افشاگری پشت پرده تندخویی های کی روش ؛ او دغدغه صندلی داشت !
مهدی شادمانی : فکر میکردم امسال در جام ملت ها قهرمان میشویم
کیروش دغدغه صندلی داشت و اگر با او تمدید میکردند، شاید حجم آتش کمتر میشد. منتها قرارداد کوتاهمدت بستند و همین قرارداد کمر تیم را شکست. مشکل اینجاست که پرسپولیس و تیم ملی به خاطر این مقابل هم قرار گرفتند که چند مدیر با کی روش بحثشان شده بود و این اصلا خوب نبود. دعوای شخصی نباید به این حجم کشیده میشد.
قرار نبود مصاحبهای درکار باشد اما شد. سری زدم به مهدی شادمانی ، همکار خوب رسانهای سالهای دور و نزدیک به نیت عیادت از او که چند سالی است مشغول کشتیگرفتن با سرطان است و از فضای نوشتن فاصله گرفته. عیادتی کردیم و گپی هم زدیم درمورد فوتبال و رسانهها که بخشهایی از آن را با هم میخوانیم. توضیح اینکه عکس این مطلب با انتخاب و تاکید خود مهدی شادمانی منتشر شد.
توئیتهایت بعد از باخت تیم ملی خیلی غمانگیز بود. انگار هنوز مشغول حلاجیکردن پاسخ این سوالی که چرا باختیم!
مهدی شادمانی:
خیلی بد بود. حالم خیلی بد شد؛ بعد از باخت همه دردهایی که تحمل میکردم دوبرابر شد. قبل از بازیها حس خوبی داشتم و فکر میکردم امسال قهرمان میشویم. خیلی به این قهرمانی دل بسته بودم. نشد دیگر (میخندد). بازی آخر خیلی حرص خوردم.
همه چیز عوض شد اصلا. نمیدانم چه کشک بادمجانی در کار بود که تیم ملی، بازی آخری آنقدر شل و بیرمق شد.
مهدی شادمانی:
واقعا آزار دیدم که نشد. خیلی به این قهرمانی نیاز داشتم. فکر کنم همه همینطور بودیم. خیلیها به این قهرمانی نیاز داشتند. فشارهای اقتصادی و سختبودن زندگی و هزار مشکل شخصی دیگر را میشد فراموش کنی. الان این هم شد غمی روی غمها.
خیلیها اتفاقا خوشحال شدند. اینش خیلی تلخ است، نه؟
مهدی شادمانی:
چقدر خوب شد گفتی. خیلیوقت بود میخواستم درباره این موضوع حرف بزنم. ببین ما کیروش را برای هشت سال در ایران تحمل کردیم. اخلاقش را هم میدانستیم. میشناختیمش که او قرار است با منتقدانش چکشی برخورد کند. خصلتش همین بود. عوض که نشده بود، تغییر که نکرده بود، خودش بود.
چرا یکدفعه اینطوری جو علیه او برگشت؟
مهدی شادمانی:
دلیلش این بود که کیروش تا قبل از این سراغ آدمهایی میرفت که به آن صورت پایگاه نداشتند و نمیتوانستند از نظر هوادار یا امکانات رسانهای مقابله به مثل کنند اما برانکو قصهاش فرق داشت. پرسپولیس را در دوران خیلی بدی دست گرفت و به قهرمانی رساند و بسیار هم محبوب شد. خیلی محبوب شد و وزارت ورزش و فدراسیون هم با او برای سرمربیگری تیم ملی مذاکره کردند و خبرش را هم به بدترین شکل ممکن به رسانهها رساندند. نتیجهاش این شد که این دو با هم دشمن شدند.
این قصه امنیت شغلی نداشتن کیروش هم مهم بود.
