بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

افشاگری مربی پیشین تراکتور درباره پشت پرده نتیجه نگرفتن تی تی ها

عباس چمنیان : تراکتور استراتژی مشخصی ندارد ؛ این همه تغییر بنیان کن جلوی موفقیت را می گیرد !

نویسنده : خبرگزاری پارس فوتبال
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : جمعه 29 مرداد 1400 | 19:15
عباس چمنیان ، مربی تراکتور بعد از بازی این تیم با سایپا گفت : داور بازی به من قول داد که اگر گل سایپا خطا بود از داوری خداحافظی کند .

عباس چمنیان مربی پیشین تی تی ها معتقد است که تراکتور استراتژی مشخصی ندارد و این همه تغییر بنیان کن جلوی موفقیت این تیم را می گیرد.

خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام :

عباس چمنیان مربی و مدیرفنی پیشین تی تی ها معتقد است که تراکتور استراتژی مشخصی ندارد و این همه تغییر بنیان کن جلوی موفقیت این تیم را می گیرد.

سلام آقای چمنیان. خیلی ممنون که برای گفت و گو حضور یافتید.

سلام و احترام خدمت شما. باعث افتخار است که اینجا حاضر باشم و با هم گفتگو کنیم.

در حال حاضر شما مدیریت آکادمی باشگاه گل گهر را در اختیار دارید. یک سامانه راه اندازی کرده اید طرح استعدادیابی ملی. از این طرح برای مخاطبین بگویید.

در سال ۱۳۹۶ اردوی تیم ملی نوجوانان به میزبانی سیرجان برگزار شد. آن زمان هنوز فوتبال گل گهر به لیگ برتر راه نیافته بود ولی ظرفیت هایی که در سیرجان وجود داشت و میزان علاقه مندی که من در اردو دیدم، در خاطرم ماند. از زمانی که گل گهر به لیگ راه پیدا کرد، دوستان مجموعه مدیریتی گل گهر دو سه بار پس از جدایی ام از تراکتور پیشنهاد نهایی شان را دادند و ما به جمع بندی و توافق رسیدیم تا بتوانیم در زمینه فوتبال پایه و آکادمی گل گهر حرکت جدیدی را آغاز کنیم. پیش از این به دلیل درگیر بودن در تیم ملی و باشگاه تراکتور این اتفاق نیفتاد ولی بلافاصله پس از نیم فصلی که از تراکتور جدا شدم، طی سه جلسه ای که با مدیریت گل گهر داشتیم، دیدگاه ها مطرح شدند و خوشبختانه دیدم که هیات مدیره باشگاه فوق العاده نگاه ارزشمندی نسبت به فوتبال پایه دارند. یک کار آکادمیک که حلقه مفقوده فوتبال ماست. نه فقط در گل گهر. متاسفانه خیلی از مدارس فوتبال و کلاس ها واژه آکادمی را یدک می کشند ولی در عمل کمتر باشگاهی در ایران به معنای واقعی آکادمی دارد. به هر حال این اتفاق افتاد. ما یک صنعت راهبردی را تدوین کردیم. اول ۵ سال تدوین شد. خود مجموعه گل گهر تا سال ۲۰۳۰ یک چشم انداز ده ساله دارد. ما آن را همسو کردیم صنعت راهبردی را با چشم انداز باشگاه و تدوین شد به یک برنامه ۱۰ ساله که فاز اولش ۵ ساله خواهد بود. نگاه کاملا آکادمی است. اهداف و برنامه ها تعریف شده اند. ۷ هدف تعریف کرده ایم. در راستای این اهداف، ۲۰ برنامه تعریف کرده ایم که قرار است در یک بازه زمانی ۳ ساله به تدریج اجرا کنیم و پس از این مدت، آکادمی به معنای واقعی با هدف و برنامه راهبردی و بلندمدت در تمام ارکان باشگاه جاری شود. در این چند ماه که با گل گهر همکاری داشته ایم، خوشبختانه همه چیز خوب پیش رفته است. شاید اولین و بیشترین چیز در دید، راه اندازی یک سامانه جامع است. ما بانک اطلاعاتی دقیقی از استعدادهای کشورمان نداریم. خیلی از استعدادها نه فرصت دیده شدن دارند و نه فرصت اعلام توانایی هایشان. اگرچه قبلا برخی باشگاه ها برای مدارس فوتبال و آکادمی شان از این سامانه ها داشته اند ولی اینکه با این حجم از اطلاعات بانک اطلاعاتی فراهم شود، نداشته ایم. در یک ماه اخیر که این سامانه راه اندازی شده، ما نزدیک به ۳۶۰۰ نفر ثبت نامی داشته ایم. حتی خارج از کشور هم ثبت نام داشته ایم که البته آن ها را هنوز ارزیابی نکرده ایم اما از آن تعدادی که گفتم، تا به امروز خدا را شکر موفق شده ایم از ۱۷۰۰-۱۸۰۰ نفر تست بگیریم. اینکه این نفرات دیده شدند، یک فرصت طلایی است. من خیلی خوشحالم و افتخار می کنم در تست هایی که برگزار کردیم، از شهرهای فوق العاده محروم و دور افتاده، استعدادهای بی نظیری پیدا کردیم که فوق العاده خوب و نخبه هستند. در واقع می شود گفت اگر به آن ها توجه شود و بستر برایشان فراهم شود، به بازیکنان الیت و تراز اول ما تبدیل می شوند که امیدوارم این اتفاق رخ دهد. به هر حال این حرکت نو است و امیدوارم تداوم داشته باشد. مطمئنا از این نفرات، قابلیت جذب همه را نداریم چون خود گل گهر محدودیت دارد ولی چند بار دیگر اعلام کرده ام که باشگاه گل گهر آمادگی این را دارد که تمام اطلاعات استعدادیابی اش را در اختیار دیگر باشگاه ها قرار دهد. خیلی از باشگاه ها شاید فرصت ندارد و امکانش فراهم نشده. ما می خواهیم این استعدادهایی که برایشان وقت و هزینه صرف شده، اطلاعاتشان را به دیگر باشگاه ها بدهیم که استعدادهای کشورمان هدر نروند. کرمان سه تیم لیگ برتری و سه تیم لیگ یکی دارد که به آن ها اعلام آمادگی کرده ایم. به تمامی باشگاه های کشورمان نیز اعلام می کنم با کمال میل حاضریم اطلاعات را در اختیار بگذاریم و کمک کنیم تا این استعدادها جذب باشگاه های باکیفیت و خوب ما بشوند.

