استقلال چگونه به کورس قهرمانی باز می گردد؟! تنها راه پیش روی شفر!
استقلال باید در جدالهای رودررو با مدعیان قهرمانی به پیروزی برسد
استقلال با شکست مقابل تراکتورخود را از موقعیت قهرمانی دور کرده اما رسیدن به چنین موقعیتی چندان هم بعید نیست به شرط آنکه آبیها در بازیهای آتی موفق شوند، در جدالهای رودررو با مدعیان قهرمانی به پیروزی برسند و باقی امتیازهای عقبافتاده را نیز در دیگر دیدارها جبران کنند. فرایندی دشوار که مستلزم ساختن ترکیبی هماهنگ است.
پیروزی در بازیهای بزرگ! این همان کلید موفقیت استقلال در نیمفصل دوم است. نسخهای شفابخش که استقلال را به صدرجدول میرساند. ارتش آبیها اما اولین بازی بزرگ را با شکست پشت سرگذاشت. باختی تلخ مقابل تراکتورسازی که اگرقدری مدیریت میشد لااقل با یک امتیازهمراه بود اما دژ مستحکمی که استقلالیها در بازیهای قبل ساخته بودند، مقابل مهاجمان فرصتطلب و حرفهای تراکتور تاب نیاورد و در نهایت منجر به ثبت شکستی ناباورانه مقابل یکی از جدیترین مدعیان قهرمانی لیگ شد. تراکتور با خریدهایی که داشته را میشود این طور تعبیرش کرد که جدیترین مدعی قهرمانی در نیمفصل دوم است و تردیدی نیست که در بازیهای آتی نیز با همین هیبت پیش خواهد رفت و چه بسا درهفته بیستم سپاهان را هم درهم بکشند و یک گام دیگر به صدر جدول نزدیکتر شود. قدرت تراکتورسازی اما دلیلی بر پذیرش شکست استقلال در تبریز نیست و عوامل فنی این باشگاه باید درباره چرایی شکست خود در هفته هجدهم توضیحات محکمهپسندی ارائه کنند.
اظهارات شفر بعد از بازی با تراکتورسازی اما بیشتر به بهانه میماند تا دلایلی محکمهپسند. سرمربی استقلال به جای آنکه اشکالات کارش را بپذیرد یا قبول کند که مردانش آماده و مهیای بزرگ نشدهاند، ابتدا داوران را دراین شکست سهیم کرد وبعد ازآن جدایی ستارهها. صحبت های سرمربی استقلال اما کاملا در منافات با آن آرمانهایی بود که پیش از این بازی بزرگ تصویر میشد. به یاد میآوریم که شفر قبل از بازی با تراکتورسازی و حتی پیش از بازی با پیکان با ادبیاتی به استقبال نیمفصل دوم میرفت که هیچ نشانهای از کمبودها و کاستیهای این چنینی در خود نداشت اما شکست در عصر جمعه نیمهبرفی شهر تبریز کافی بود تا دوباره بهانههای آقای سرمربی سر از مهر بیرون بیاورد! رویهای کاملا تکراری که همواره بعد از باختهای بزرگ مشاهده شده است.
شفر اگر نگاهی به نتایجش در نیمفصل اول بیندازد با ما همعقیده خواهد شد که تیمش عمیقا درمقابل مدعیان لیگ هجدهم با مشکل نتیجهگیری مواجه است. در نیمفصل اول نیز استقلال از پس تیمهای مافوق خود برنمیآمد. آن زمان پرسپولیس، پدیده وسپاهان درجدول ردهبندی لیگ بالاتر از استقلال قرار داشتند که شفر هیچ یک از این تیمها را نبرد. او با پرسپولیس و پدیده مساوی کرد و از این دو بازی تنها ۲ امتیاز به دست آورد و بازی با سپاهان را هم باخت. در نیمفصل اول استقلال همین تراکتور را که عصر جمعهای که گذشت به آن باخته بود را با بردی پرگل از تهران به سمت تبریز بدرقه کرده بود اما آن تراکتور هرگز هارمونی امروز را نداشت و حالا که به شرایط آرمانی رسیده و در جدول نیز بالاتر از استقلال قرار دارد، ارتش آبی قادر به تکرار آن پیروزی نیمفصل اول نیست و میدان رقابت با این تیم را با شکست ترک میکند.
در شکستهایی که استقلال در نیمفصل اول تجربه کرده بود باید باخت به پارس جم راهم لحاظ کرد اما اگر بخواهیم به لحاظ رتبهای که تیمهای درجدول دارند، به قدرت آنها بنگریم باید این واقعیت را بپذیریم که استقلال علاوه بر جبران شکست مقابل این قبیل تیمها باید تیمهای مافوق خود را هم مغلوب کند تا به جام قهرمانی نزدیک شود که دراولین قدم هرگز چنین نشده و استقلال یک بازی ۶امتیازی را باخته است. دیداری که جبران آن مستلزم پیروزی در بازیهای بزرگ آتی است. یعنی همان فرمولی که استقلال را به جام قهرمانی میرساند؛ برتری مقابل مدعیان قهرمانی.
استقلال با شکست مقابل تراکتورخود را از موقعیت قهرمانی دور کرده اما رسیدن به چنین موقعیتی چندان هم بعید نیست به شرط آنکه آبیها در بازیهای آتی موفق شوند، در جدالهای رودررو با مدعیان قهرمانی به پیروزی برسند و باقی امتیازهای عقبافتاده را نیز در دیگر دیدارها جبران کنند. فرایندی دشوار که مستلزم ساختن ترکیبی هماهنگ است. ترکیبی که در بازیهای بزرگ پاسخ انتظارهای استقلال را بدهد نه ترکیبی که تنها در بازیهای نیمه دشواری نظیر بازی با پیکان موفق باشد.
به زودی بازیهای لیگ قهرمانان آسیا نیز فرا میرسد و دشواریهای وینفرد شفر برای رساندن استقلال به صف مدعیان قهرمانی بیشترهم خواهد شد اما صرف اینکه استقلال را به واسطه از دست دادن برخی نامها فاقد قدرت و انسجام کافی بدانیم بهانه قابل پذیرشی از سوی سرمربی استقلال نیست. شفر در واقع در حال قدم زدن در همان مسیری است که در نیمفصل اول دیدیم. مسیری که منتهی به صدر جدول نبود. حال شاید در نیمفصل به واسطه جدایی تیام و جپارف و حتی امید ابراهیمی میشد فرصتسوزیها را به نوعی توجیه کرد اما در نیمفصل دوم با انبوهی از خریدهای متنوع و برگزاری اردوی برون مرزی هیچ توجیهی از سرمربی استقلال قابل پذیرش نیست.
شفر آشکارا تیمش را برای دستیابی به تساوی راهی میدان تبریز کرده بود. ترکیب محتاطانه او و استراتژی نه چندان هجومی استقلال نشان میداد که سرمربی استقلال به حداقلهای آن بازی راضی است اما آیا میشود تیمی با این همه بازیکن هجومی را چنان محتاطانه وارد میدان بازی با تراکتورسازی کرد که در طول بازی حتی یک موقعیت صددرصد گل را هم به دست نیاورد؟
به ثمررساندن چهار گل دربازی با پیکان حلاوت و شیرینیهای خاص به خود را داشت اما همان استقلال در بازی با تراکتورسازی به تیمی محتاط بدل شده بود که بخش اعظمی از این تفکر محصول خواستههای سرمربی استقلال است. شاید نیاز باشد که سرمربی استقلال بار دیگر عملکرد مردانش در بازی با تراکتورسازی را نظاره کند تا به نتایج تازهای برسد. چیزی مهمتر از اشتباههای داور یا فقدان ستارهها. در تیم او فرشید اسماعیلی چه وظایفی داشت؟ داریوش شجاعیان چه اندازه امیدوارکننده ظاهرشد؟ و مرتضی تبریزی چند بار خود را در موقعیت گلزنی قرارداد؟ پرسشها از آنچه تیم شفر رقم زد کم نیست. گادوین منشا در تمام دقایقی که برای استقلال به میدان رفت گنگ و سردرگم بود و از گونسالوس نیز حرکت اطمینانبخشی ندیدیم. استقلال در تعطیلات نیمفصل چه کرده است؟