مهدی شادمانی:
دقیقا. کیروش دغدغه صندلی داشت و اگر با او تمدید میکردند، شاید حجم آتش کمتر میشد. منتها قرارداد کوتاهمدت بستند و همین قرارداد کمر تیم را شکست. مشکل اینجاست که پرسپولیس و تیم ملی به خاطر این مقابل هم قرار گرفتند که چند مدیر با کیروش بحثشان شده بود و این اصلا خوب نبود. دعوای شخصی نباید به این حجم کشیده میشد.
به نظر میرسد مدیرها پشت این دو مربی پنهان شدند.
مهدی شادمانی:
میتوانم بگویم به نظرم همین است. مثلا همین گفتوگوی آخر کیروش نقد عملکرد مدیران وزارت ورزش و فدراسیون بود که به اندازه کافی از تیم ملی حمایت نکردند ولی مدیران پاسخ ندادند و رسانهها روی قصه بلیتهای فرستکلس پوشش دادند.
الان دو سال است از داخل فدراسیون محتوایی بیرون میآید که علیه کیروش استفاده میشود ولی کسی به مدیران فدراسیون نقدی وارد نمیکند. مثلا قراردادش با جزئیات بیرون میآید. اینکه چقدر پول خشکشویی و دندانپزشکی داده. همه از کیروش انتقاد میکنند ولی کسی سراغ مدیری که این قرارداد را امضا کرده، نمیرود. اینها بد است دیگر.
فضای دوقطبی خیلی بدی به وجود آمده. حرفی هم بزنیم متهم میشویم به اینکه طرفدار این یا طرفدار آن هستیم.
مهدی شادمانی:
من طرفدار تیم ملی بودم. به رفتارهای کیروش هم نقد خودم را داشتم اما الان که اینقدر راحت حرف میزنم به خاطر این است که دیگر کیروش ماندنی نیست و کسی نمیتواند بگوید میخواهم به نفع او صحبت کنم. نقدش که واجب است اما بعدا که مربی دیگری آوردیم، میفهمیم بعضی حرفها و نگاههای کیروش برای تیم ملی هم درست بود. حیف شد از او آنطوری که باید بهره نبردیم.
مهدیجان این بحثهای تیم ملی را رها کنیم. خیلیها برایشان این سوال پیش آمده که حال و روزت چطور است، بیماریات در چه وضعیتی است؟
مهدی شادمانی:
من به خواست خدا بهنوع بسیار کمیابی از سرطان دچار شدهام که درمانش هم عین خودش کمیاب است. سرعت انتشارش هم بالاست و هیچ راهی برای متوقفکردنش شناخته نشده. دو، سه ماه پیش که آزمایش دادم، گسترش یافته بود، اگرچه سرعت انتشارش کم شده.
از شنیدنش بسیار متاسفم.حمایتی از تو می شود؟
مهدی شادمانی:
به لطف خدا وضع بد نیست. مدیران محترم روزنامه همشهری، سایت عصر ایران و هفتهنامه آتیه نو برای من واریزی منظم دارند، بدون آنکه بتوانم برایشان کاری انجام بدهم. متاسفانه دو انگشتم از کار افتاده و تایپکردن مطلب برایم امری طاقتفرساست. از طریق همین مصاحبه از آنها تشکر میکنم. کمکشان برایم بسیار ارزشمند است. دوستان در وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال هم هوایم را دارند و بعضا سری هم به میزنند. دو سال پیش هم از معاونت مطبوعاتی با من تماسی داشتند و گفتم از کسی انتظاری ندارم. بچههای انجمن صنفی هم هوای من را دارند. ممنونم از هرکسی که در این مدت کنارم بوده. چه از راه دور و چه از راه نزدیک. ممنونم از اعضای خانوادهام مخصوصا همسرم که در کنار من ماندند و در این راه سخت با دردهایم ساختند. متاسفانه این بیماری بخشهایی از حافظه من را هم هدف قرار داده. اگر کسی یا جایی را از قلم انداختم، لطفا ببخشد.