تصویر ؛ دستفروشی، پایان کار آقای تگری!
سرگذشت آقای تگری از سکوهای ورزشگاه امجدیه تا دست فروشی کنار خیابان
دیگر چیزی به نود سال نمانده .پیرمردی که روزگاری امجدیه بستنی چوبی می فروخت و فریاد می کشید تگری .حالا کنار خیابان بساط می کند. پای رفتن به استادیوم را ندارد چه برسد به سکو! نه بیمه ای و نه حمایتی.
دیگر چیزی به نود سال نمانده. پیرمردی که روزگاری امجدیه بستنی چوبی می فروخت و فریاد می کشید تگری .حالا کنار خیابان بساط می کند. پای رفتن به استادیوم را ندارد چه برسد به سکو! نه بیمه ای و نه حمایتی. آقای تگری
اگر قدیمی فوتبال باشی یکباری از او بستنی خریده و همراهش فریاد کشیده ای تگری!
چهار دختر دارد و چهار داماد. هیچکدام راضی نیستند که او با این سن و سال، کنار خیابان کار کند. اما خودش می گفت مجبورم! می گفت با همسرم زندگی می کنم و نیاز دارم برای تهیه ی مایهتاج زندگی کار کنم.
خودش طرفدار پرسپولیس است اما این روزها، مغازه داری استقلالی دستش را گرفت و مکانی برای دستفروشی به داده است. آقای تگری
پیرمرد می گفت دیگر توان بالا رفتن از سکو های ورزشگاه را ندارم اما عشقم فوتبال است و با این عشق نفس می کشم هنوز. از آخرین بازی که به استادیوم رفته بود چند سالی می گذشت؛ اما آنقدر فحاشی شنید و بی ادبی دید که با خود عهد کرد تا زنده است، پا به ورزشگاه نگذارد. آقای تگری
قدیمی های فوتبال، این مرد را به نام ” تگری” می شناختند. زمانی در ورزشگاه امجدیه بستنی چوبی می فروخت و هرگاه بازی گره می خورد، با صدای تگری، شوق و شور را به سکو ها می آورد و تمام تماشاگران با او هم صدا می شدند. آقای تگری
خودش بازی ایران و ژریم اشغالگر قدس را، بهترین خاطره ی فوتبالی اش می داند.
میگفت کنار خیابان خیلی از فوتبالیست های قدیمی را می بینم که بخاطرشان سکوهای ورزشگاه را گرم می کردم، اما آن ها من را نمی شناسند و بی اعتنا رد می شود.؛ و تنها کسی که در این اوضاع از احوال من با خبر می شود سردار آجورلو است.