خاطرات تلخ و شیرین ورزشی نویس مشهور از جامهای جهانی ؛ از اشک شوق برای گل ایرج دانایی فرد تا بهت در بندر ناپل
خاطراتی از ادوار گوناگون جام های جهانی به قلم دکتر تورج عاطف
تورج عاطف ورزشی نویس مشهور کشورمان در مقاله ای به بیان خاطرات خود از ادوار مختلف جام جهانی سخن به میان آورده است . مقاله ای که سرشار از خاطرات تلخ و شیرین برای نویسنده آن است .
بهار که می رسد دل به تپش عاشقانه ای می افتد که ناشی از امید است . امید به آغازی دیگر و شاید احوال جهانی که عوض شود . نزدیک به ۵ دهه است که فوتبال را عاشقانه تعقیب کرده و جام جهانی قطر سیزدهمین جام جهانی است که آن را به تماشا خواهم نشست .
در یک سال برگزاری جام جهانی به دنیا آمدم . در سپتامبر سال ۱۹۶۶ پا به عرصه وجود نهادم و حدودا سی و چند روز پس از آن که انگلستان برای اولین بار و تا این لحطه که این نوشته را می نگارم برای اخرین بار قهرمان جام جهانی شد اما قصه عاشقانه های من و فوتبال از جام جهانی ۱۹۷۴ آلمان غربی شروع شد و جادویی که هلندی ها با یوهان کرویف برپا کردند و اولین اشکهایم در پایان فینال آن مسابقات ریخته شد زمانی که یاران پرنس فوتبال ( یوهان کرویف ) بازی فینال را به یاران قیصر فوتبال ( فرانس بکن بائر ) واگذار کردند .
جام جهانی ۱۹۷۸ برای من اشک شوق داشت که شاهد حضور اول تیم ملی کشورم درجام جهانی بودم و چه عجیب بود که اولین بازی ایران با تیم ملی هلندی بود که دیگر کرویف را به همراه نداشت یکی از زیباترین خاطرات آن جام تساوی تیم ملی کشورم در برابر تیم قدرتمند آن روزگار اسکاتلند با گلهای آندرانیک اسکندریان ( گل به خودی ) و گل تساوی زنده یاد ایرج دانایی فرد بود .
در جامهای ۱۹۸۲ و ۱۹۸۶ با شکست و حذف برزیل شایسته بسیار مغموم شدم .
در جام جهانی ۱۹۹۰ شکست عجیب تیم دلنشین آتزوری بر روی ضربات پنالتی در بندر ناپل به واقع اشکها را به سمت من روان کرد .
در جام ۱۹۹۴ با پیروزی چهام برزیل اشک ریختم و با پنالتی از دست رفته بازیکن محبوبم یعنی باجو این اشک حکایت پارادوکسی در فینال نصیبم کرد .
در جام ۱۹۹۸ در پایان بازی های تیم ملی کشورم در برابر یوگسلاوی و آمریکا اشکها را با دو گانه غم و شادی تجربه کردم و صد البته باخت سنگین برزیل تیم محبوبم در فینال برایم بسیار دردناک بود .
در جام جهانی ۲۰۰۲ بار دیگر با قهرمانی طلایی پوشان سلسائو اشک شادی ریختم .
جام جهانی ۲۰۰۶ و ضربه عجیب زیدان و وداع چنین تلخ زیزو برایم به واقع غم انگیز بود .
در جام ۲۰۱۰ قهرمانی ماتادورها با بازیکنان بارسلونا تیم محبوبم که از روزگار کرویف به آن دل بسته بودم برایم اشک شوق را به ارمغان آورد خصوصا که گل فینال توسط اینیستا شماره ۸ محبوب آن سالهای بارسلونا و شماره ۶ تیم لاروخا به ثمر رسید .
جام ۲۰۱۴ نمایش خیره کننده تیم ملی کشورم در برابر تیم ملی آرژانتین و آن گلی که ستاره بی چون چرا آرژانتین و تیم بارسلونا در آخرین دقیقه به تیم ما زد واقع دردآور بود .
نمایش تیم ملی کشور در جام جهانی ۲۰۱۸ و پیروزی در برابر تیم ملی مراکش و آن ضربه طارمی در لحظه آخر که به تور تیم ملی پرتغال ننشست برای من لحظه های شادی و غم به ارمغان آورد .
حالا به جام سیزدهم رسیده ام و اگر عمری باشد دوباره به تماشای آن خواهم نشست و نمی دانم برای چه وقایعی اشک شوق و برای کدامین حوادث غمگین می شوم ولی آن چیزی که برای من مهم است چیزی جز این نیست که فوتبال را زندگی کردم هرچند که اولین جام جهانی پس از دوران کرونا یاد آور بسیاری خواهد شد ، خاصه آنکه این بار با انگلیس مهد فوتبال و آمریکا برای تکرار بازی قرن همگروه شده ایم .
اختصاصی خبرگزاری پارس فوتبال – دکتر تورج عاطف