بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

ادعای ستاره پیشین استقلال در خصوص برانکو ایوانکوویچ

محسن بیاتی نیا: همه برانکو را دوست داشتند

نویسنده : پارس فوتبال دات کام
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : پنجشنبه 29 خرداد 1399 | 11:40
محسن بیاتی نیا

محسن بیاتی نیا به خاطره بازی پرداخته و از گل جنجالی خود به پرسپولیس و پیشنهاد این تیم می گوید. صحبت های شنیدنی محسن بیاتی نیا را از دست ندهید.

خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام :

محسن بیاتی نیا بازیکنی است که هم به استقلال و هم به پرسپولیس گل زد اما داستان یکی از این گل ها متفاوت و خاص است. آن گل روی تبلت جلوی شما، قابل مشاهده است. می توانید آن را شرح دهید.

بازی پرسپولیس و پیکان بود. مصطفی دنیزلی مربی پرسپولیس بود و این تیم در آن زمان یکی از بهترین تیم ها از لحاظ فوتبال بازی کردن بود. آن پیکان، تیمی بود که تازه سال گذشته به لیگ برتر آمده بود. من هم از پاس جدا شده و به پیکان آمده بودم. آن سال ما خیلی هجومی بازی می کردیم با آقای ساموئل دارابینیان که مربی بسیار خوبی بود، هفتم شدیم. این گل داستان جالبی دارد. اول اینکه من در این صحنه ناراحتم. مصطفی دنیزلی را قلبا دوست دارم چرا که خیلی چیزها به من داد. با احترام به تمام مربیان ولی مصطفی دنیزلی حال و هوای دیگری داشت. از گلی که زدم خیلی ناراحت بودم. داستان از این قرار است که به من می گویند قرار بود بازی جوانمردانه کنی ولی اصلا چنین چیزی نبود. توپ به اوت رفت و بازیکن تیم ما توپ را به ابوالفضل حاجی زاده داد. توپ به پای حاجی زاده خورد و جدا شد. وقتی یکبار فیرپلی کردیم، برای بار دوم که اینکار را انجام نمی دهیم. من هم همیشه توی تمرین دوست داشتم وقتی کسی جلو است، چنین کاری را انجام دهم. فکر کنم یکبار دیگر هم در یک تیم دیگر چنین کاری کردم ولی گل نشد. این کار را خیلی دوست داشتم. ضربه را زدم و همه چیز دست به دست هم داد تا توپ گل شد.

بین تمام گل هایی که زدید، کدام یک از همه حساس تر بود؟

وقتی گل زدم و قهرمان آسیا شدیم، جزء گل های حساس بود. این گلم (اشاره به گل که بالا درمورد آن توضیح داده شد) را خیلی دوست داشتم. در جام باشگاه های آسیا در یک بازی هت تریک کردم که آن را هم خیلی دوست داشتم. دقیقا نمی دانم ولی فکر کنم در فوتبال ایران بالای ۶۰ گل زدم و خیلی از آن ها را دوست دارم. گل زدن لذت بخش است. اما داستان این گل جالب بود و پس از من هم در همان سال یا سال بعد علی کریمی هم به بهزاد غلامپور، همچین گلی را زد.

یک صحنه از شما که خیلی ماندگار شد، صحنه ای است که شما توپی که احتمال گل شدن آن زیاد بود را گل نکردید و رو به فیروز کریمی با حالتی گریه مانند ایستادید و فیروز کریمی هم با دست اشاره ای کرد. ماجرای آن چه بود؟

در جریان بازی صبا و پرسپولیس بود که من از وسط زمین دو تا از بازیکنان پرسپولیس را دریبل کردم. بعد دروازه بان را هم دریبل کردم و با بغل پا ضربه زدم. تفاوت آن ضربه و گل خداداد عزیزی در یک چیز بود. توپ خداداد به چمن خورد، بلند شد و گل شد ولی ضربه من به چمن خورد و به تیر برخورد کرد. این تفاوت لحظه ها در زندگی است. اما خیلی اوقات هم بوده که من اصلا دقتی نداشتم و ضربه ای زدم و توپ وارد دروازه شده است.

بعد در رختکن با فیروز کریمی صحبتی نشد؟

همیشه با آقا فیروز حال آدم خوب است. درست است گاهی اوقات کارهایی انجام می دهد یا عصبانی است اما همیشه حال آدم با او خوب است و سعی می کند آن دنیایی که شما را عذاب می دهد، از بین ببرد. سعی می کند با شوخی کردن آن دنیای عذاب آور را از بین ببرد. بازی بعد هم مرا بازی داد و هیچ مشکلی وجود نداشت.

