بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

کودی رودز: آندرتیکر به من چشمک زد و همه‌جا تاریک شد؛ مثل یک جادوی واقعی بود/ اخبار WWE

منبع : طرفداری
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : جمعه 11 خرداد 1403 | 11:09

مین ایونت رسلمنیا ۴۰ به یکی از به یادماندنی‌ترین بازی‌ها در تاریخ رسلمنیا تبدیل شد. این دیدار تحت قوانین بلادلاین، بین کودی رودز و رومن رینز برای کمربند آندیسپیوتد WWE برگزار شد و بعد از یک نبرد نفس‌گیر، کابوس آمریکایی با موفقیت داستان خود را به سرانجام رساند. ستاره‌های زیادی در این راه به کودی رودز کمک کردند و عضو تالار مشاهیر WWE، آندرتیکر نیز در میان آنها قرارداشت.

طرفداری | کودی رودز به تازگی در پادکست Babyface درباره لحظه ورود آندرتیکر در رسلمنیا ۴۰ به اظهارنظر پرداخته است. یک رازی درباره آن لحظه دارم که تا حالا آنرا جایی فاش نکرده‌ام. بنابراین این یک خبر دسته اول و فوری هست. وقتی برای تماشاگران تلویزیون تصویر کاملا سیاه شد، چشم‌های ماهایی که در رینگ بودیم به تاریک عادت کرد و یک چیزهایی میتونستیم ببینیم. سپس صدای زنگ ناقوس پخش شد و عقل از سر همه پراند.

رومن قبل از این صحنه من را نقش بر زمین کرده بود و من به طرف راست یکجورایی مرده کف رینگ دراز کشیده بودم و سعی داشتم نفسی تازه کنم. از گوشه چشمم دیدم که آندرتیکر به داخل رینگ وارد شد، او اینکار را با سرعتی شبیه به ریکوشی یا چد گیبل انجام داد! این را برای کسانی می‌گویم که شک دارند آیا آندرتیکر هنوز چیزی در چنته دارد یا خیر. خدای من! مثل یک شیر بود، واقعا مثل شیری که تمام روز را زیر تخته سنگی خوابیده باشد، ناگهان حرکت کرد و آنرا انجام داد. وقتی چوک‌اسلم را روی راک اجرا کرد، تونستم یک ارتباط چشمی بسیار کوتاه با او برقرار کنم.

رودز در ادامه فاش کرد که درست قبل از تاریک شدن دوباره ورزشگاه، آندرتیکر به او چشمک زده است و در آن لحظه احساس می‌کرد که یک جادوی خالص را تماشا کرده است.

شاید با گفتن این خودم را برای آندرتیکر خیلی مهم فرض کنم، ولی او به من چشمک زد. او به من چشمک زد و بلافاصله چراغ‌ها خاموش شدند. احساس می‌کردم یک جادوی واقعی برایم اتفاق افتاده بود. کسی که همیشه افراد را با آذرخش مورد حمله قرار می‌داد، حالا به من یک چشمک زیبا زد و برق رفت. باورنکردنی بود و برای من یکی از مهمترین لحظات زندگی‌ام است. من شب بعد از رسلمنیا نخوابیدم و یک پیام صوتی ۴ دقیقه‌ای برای او فرستادم تا بداند چقدر آن شب برای من ارزش داشت و حضورش به عنوان بخشی از یاران من باورنکردنی بود.

دسته بندی ها : طرفداری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *