ماجراهای جالب و خواندنی نامزدهای جایزه هوادار سال
دو داستان انفرادی فوق العاده در کنار یک گروه پرشور
ایثار مادرانه، فداکاری یک پدر و شور و هیجان یک ملت، همگی در زمانهای خاصی با فوتبال گره میخورد. وقتی این ارتباط از داخل مستطیل سبز به سکوها میرسد، قلبهای بیشتری را با خود همراه میکند.
هر سال یکی از مهمترین رویدادهای جهانی حول فوتبال، مراسمی است که در آن برترینهای دنیا اعلام میشوند. چند سالی است که جوایز فیفا از توپ طلایی که مجله فرانس فوتبال میدهد، جدا شده و فدراسیون جهانی فوتبال به صورت اختصاصی جایزههایی تحت عنوان The Best را به برترینهای هر حوزه میدهد. چند روز پیش فیفا سه نامزد نهایی کسب هر کدام از جوایز را اعلام کرد. از این رو همه توجهات به سمت مهمترین عناوین یعنی بهترین بازیکن مرد و زن و بهترین مربی مرد و زن جهان جلب شده است.
اما در کنار این بخشها که همگی فنی هستند، یک جایزه دیگر هم وجود دارد که نه بازیکنی میتواند آن را کسب کند و نه دست مربیای به آن میرسد. تنها جایزهای که به جای داخل زمین، سهم کسانی میشود که کمی دورتر مشغول تشویق تیمهای محبوب خود هستند. جایزه بهترین هوادار سال فیفا، بی تردید خاصترین عنوانی است که در این مراسم اهدا میشود. یک هوادار عاشق فوتبال، به واسطه قصه سرشار از احساسات خود، چند دقیقه قبل یا بعد از کسانی مثل فن دایک، مسی یا رونالدو به روی سن میرود و جایزه میگیرد.
این جایزه ویژه، امسال هم سه نامزد نهایی دارد: دو داستان انفرادی فوق العاده در کنار یک گروه پرشور که دنیای فوتبال را به تحسین واداشت.
گروهی که امسال کاندیدای جایزه بهترین هواداران سال فیفا شده اند، هواداران فوتبال هلند هستند. آنچه باعث شد این گروه در دنیا با استقبال فراوان روبرو شوند، حمایت استثنایی آنها از تیم ملی فوتبال بانوان هلند در جام جهانی امسال بود. هلندی که به شکلی رویایی به فینال جام رسید و نهایتا عنوان نایب قهرمانی را از آن خود کرد، طرفدارانی فوق العاده در کنار خود داشت که سازنده بخش عمده شور و حال استادیومها و حتی شهرهای فرانسه در روزهای برگزاری این مسابقات بودند.
اما دو داستان دیگری که نامزدهای جایزه بهترین هوادار سال فیفا را به وجود آورده، بسیار عاطفی و خواندنی هستند.
یکی از قصهها مورد مشابه چیزی است که در فوتبال ایران هم داشته ایم. مادری در سائوپائولو برای فرزندش که مثل خود او طرفدار تیم پالمیراس برزیل است، فوتبالها را گزارش میکند. برای فرزندی که به دلیل برخی اختلالات نابینا به دنیا آمده و نمیتواند مسابقات تیم محبوبش را ببیند، اما به لطف این مادر، میتواند درک و لمس کند که در زمین برای پالمیراس چه میگذرد. نام این مادر فداکار، سیلویا پرین گرکو است که برای پسر دوازده ساله اش، نیکولاس، بازیهای پالمیراس را تفسیر میکند.
نیکولاس که این روزها حسابی در برزیل مشهور شده، با بازیکنان پالمیراس و تیم ملی برزیل هم دیدارهایی داشته است. او در بازی برزیل مقابل کلمبیا هم به زمین رفت و در کنار نیمار و دیگر بازیکنان تیم ملی کشورش ایستاد.
بیش از هزار و نهصد کیلومتر دورتر از سائوپائولو، فداکاری در یک مرد متجلی شده است؛ در واژه پدر. خوستو سانچس، پدر نیکو سانچس، داستانی در پایتخت اروگوئه سروده که کمتر مشابه تاریخی میتوان برایش یافت.
مونتهویدئو دو تیم مشهور به نامهای «کلاب اتلتیکو سِرو» و «رامپلا جونیورز» دارد که مانند هر شهری در دنیا، دربیهای مهمی هم مقابل هم دارند. دربی این دو تیم پایتختنشین، دومین دربی مهم کشور اروگوئه به حساب میآید. ماجرا از این قرار است که خوستو سانچس، پدری که هم اکنون کاندیدای جایزه فیفا است، همیشه طرفدار تیم اتلتیکو سِرو بوده است. اما نیکو، فرزند او، طرفدار تیم رقیب یعنی رامپلا بود. خوستو تعریف میکند که یک روز همراه همسرش در خانه بوده که تلفن زنگ میخورد و یک نفر خبر تصادف فرزندشان را به آنها میدهد. این تصادف در نهایت باعث مرگ نیکو شد.
از آن روز به بعد، خوستو به یاد فرزند فقیدش به یک هوادار رامپلا تبدیل میشود. هر زمانی که رامپلا در استادیو المپیکوی مونته ویدئو بازی دارد، به ورزشگاه میرود. میگوید هر بازی پرچم را در قسمتی از استادیوم که خاکسترهای پسرش هست، نصب میکند. همان جایی که پسرش میایستاده و تیم رامپلا را تشویق میکرده. حالا خوستو به جای سفید و آبی، به رنگ سبز و قرمز درآمده.
جمله طلایی این مرد فداکار اروگوئهای میتواند همیشه در ذهنها بماند:
«خون من همیشه به سِرو تعلق دارد، اما قلب من متعلق به رامپلا است.»
باید دید در نهایت جایزه ویژه بهترین هوادار سال فیفا به چه کسی میرسد. با این میزان که قصههای خوستو سانچس و سلیویا گرکو با عواطف و احساسات انسانی درگیر است، بعید به نظر میرسد شور و هیجان هلندیها در جام جهانی، این جایزه را از آن خود کند.
منبع: ورزش ۳