شما هم در استقلال و هم در پاس بازی کردید. درحال حاضر بیشتر استقلالی هستید یا پاسی؟

افتخار می کنم که در این دو تیم بزرگ بازی کردم. البته بازی کردن در تیم های دیگر هم باعث افتخار بود. استقلال برایم خیلی عزیز است اما خودم را یک پاسی می دانم.

تجربه کار با برانکو و قهرمانی بازی های آسیایی را داشتید. کار با برانکو چگونه بود؟

فوق العاده مربی قوی بوده و اصلا نیازی به تعریف کردن ندارد. وقتی شما کار و کیفیت کسی را می بینید، مشخص است. از همه مهمتر اینکه سعی می کرد تمام بازیکنان همیشه آن حس خوب را داشته باشند. ما فوتبالیست ها همیشه یک اخلاقی داریم و آن این است که تا وقتی که بازی می کنیم، مربیمان، بهترین مربی دنیا است. این بحث مربوط به زمانی است که من از بازیکنی به مربیگری آمدم. وقتی بازیمان نمی دهد، تبدیل به بدترین مربی دنیا می شود. وقتی وارد عرصه مربیگری می شوید متوجه می شوید که آن تفکرات و تصمیمات مربی در آن زمان، درست بوده است. برانکو مربی ای بود که همه چه کسانی که بازی کنند و چه کسانی که بازی نکنند، دوستش داشتند و این بحث خیلی مهمی بود. چون رفتارش با تمام بازیکنان همیشه در یک سطح بود و از لحاظ تمرین دادن، فوق العاده مربی قوی ای بود.

ویدیو پایانی را هم ببینیم و داستانش را از زبان شما بشنویم.

ما به خاطرات گذشته بردید.

این بازی را به یاد دارید؟

بله، بازی العین و پاس در ورزشگاه دستگردی و اگر اشتباه نکنم در بازی رفت به تساوی ۱ بر ۱ دست پیدا کردیم و در بازی برگشت، کیفیت فوتبالی که بازی کردیم، فوق العاده زیاد بود. شاید یکی از تیم هایی که بدون باخت از مسابقات حذف شد، پاس بود. همین تیم العینی که ما را حذف کرد تا فینال رفت. یعنی ما مطمئنا می توانستیم حداقل فینالیست مسابقات آسیایی شویم و شاید هم قهرمان می شدیم. این پتانسیل را داشتیم. این بازی واقعا کابوس وار بود. ۳ بر ۱ در دستگردی جلو بودیم و آرش برهانی گل اول را زده بود. بچه ها فوق العاده خوب و عالی بازی می کردند. از لحاظ کیفیت فوتبال، فنی و آمادگی جسمانی روز به روز در حال بهتر شدن بودیم. در این تیم مواردی مثل رقابت، دوستی و.. گاهی اوقات در زندگی خداوند شیرینی را دم دهان شما می گذارد و یکباره آن را برداشته و به کسی دیگری می دهد. این همان اتفاق است. درحال چشیدن طعم فینالیست شدن بازی های آسیایی بودیم که به یکباره همه چیز برگشت. آنجا یکی دو اشتباه کوچک انجام دادیم. اشتباه جزئی از فوتبال است و به نظرم بازیکنان که در آن مقطع بازی می کردند، همه کیفیت های خوبی داشتند. اصلا فیکس و ذخیره نداشتیم و همه عالی بازی می کردیم. یک اشتباهی روی پنالتی اول رخ داد که فکر کنم محمد نصرتی آن را انجام داد و یک جای دیگر هم محمد می توانست توپ را دفع کند. محمد نباید آن اشتباه دوم را می کرد یعنی اگر آن توپ را به اوت می فرستاد و به آن شکل توپ را دفع نمی کرد.این حرف هایی که می زنم اصلا مهم نیست چون گذشته، گذشته است و اصلا هیچ چیزی بر نمی گردد. بازی ۳ بر ۱ را مساوی کردیم و حذف شدیم. بدترین اتفاقی که می توانست برای فوتبال رخ دهد.