خوب این یک طرح ملی است. سوال اینجاست چرا فدراسیون چنین طرحی را اجرا نمی کند. شما هم مربی تیم ملی و عضو کمیته فنی فدراسیون بوده اید. چرا یک طرح ملی را یک باشگاه باید اجرا کند؟

خوشبختانه فدراسیون هم این کار را شروع کرده و چند روزی است که سامانه استعدادیابی فدراسیون هم راه اندازی شده که در بخش هایی با سامانه ما شباهت و تفاوت دارد. آقای دکتر ماجدی خیلی پیگیر بودند که این کار را انجام دهند و از ایشان باید تقدیر کرد. من در بخشی از آن دیدگاهم متفاوت است. این کار فدراسیون نیست. فدراسیون قرار نیست کار پرورش استعدادها را انجام دهد. نه جزو وظایف ذاتی اش است نه توانایی آن را دارد. این کار آکادمیک بدون هیچ تردیدی، وظیفه مشخص باشگاه های کشورمان است. اگر غفلتی صورت گرفته و فدراسیون مجبور شده خلاء آن را پر کند، مادامی که این اتفاق بیفتد، اگرچه می تواند حرکت ارزشمندی باشد ولی اگر هدفمان این باشد که استعدادی هدر نرود، باشگاه های لیگ برتری و لیگ یکی باید این اتفاق در آن ها رقم بخورد که به معنای واقعی آکادمی را راه اندازی کنند. بخشی از ان وظیفه سازمان لیگ است که وظیفه نظارت و جدیت بخشیدن را دارد که آکادمی به معنای واقعی شکل بگیرد. اگرچه باشگاه های ما در ساختار مشکل دارند و ما ظاهر را برای معرفی به AFC به عنوان باشگاه حرفه ای درست کرده ایم، صورت قضیه و آکادمی شکل گرفته ولی در محتوایش مشکل داریم. اگر این اتفاق رخ دهد، تحول بزرگی در کشورمان رخ خواهد داد. هم به لحاظ اقتصادی، به هر حال فوتبال یک صنعت است، کمک خواهد کرد. یکی از اهداف هفت گانه باشگاه گل گهر هم علی رغم اینکه این باشگاه از لحاظ مالی پتانسیل خوبی دارد، ولی یکی از اهدافش که ما ترسیم کرده ایم و اتفاقا گل گهر هم استقبال کرد، نگاه اقتصادی کرد. یعنی اگر قرار است گل گهر یک بازیکن را با رقم بالا جذب کند، چرا نباید از سرمایه های خودش مثل باشگاه های بزرگ دنیا استفاده کند. به هر حال امیدوارم این حرکت گل گهر و فدراسیون منجر شود استعدادهای فوتبالمان دیده شوند. علاوه بر این کار که بستر را برایشان فراهم کردیم، هیچکس را برنگرداندیم. یعنی اگر کسی ثبت نام هم نکرده بود و حتی کسی فوتبال هم بلد نبود، حداقل شرایط را برایش فراهم کردیم. این جزو شرایط لاینفک استعدادیابی است که شما باید برای همه شرایط یکسان فراهم کنید حتی اگر کسی که مطمئنی فوتبال بلد نیست، باید به او فرصت داد. شاید کسی ۶ ماه پیش تشخیص داده شده استعداد نیست ولی الان بهتر شده و می تواند استعداد باشد. به هر حال این یک پروسه مستمر و جدی است. دو سه طرح هم در کنارش داریم که امیدوارم بعد از فاز اول اجرا کنیم. یکی از طرح ها، رفتن به مناطق محروم است به جای اینکه دعوت کنیم به سیرجان بیایند. یکی از استان های مد نظرمان، سیستان و بلوچستان است. با توجه به محرومیتی که دارند علی رغم اینکه بسیار پراستعداد هستند، یکی از برنامه هایمان این است اردوی استعدادیابی در آنجا بگذاریم و تیم استعدادیابی مان آنجا برود. یکی از برنامه های دیگرمان رفتن به غرب کشور و مناطق زلزله زده مانند سرپل ذهاب است. جاهایی که امکان تمرین و حضورشان نیست. بیشتر گرایشمان این است که دامنه استعدادیابی مان به مناطق محروم و جایی که افراد به دلیل فقر نمی توانند دیده شوند، تیم استعدادیابی ما به آن جا برود. قرار نیست منتظر استعداد باشیم. ما باید دنبال او برویم.

