثبت می‌دهند. روسای فدراسیون‌های آلمان غربی، انگلیس، ایتالیا و چند فدراسیون بزرگ دیگر درخواست کردند بررسی های بیشتری صورت گیرد اما رئیس یوفا به ماجراجویی پایان می‌دهد و با قاطعیت اعلام می‌کند قرعه‌کشی مسابقات مقدماتی، روز جمعه ۶  ژوئن برگزار خواهد شد.

در روز قرعه‌کشی ۱۷ کشور برای شرکت در دور انتخابی حاضرند. خبری از آلمان غربی، ایتالیا و انگلیس نیست. و این یعنی فرصتی برای قدرت‌نمایی کشورهای شرقی. همان بلوک شرق…

یورو ۱۹۶۰؛ نبردی داغ، جنگی سرد

این بهترین فرصت برای عرض اندام اتحاد جماهیر شوروی در عرصه‌ی فوتبال دنیاست. پیش از این قهرمانان روس سکوهای مختلف المپیک را فتح کرده‌اند، کشتی، وزنه‌برداری، ژیمناستیک… اما تا آن روز جامهای قهرمانی فوتبال میان آلمان غربی و ایتالیا تقسیم شده و جامهای باشگاهی، حیات خلوت ژنرال فرانکو و رئال مادرید اسپانیاست. 

در نخستین بازی دور انتخابی، بیش از یکصد هزار نفر برای تماشای بازی شوروی برابر مجارستان به ورزشگاه لوژنیکی می‌آیند. در ترکیب مجارها خبری از آن بازیکنان تیم رویایی دهه ۵۰ نیست. آناتولی ایلین مهاجم اسپارتاک فقط چهار دقیقه پس از سوت آغاز اولین گل تاریخ رقابت‌ها را به ثمر می‌رساند.

در نهایت شوروی به همراه چکسلواکی، فرانسه و یوگسلاوی به تورنمنت نهایی می‌رسند. تابستان ۱۹۶۰، تاریخ فوتبال  ورق می‌خورد. ۶ جولای ۱۹۶۰، پارک دو پرنس پاریس و جدال فرانسه، برابر یوگسلاوی.

چهار ستاره

نشریه فرانس فوتبال در شماره‌ی ویژه‌ی یورو ۱۹۶۰ خود به جزئیاتی خواندنی از بازی اشاره می‌کند:

پیش از بازی امید زیادی به تیم ملی ما نبود. فقط ۲۶ هزار نفر در پارک دو پرنس حاضر بودند و فرانسه بدون کوپا و فونتین که در دور مقدماتی حاضر بودند، شانس برتری به حساب نمی‌آمد. فونتین پیش از شروع بازیها آرزو کرده بود که ای کاش مسابقات قبل از خداحافظی او به دلیل مصدومیت، در ماه نوامبر برگزار می‌شد! 

اما با نمایش نیمه اول، نظرات تغییر کرد. گل گالیچ فقط یک دقیقه بعد جبران شد. و هویت ما را با برتری ۲-۱ به رختکن فرستاد.

در نیمه‌ی دوم همه چیز به سود یوگسلاوها تغییر کرد. قدرت بدنی به یاری آنها آمد و در یک نمایش خیره کننده در چهار دقیقه ۳ گل به ثمر رساندند. در چهار طرف ورزشگاه، طرفداران یوگسلاو آتش روشن کرده بودند و مشغول به پایکوبی بودند.

یوگسلاوی در نهایت موفق می‌شود ۵-۴ فرانسه را  شکست دهد. آنها با مهاجم گلزنی به نام یورگیچ، که دو سال بعد در شیلی عنوان آقای گلی مشترک جام جهانی را کسب می‌کند و همچنین کاپیتان برانکو زبک که یک دهه بعد در کسوت مربیگری، تیم مدرن بایرن مونیخ را پی ریزی می‌کند راهی بازی نهایی می شوند.

بازی دیگر، در همان شب میان شوروی و چکسلواکی برگزار می‌شود. بندر مارسی و استادیوم ولودروم، آن شب دو میهمان بزرگ دارد؛ دو سوپر استار دنیای فوتبال در آن سال‌ها، دو مرد بزرگ، دو برنده آینده‌ی توپ طلا و دو طلایه دار فوتبال در بلوک شرق. چه چیز جذاب‌تر از تماشای نبرد یوزف ماساپوست و لو یاشین در اولین دوره‌ی رقابت‌های قهرمانی اروپا؟

  • بیشتر بخوانید: یاشین جوابتان را با لبخند خواهد داد، مطمئن باشید

مطابق گزارش فرانس فوتبال، بازی دوم، با بازی اول متفاوت است. هر دو تیم، سبکی یکسان و جنگجویانه دارند و این باعث می‌شود جدال آنها، شبیه تقابل کشتی گیرهای سنگین وزن روس در مسابقات المپیک باشد. با این حال، اتحاد جماهیر شوروی با تکیه بر تدابیر سرمربی خورد کاچالین که در سال‌های جنگ بازیکن دینامو مسکو بوده و ترکیبی از بازیکنان تیمهای برتر مسکو در کنار روستوف و دینامو تفلیس توانست ۳-۰ پیروز بازی شود. سفر پاریس برای برگزاری فینال داستانی دیگر و قهرمانی دیگر دارد:

نبرد غول‌ها 

بازی فینال، جدال قهرمانان است. شوروی، قهرمان فوتبال در المپیک ۱۹۵۶ و یوگسلاوها که دو ماه بعد. در رم مدال طلای فوتبال را بر گردن خواهند آویخت.