چند خاطره دیگر هم مرور کنیم. خاطره ای از ناصر حجازی دارید؟

افتخار این را داشتم که شاگردی ایشان را بکنم و با یک اسطوره ای در فوتبال همکاری داشته باشم. من رباط صلیبی در استقلال پاره کردم و روزی ایشان مصاحبه کرد و در این باره که مشکل تیم چیست گفت نبود محسن بیاتی نیا باعث شد استقلال از روند رو به رشدی که داشت، فاصله بگیرد. البته نظر لطف ایشان بود. ولی واقعا در آن مقطع زمانی دلم برای ناصرخان حجازی سوخت چون که خیلی معصومانه و خیلی ناباورانه از استقلال جدا شد. باورم نمی شد بازی اولی که با استقلال در ورزشگاه آزادی داشتم، هفتاد هزار نفر، به خاطر ناصر خان حجازی آمده بودند اما دوستان به ایشان کم لطفی کردند. امیدوارم برای دیگران و بازمانده هایی که در فوتبال هستند، چنین اتفاقی رخ ندهد.

مدت ها با آرش برهانی هم بازی بودید. از او خاطره ای دارید؟

آرش برهانی زمانی که من پاس بودم، از کرمان آمد. بسیار پسر ساده ای بود و هنوز هم است. خیلی آرش را دوست دارم. فوتبالیست فوق العاده قوی ای است و گل زدن های اول نشان دهنده قوی بودن او در پست خودش است. آرش، بچه با مزه ای است و گاهی به همان اندازه که آدم دوست دارد با او همبازی باشد، انقدر در فوتبال بازی کردن پاس نمی دهد که آدم دوست دارد سر خود را بکند. واقعا در یک مقطع زمانی در پاس، خیلی حرص مرا در می آورد. در جام باشگاه های آسیا در یک بازی برای پاس ۵ گل زدم. اگر اشتباه نکنم بازی ۵ بر ۱ شد. در آن بازی هت تریک کردم. هر توپی که می زدم گل می شد و آرش گفت توپ بعدی را به من بده و من می گفتم حتما به تو می دهم. باز خودم توپ را می گرفتم و گل می کردم و می گفتم بعدی حتما نوبت تو است. باز هم می گرفتم و گل می زدم. یک روزهایی خیلی خوب است و این هم از همان روزها بود. امیدوارم هرجا هست، سلامت باشد.

در طول دوران بازیگری، هیچوقت از پرسپولیس پیشنهاد داشتید؟

در یک مقطع زمانی بله ولی فقط در حد یک پیشنهاد بود و ادامه پیدا نکرد. زمانی که پاس بازی می کردم و قبل از آنکه قهرمان آسیا شویم، اگر اشتباه نکنم سال ۲۰۰۱ بود. آن زمان بهم پیشنهاد شد که با پرسپولیس قرارداد ببندم اما درحد پیشنهاد بود. در آن مقطع زمانی پرسپولیس مهاجمان خیلی قوی ای داشت و خیلی هم خوب بودند و باعث افتخار است که چنین پیشنهادی بوده اما در همین حد بود.

کدام سرمربی و مدیر در آن زمان در پرسپولیس حضور داشتند؟

اگر اشتباه نکنم آقای عابدینی یا انصاری فرد بزرگ بودند و آقای درخشان هم مربی بودند.

دلیل اینکه در حد پیشنهاد بود چه چیزی بود؟ خودتان نمی خواستید؟

نه، یک صحبت هایی انجام شده و از یک دوست مشترک پیشنهادی شد چون قراردادم در پاس درحال اتمام بود چون سال اول با آن ها قراردادی دو ساله بسته بودم. اما سردار آجرلو همیشه سعی می کرد قراردادی بازیکنانی که هم سن و سال من بودند را پیش از آنکه به اتمام برسد، تمدید کند. من هم در پاس از همه لحاظ راحت بودم و قراردادم را تمدید کردم.

خاطره ای از قهرمانی بازی های آسیایی دارید؟

یک ناراحتی دارم چون پس از ما هیچ تیمی به این عنوان نرسید و یک خوشحالی داریم آن هم این است که ما آخرین تیمی بودیم که قهرمان شدیم و این افتخار نصیبمان شد. البته این افتخار برای همه جمع فوتبال بود و یادی کنیم از آقای دادکان که در آن زمان خیلی به ما لطف کرده و خیلی خیلی به ما کمک کردند. آن پاس، تیمی بود که سال ها بعد تیم ملی خیلی از بازیکنان آن استفاده کرد. دو سال بعد به جام جهانی رفتند و افتخار این را داشتم که با این تیم قهرمان آسیا شوم. طرفداری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.