بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

شاهکاری از پرسینگ در فوتبال؛ رمز پیروزی پپ گواردیولا مقابل توماس توخل

منبع : طرفداری
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : دوشنبه 5 مهر 1400 | 13:51

برای بینندگان بی طرف، نبرد روز شنبه چلسی و منچسترسیتی انتظارات را بر آورده نکرد. در حالیکه شاید انتظار داشتیم این دو مدعی قهرمانی به هم فشار بیاورند و یک مسابقه با ریتم بالا را رقم بزنند، شاهد یک مسابقه آرام و دارای بخت های مسلم گلزنی معدودی بودیم. 

طرفداری | مقصر این که بازی از آنچه می خواستیم کمتر جذابیت داشت، به وضوح چلسی بود. توماس توخل از چینش ۲-۵-۳ استفاده کرد (سیستمی که در بین دو نیمه بازی هفته قبل مقابل تاتنهام سراغ آن رفت و موفقیت آمیز هم بود) و می شد فقدان خلاقیت یا ارتباط میان خط هافبک و حمله چلسی را حس کرد. روملو لوکاکو و تیمو ورنر در مرکز خط حمله حضور داشتند ولی موقعیت چندانی برای آن ها فراهم نشد. 

البته برای چیزی که اشاره شد، باید به منچسترسیتی آفرین گفت. از همان ابتدا پرسینگ آن ها پر فشار بود و البته بسیار منظم. در نتیجه در باز پس گیری سریع توپ، بسیار موثر بود. عملکرد آن ها به ویژه در نیمه اول در این زمینه درخشان بود و این که تمامی بازیکنان منچسترسیتی برای پس گرفتن توپ مسئولیت داشتند، جالب به نظر می رسید. در اینجا به شما نشان خواهیم داد که این کار چگونه از از جلو تا عقب زمین صورت می گرفت. 

بازیکنی که از همه جلوتر بازی می کرد، فیل فودن بود. وظیفه اصلی او استارت زدن پرس منچسترسیتی بود که عموما با دویدن زاویه دار به سمت مدافعان میانی کناری چلسی صورت می گرفت تا آن ها را برای هدایت توپ به مسیر مشخصی تحت فشار قرار دهد و از عوض کردن جناح بازی در خط دفاعی جلوگیری کند و بدین ترتیب، بازیکنان پشت سرش را قادر سازد که روی پرس کردن در یک سمت از زمین تمرکز کنند. 

برای مثال در اینجا می بینیم که او برای پس گرفتن توپ پس از یک ارسال بلند ناموفق به قلب خط دفاعی چلسی زده است و دویدنش را طوری ساماندهی می کند که سزار آزپیلیکوئتا را به یک سمت روانه سازد. او وظیفه خودش را انجام داد و حال پس گرفتن توپ، بر عهده بازیکنان پشت سر او قرار داشت. 

سه بازیکنی که در چینش ۱-۳-۲-۴ سیتی پشت سر او قرار داشتند، به ترتیب از چپ به راست جک گریلیش، کوین دی بروین و گابریل ژسوس بودند. در مثال زیر دوباره فودن تلاش می کند با پرس خود بازیکنان چلسی را در یک گوشه گیر بیاندازد و گریلیش هم برای آزپیلیکوئتا کمین می کند تا با تکل به موقع خود، از پاس رو به جلوی لب خط او جلوگیری کند. این حرکت به پرتاب اوتی منجر شد که پس از آن سیتی دوباره توپ را پس گرفت.

وظیفه اصلی کوین دی بروین، محدود کردن جورجینیو بود. در مثال زیر پس از پاس دادن مارکوس آلونسو به این بازیکن ایتالیایی، دی بروین را می بینیم که از پشت سر کار پرس یار حریف را انجام می دهد. جورجینیو از آمدن او اطلاع دارد و توپ را مجددا به آلونسو پاس می دهد ولی دی بروین با شتاب به مسیرش ادامه می دهد و تکلی که می بینید را اجرا می کند. در نتیجه توپ به میانه میدان می رود و در آنجا رودری با تصاحب کردن آن، حمله دیگری را برای سیتی طرح ریزی می کند. 

میزان دوندگی ژسوس هم خارق العاده بود. در این حرکت پاسی از دی بروین را برای او می بینیم ولی آندریاس کریستنسن مداخله می کند و پس از تصاحب کردن توپ، آن را به متئو کواچیچ پاس می دهد تا شاهد فرصت کمیابی برای ضد حمله زدن چلسی باشیم. 

اما ژسوس به سرعت به سمت کواچیچی می دود که از پرس کردن یار حریف بی خبر است. ژسوس به آسانی بدنش را بین توپ و کواچیچ قرار می دهد، کنترل اوضاع را به دست می گیرد و یار حریف را نقش بر زمین می سازد.

برناردو سیلوا در خط میانی پست جالبی داشت و عمدتا در سمت راست رودری، یک دبل پیووت را با او تشکیل می داد. 

