پس لرزه های شکست استقلال مقابل العین؛ درگیری فیزیکی بازیکن استقلال

هواداران استقلال هنوز هم از شکست سنگین مقابل العین ناراحت و دلخورند، اگر چه آنها در تقابل با هواداران پرسپولیس، حفظ ظاهر می‌کنند و می‌گویند اتفاق در فوتبال پیش می‌آید و مهم این است که در شهرآورد پرسپولیس را برده اما همین هواداران در جمع‌های خودمانی با ناراحتی از این شکست یاد می‌کنند.
یکی از همین هواداران چند روز پیش در خیابان خواجه‌ عبدا… تهران به صورت اتفاقی چشمش به یکی از بازیکنان استقلال می‌افتد که شب شکست مقابل العین، در ترکیب استقلالی ها حضور داشت و اتفاقاً اشتباه او منجر به یکی از گل‌های خورده تیم شد… این هوادار همین که بازیکن سرشناس و گرانقیمت را دید، سراغش رفت و گفت:

«حیف شد ۶ گل از العین خوردیم. خیلی بد بودید و باعث سرافکندگی ما شدید.»

به گفته شاهدان عینی، بازیکن استقلال که حوصله بحث نداشت، به این هوادار گفت:

فوتبال برد و باخت دارد و ما هم دوست نداشتیم ببازیم و پیش آمد…

اما وقتی این بازیکن در حال عبور از پیاده‌رو بود، هوادار شاکی گفت:

«یعنی چی پیش آمد، باخت داریم تا باخت، یک- هیچ یا دو- هیچ که نباختید، ۶ تا خوردید… من مانده‌ام چه‌ جوری رویتان می‌شود بعد از خوردن ۶ گل جواب هواداران را سربالا بدهید.»

این جمله‌ ها و لحن هوادار شاکی، بازیکن استقلال را به‌ هم ریخت و او خطاب به هوادار گفت:

«۶ تا از العین خوردیم اما تو را یک‌ جوری می‌زنم که از جایت بلند نشوی.»

گویا همین که هوادار استقلال به این آبی‌پوش می‌گوید تو اگر بزن بودی، العینی‌ها را می‌زدی و به حریف موقعیت گل نمی‌دادی، بازیکن استقلال به اتفاق دوستش که همراه او بود، شروع به ضرب و شتم هوادار می‌کنند و چنان او را می‌زنند که طرف مجبور می‌شود برای کمک گرفتن با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرد.
بعد از چند دقیقه مأموران ۱۱۰ می‌آیند و مشغول گزارش کردن این درگیری می‌شوند اما با وساطت عابرانی که بازیکن سرشناس استقلال را می‌شناسند و البته با عذرخواهی این بازیکن و دوست همراهش، هوادار مضروب رضایت می‌دهد، مأموران پلیس ۱۱۰ به بازیکن استقلال گفته بودند اگر رضایت نگیری، مجبوریم شما را به کلانتری منتقل کنیم و همین مسئله و ترس از آبروریزی باعث شد این استقلال ی عذرخواهی کند و رضایت بگیرد.
جالب است بدانید وقتی هوادار مضروب از صحنه محل درگیری دور شد، مردم از بازیکن استقلال پرسیدند چرا جواب اعتراض هوادار جوان را با کتک دادی که در پاسخ گفت:

«عصبانی شدم، چون دارند تمام کاسه‌ کوزه‌های شکست را سر من می‌شکنند!»