برای خداحافظی عالیشاه و نوراللهی ؛ چرا این همه آب و تاب برای بازیکن نیمکتنشین و هیچ برای کاپیتان دوم تیم؟
دلایلی که نشان میدهد که عالیشاه خیلی هم محبوب نبوده!
بازی پرسپولیس با سیاهجامگان قرار نبود جشن باشد. یعنی قرار بود جشن باشد اما جشن قهرمانی نیمفصل.
قراری از بازوبند و گریه و فیلم هندی و تقدیر نبود. حتی برعکس. پیشبینی میشد شاید بازار هو کردن و ناراحتی و دلخوری داغ باشد. اما همه چیز عجیب بود. تقدیر ویژهای از نورالهی انجام شد. حضور در ترکیب اصلی، بازوبند، دادن تمام ضربات کرنر و ایستگاهی به او و در پایان هم تشویق و اشک و آه. قرار نبود اینطور باشد اما حالا که این اتفاقات افتاد باید برای دو بازیکن باشد. دو بازیکن قرار است از این تیم جدا شوند. نورالهی و عالیشاه . چرا یکی اینقدر در متن قضیه هست و از دیگری حتی نامی هم نیست.
مطمئنا این اتفاق یک دلیل بزرگ داشته. این که عالیشاه به دلیل مصدومیت حتی روی نیمکت هم حضور نداشت. شاید اگر او هم در بازی بود از این همه تقدیر و تشکر و بزرگداشت سهمی هر چند اندک نصیبش میشد. عالیشاه اما نبود تا نیاوردن نامی از او به نبودنش مرتبط شود اما همه قضیه این نیست. چرا این همه آب و تاب برای بازیکن نیمکتنشین و هیچ برای کاپیتان دوم تیم؟
از دلیل اول که غیبتش بود بگذریم. شاید این اتفاق دلایل دیگری هم داشته باشد. دلایلی که نشان میدهد که عالیشاه خیلی هم محبوب نبوده. دلایلی ازجمله اختلافات او با برانکو و درگیریهایی که شنیده میشد که با شوت کردن توپ و درگیری با چند بازیکن جوان و ناسازگاریها خودش را نشان داده.
نبودن او در جمع سه تفنگدار. همان شایعهای که از ابتدای فصل راه افتاد که باند پرسپولیسیها رابطه خوبی با عالیشاه ندارند و در طول فصل هم مشخص شد که فراتر از یک شایعه بوده است.
عالیشاه از ابتدای فصل هم ساز رفتن سرداده بود. هر روز از سرباز شدن و رفتن به تراکتور حرف میزد. در شرایطی که پرسپولیس بازیکنی جذب نکرده بود و طارمی و رضاییان هم رفته تلقی میشدند آپشنهایی از جمله بازوبند و بالا بردن قرارداد و موارد دیگر عالیشاه را از فکر رفتن منصرف کرد( که البته ظاهرا منصرف نشده بود). همین مسائل و منتگذاشتنهای او بر سر پرسپولیس کمی از محبوبیتش کم کرد. منت گذاشتنی که در آخرین مصاحبهاش هم به آن اشاره کرد و گفت:« قرار بود ابتدای فصل به خدمت بروم اما با توجه به وضعیت حاکم بر نقل و انتقالات تیم و جدایی دوستانی که به ترکیه رفته بودند ، نمی شد تیم را تنها گذاشت و من هم تا نیم فصل دانشگاه را ادامه دادم .بی شک اگر آن زمان می رفتم هجمه ها بدتر بود.»
همه این مسائل در کنار هم باعث شد تا سیاهجامگان فقط نام یک نفر در میان باشد و کسی حرفی از عالیشاه نزند. اگرچه او خودش گفته میرود که زود برگردد اما مشخص نیست که کسی از او استقبال خواهد کرد یا نه وقتی بدرقهای در میان نبوده.