در ترکیب شوروی، برترین بازیکنان تاریخ کشور حضور دارند. ایگور نتو، با بازوبند کاپیتانی که «قلب و روح فوتبال کارگری» به شمار می‌رفت. میخائیل مسخی بازیکن دینامو تفلیس که «گارینشای گرجی» نامیده می‌شد، والنتین ایوانف ‌از تورپیدوی مسکو از بهترین گلزنان تاریخ فوتبال کشور و البته مرد اول آن تیم، عنکبوت سیاه، لو یاشین.

فرانس فوتبال، به مسابقه لقب «مبارزه بی رحمانه» را می‌دهد. تقابلی میان یوگسلاوها با سبک بازی فانتزی، در مرکز زمین و بازیکنان تکنیکی برابر روسهای قلدر. یوگسلاوی، در نیمه اول با گل گالیچ پیش میفتد. یا در واقع گل به خودی نتو مدافع شوروی که تحت فشار گالیچ دروازه‌ی خودی را باز می‌کند. در نیمه‌ی دوم شوروی به بازی بر می‌گردد. گل مساوی و آغاز یک دوئل جذاب در دو سوی زمین. ویدینیچ گلر ۱۹۲ سانتی یوگسلاوی و یاشین ۱۸۲ سانتی مردان کلیدی دقایق آتی هستند. همان نبرد غولها… 

دوئل غول‌ها 

او مشاور جناب پوتین است!

در نهایت و هفت دقیقه مانده تا پایان وقتهای اضافه، در یکصد و سیزدهمین دقیقه‌ی بازی، این ویکتور پوندلتیک است که غول یوگسلاو را مقهور می‌سازد. زدن گل قهرمانی، آنقدر اهمیت دارد که آینده زندگی پوندلتیک را تحت الشعاع خود قرار دهد:

مهاجم روستوف، بعد از دوران فوتبال خود وارد فعالیت ژورنالیستی می‌شود و در سنین کهنسالی، به عنوان مشاور رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین وارد کرملین می‌شود. او درباره‌ی نقش خود در کنار رئیس جمهور روسیه، در مهمانی قهرمانان تاریخ یورو که در آستانه‌ی یورو ۲۰۰۰ در بروکسل برگزار می‌شود، توضیح می‌دهد :

روزنامه نگاری شغل اول و آخر من است. اما و با توجه به این که در روستوف و در جامعه قزاقهای روسیه بزرگ شدم، نظرات و تئوری‌های در رابطه با رشد روزافزون این قومیت در ترکیب جمعیتی روسیه به رئیس جمهور ارائه کردم. او نیز پذیرفت و از من در سمت مشاور خود در امور قزاقهای روسیه استفاده کرد.

سرانجام پوندلتیک در سال ۲۰۲۰ و پس از بیماری سخت و  طولانی در مسکو با زندگی وداع می‌کند و مطابق رسم معمول جسدش سوزانده می‌شود اما به علت محدودیت‌های کرونا، به خانواده‌اش اجازه داده نمی‌شود مطابق وصیت او، خاکستر قهرمان روسی را از مسکو به روستوف منتقل نمایند. خاکستر پوندلتیک تا مدتها در خانه دخترش نگهداری می‌شود و سرانجام پس از رفع محدودیت‌ها در گورستان روستوف آرام می‌گیرد… سرنوشت خوبی برای نخستین قهرمان یورو نبود! 

آقای پوندلتیک

اما «شبهای مسکو»

پس از بازی و در جایگاه میهمانان ویژه، سانتیاگو برنابئو رئیس رئال مادرید و میهمان افتخاری، با هیجان بلند می‌شود، دسته چک خود را مقابل بازیکنان شوروی تکان میدهد و با آنها قرار می‌گذارد در هتل محل اقامتش، به هرکدام از آنان پاداشی پرداخت کند.

اما، آقای رئیس خبر ندارد همراه تیم، افسران کا گ ب نیز در آنجا حضور دارند و مطابق پروتکلهای سفت و سخت کمونیستی هرگز اجازه‌ی گشت و گذار در پاریس را به بازیکنان نخواهند داد.

بازیکنان شوروی پس از قهرمانی یک‌راست به مسکو باز می‌گردند و در آنجاست که هدیه‌ی واقعی خود را دریافت می‌کنند. جایی که هنگام بازیهای شوروی در خاک فرانسه هیچ چراغی در نیمه‌های شب خاموش نیست، از تمام پنجره‌ها نور لامپ و صدای رادیو به گوش می‌رسد و مردم، کارگران، سربازان، افسران همه و همه بیدار می‌مانند تا نمایش قهرمانان خود را دنبال کنند. چیزی که سالها بعد لو یاشین، قهرمان نمادین مسابقات درباره آن می‌گوید:

وقتی به مسکو رسیدیم، باورمان نمی‌شد مردم اینقدر پیگیر بازیهای ما بودند. آنها هرکدام خاطراتی از شب بازی می‌گفتند و این باعث شد اشک در چشمان ما حلقه بزند…

جام قهرمانی در آغوش عنکبوت سیاه

در قسمت بعد، به سراغ داستان کشوری می‌رویم که میزبان قدرتمندترین باشگاه فوتبال در آن سالهاست. اسپانیایی‌ها با قهرمانان مادریدی روپا، که دستشان از قهرمانی در سال ۱۹۶۰ کوتاه ماند و جام ۱۹۶۴ را فتح کردند. داستانی خواندنی از دوران ژنرال فرانکو، به قلم تاریخ‌نگار اول فوتبال اسپانیا در سایت طرفداری، محمد هرمزی.

دسته بندی ها : طرفداری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *