نگاهی به بحران وینفرد شفر در استقلال ؛ عالیجناب هر آنچه ساخت را خراب کرد !
شرایط بد وینفرد شفر در استقلال
اینکه شفر در بازیهای بسیار دشوار فروردین و اردیبهشتماه به چه نتایجی دست پیدا میکند، نامشخص است اما باور اینکه او با این قیمت گران، با این ناتوانی در کنترل تیم و با سلیقه فاجعهاش در انتخاب بازیکن، فصل بعد هم در استقلال بماند، آسان نیست.
در شروع سال ۹۸، حالا بیش از هر زمان دیگری میشود درمورد آینده کاری وینفرد شفر در استقلال نوشت. مردی که خیلی زود خود را در فوتبال ایران گم کرد و درنهایت کار تبدیل شد به یکی از همانهایی که قبل از او روی همین نیمکت نشسته بودند. دستکم، درمورد کارلوس کیروش با وجود تمام نقدها، رویههای مثبت و ثابتی دیده میشد که میشود حتی بهعنوان یک استاندارد از آنها نام برد، اما درمورد وینفرد شفر اینگونه نبود.
شفر در نیمفصل خود را در فوتبال ایران بهعنوان یک مربی خوب مطرح کرد و در پایان همان نیمفصل، هر آنچه ساخت را خراب کرد، گرچه ساختمانی که ساخت، چندماه بعد فرو ریخت. نیمفصل در استقلال جای منصوریان را گرفت، به مدد تیام و بازیکنان خوبی که در استقلال بودند تیم را خوب پیش برد و در پایان فصل با جام قهرمانی حذفی به کار خود پایان داد اما از همان موقع بود که سقوطش رقم خورد؛ از همان موقعی که باشگاه را با کمی فشار اینستاگرامی وادار کرد قراردادش را صبح روز فینال در خرمشهر تمدید کنند؛ تمدیدی که بعدها توسط افتخاری لو رفت که اصلا نیازی به آن نبود و فشار افکار عمومی سبب شد قیمت آقای مربی بیهوده گران شود!
شفر، فصل جدید را در استقلال رویایی آغاز کرد. در مدتی که برانکو در تهران با تیمش عرق میریخت تا فصل جدید را آغاز کند، استاد در اروپا کارشناس جامجهانی بود و تیمش در تهران باد هوا میخورد! بعد قصه نقلوانتقالات آغاز شد و داستان عجیب و غریب جدایی ستارههایی چون تیام و جباروف که ناگهان دارای مدیربرنامه آلمانی شده بودند. مدیربرنامهای که از قضا، رفیق شفر هم از آب درآمد و مذاکرات نهایی و شکست آن در آلمان و در حضور این دو صورت گرفت.
خریدهای جدید شفر؛ گرو و نیومایر، دلارهای استقلال را هدر دادند و این سوال را پیش آوردند که یک مربی بینالمللی با چند دهه سابقه کار، چگونه به چنین خریدهای اشتباهی دل میبازد و پول هدر میدهد؟
نیمفصل اول لیگ امسال برای شفر، حکم به باد دادن تمام چیزهایی بود که در طول چندماه اول کارش در این تیم به دست آورده بود؛ از دست دادن ستارههای تیم و حذفشدن از آسیا، شکستخوردن خریدهای جدید و بحران گلزنی تیم و بعد، دعواهای بیپایانش با خطیر، معاون ورزشی باشگاه که بعد از درخشش خریدهای خطیر در استقلال دوچندان هم شد. شکستخوردن در دربی و هر بازی بزرگ دیگری، تواناییهای فنی او را هم زیر سوال برد اما این تمام شکستهای او در بازی دربی نبود. او در دربی چیز بزرگتری به نام اقتدار را باخت؛ وقتی مشخص شد که نه توان انتخاب پنالتیزن بازی را داشته و نه توانسته دعوای بازیکنان بین دو نیمه را کنترل کند. اینکه یک مربی دربی را ببازد، چیز عجیبی نیست اما اینکه پنالتیزن انتخابی مربی به درخواست یکی، دو بازیکن کنار بایستد تا یکی دیگر بخواهد پنالتی چیپ اینستاگرامیپسند بزند، پایانی است بر حضور این مربی آلمانی در استقلال.
شفر در روزهای اول حضور در این تیم، رحمتی را نیمکتنشین کرد تا حسینی را بازی بدهد و سر همین قضیه اتفاقا بهدرستی در رسانهها مورد حمایت قرار گرفت اما کمتر از چند ماه بعد، چوب کوتاهآمدنهایش مقابل او را خورد و در بازی دربی آن بلا سرش آمد که هم بازی را ببازد و هم اقتدارش به بدترین شکل ممکن زیر سوال برود. اینکه او در بازیهای بسیار دشوار فروردین و اردیبهشتماه به چه نتایجی دست پیدا میکند، نامشخص است اما باور اینکه او با این قیمت گران، با این ناتوانی در کنترل تیم و با سلیقه فاجعهاش در انتخاب بازیکن، فصل بعد هم در استقلال بماند، آسان نیست.
فرهیختگان