در اینجا که فودن و ژسوس در حال تحت فشار گذاشتن کریستنسن و آنتونیو رودیگر هستند، برناردو به سرعت می فهمد که باید به سمت کواچیچ که به کنار خط مایل شده است، حرکت کند. تا حدی شبیه به مثال گریلیش، برناردو عجله ای برای پرس زودهنگام ندارد چرا که نمی خواهد چلسی را به ارسال توپی بلند تشویق کند. او می خواهد آن ها را به سمت دردسری نزدیک به دروازه خودشان هدایت کند. او منتظر می ماند تا توپ به کواچیچ پاس داده شود و سپس در زمان درست پرس می کند و توپ را در اختیار می گیرد.

در پست هافبک تدافعی، شاید بتوان گفت که رودری بهترین عملکرد خود در پیراهن منچسترسیتی را ارائه کرد. در مصاف های قبلی با چلسی، او گنگ و گمگشته به نظر می رسید ولی در این مسابقه او به طرز فوق العاده ای در خط میانی حکمرانی کرد.

مثال های متعددی از پس گرفتن سریع توپ توسط او وجود داشت اما این ارزش این مورد از بقیه بیشتر است چون حریفش انگولو کانته است (یعنی تکل زدن روی متخصص تکل زنی) و مثل اغلب اوقات توپ در نهایت به بازیکنی از سیتی و این بار، گریلیش می رسد. این اتفاق تصادفی نبود چون همیشه چندین بازیکن از سیتی اطراف توپ حضور داشتند. 

به طرز غافلگیر کننده ای، مدافعان کناری سیتی با میل به هجوم زیادی بازی کردند و مشکلی با این که مدافعان میانی تیم در نبرد ۲ در مقابل ۲ قرار بگیرند، نداشتند. در همان دقیقه اول ژائو کانسلو با پس گرفتن توپ از کانته در جلوی زمین، ریتم پرس کردن تیمش را تعیین کرد…

… از سمت دیگر هم واکر در این مثال به استقبال آلونسو رفت و با زدن توپ او، گریلیش را در نیمه دیگر زمین صاحب توپ کرد. 

با توجه به فاصله لوکاکو، به نظر می رسید تنها امید چلسی برای جلو بردن توپ، پاس دادن به تیمو ورنر باشد. اما مدافعان میانی سیتی برای این سناریو آمادگی داشتند. پس از پاس رو به جلویی که خواهید دید، آیمریک لاپورته به سرعت خودش را به جلوی مهاجم آلمانی حریف رساند و پس از قطع کردن توپ، آن را در فضا به فودن رساند. ژسوس از این باز پس گیری سریع توپ، صاحب موقعیتی نصفه و نیمه شد. 

اینجا هم مورد مشابهی است ولی روبن دیاز ترجیح داد جلوی مهاجم حریف نپرد. او اجازه می دهد ورنر توپ را دریافت کند ولی سپس با بدن گذاشتن، امکان چرخیدن درست و حسابی را از او سلب می کند و به راحتی کنترل توپ را به دست می گیرد. 

طبیعتا ورنر پاس های پشت دفاع را ترجیح می دهد و احتمالا حضور او در ترکیب اصلی هم به همین دلیل بود. در تنها صحنه ای که به نظر می رسید مدافعان میانی سیتی به خاطر سرعت او به دردسر خواهند افتاد، یار یازدهم آن ها یعنی دروازه بان تیم ادرسون وارد عمل شد و با خروج از محوطه جریمه، در کنار خط طولی زمین توپ را دفع کرد. 

و در دقیقه پایانی نیمه اول، مثال آخری هم از طرح و برنامه سیتی وجود داشت. فودن، کسی که قرار بود آغازگر پرس کردن از جلو باشد، به عقب برگشت تا توپ جورجینیو را بزند و پس از این که توپ را سرگردان دید، به دویدن ادامه داد تا آن را با پاسی رو به عقب به کانسلو برساند. این خلاصه ای از این بازی بود. 

با وجود این که سیتی در این بازی بهترین عملکرد را در بازی مالکانه خود نداشت (آن ها بیشتر فرصت های خوب خود را پس از ۱-۰ جلو افتادن به لطف شوتی منحرف شده از سوی ژسوس ساختند) عده کمی می توانند مدعی شوند که آن ها لایق کسب پیروزی نبودند. با توجه به پرس کردن مداوم بازیکنان چلسی در جلوی زمین، پس گرفتن سریع توپ و رساندن خودشان به موقعیت های خوبی در کناره های محوطه جریمه، سیتی محتمل ترین تیم برای به گل رسیدن بود. در واقع چلسی چندان نتوانست با آن ها رقابت کند.  ترجمه ای از یادداشت Michael Cox، تاکتیک نویس وب سایت The Athletic  عنوان اصلی مطلب: One of the great Guardiola pressing masterclasses – a tactical breakdown of how Man City beat Chelsea

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.