نسل امروز پدیده های فوتبال خوب می توان گفت دست پرورده شما هستند. یاسین سلمانی، دلفی، نخودکار، صیادمنش، شریعتی، شریفی، کریمی، محمدعلی پور و … هستند. ما باید چه کاری کنیم تا این استعدادها وقتی در رده هایمان می آیند، تلف نشوند؟ مثل ویتنامی که به نوجوانانمان باخت، با جوانان مان مساوی کرد، امیدها را برد و الان در مقدماتی جام جهانی شگفتی ساز می شود. چه کاری کنیم تا این استعدادها بمانند و از تیم ۲۳ و خورده ای، ۲۰ تایشان به تیم بزرگسالان باشگاه هایمان برسند؟

من اول جا دارد از مربیان گمنام در گوشه و کنار کشورمان نام ببرم و از آن ها تقدیر کنم. بار اصلی استعدادیابی این بچه هایی که اسم بردید و از این قبیل بچه ها، بر روی دوش آن هاست ولی اینکه این تعداد بچه ها که در کشورمان زیاد داریم و منتظر فرصت هستند، بدون تردید نیازمند استمرار داریم. ما نگاه مقطعی داریم. حالا کره، ژاپن و چند کشور عربی خرجشان را از فوتبال آسیا جدا کرده اند و در برنامه ریزی و نگاه بلند مدت، چرخه کارشان را بلند مدت کرده اند. یعنی مثلا ژاپن در هیچ رده ای نمی بازد یا سقوط نمی کند. حتی اگر در یک رویداد این طور شود، آن فقط یک اتفاق است ولی موفقیت برایشان یک عادت است. اگر قرار است این اتفاق رخ دهد، باید استمرار وجود داشته باشد. همان نسل جام جهانی ۲۰۱۷ هندوستان که بهترین نتایج تاریخ تیم ملی را رقم زد، قرار بود همان ساختار حفظ شود. مسئولین فدراسیون وقت هم آن زمان قول دادند. حیف است این ساختار که روی آن سرمایه گذاری شده و اثبات شده که این نسل می تواند در یک بازه ۵-۶ ساله به بازیکنان حال حاضر تیم ملی بزرگسال تبدیل شوند. اما خوب در درگیری ها و حاشیه های کم ارزش فوتبال ما گم شد. این مسائل فدراسیون و باشگاه ها را در بلند مدت درگیر می کند. استمرار باید باشد. آن زمان در حد همان سطح بود ولی بازیکن برای حضور در رده جوانان و بزرگسالان نیازمند قابلیت های بیشتری بود. چه من چمنیان این کار را انجام دهم چه یک مربی در تیم ملی یا باشگاه. به هر حال برخی از این بازیکنان شانس آوردند تا توانایی هایشان را نشان دهند و یا لژیونر شدند یا در باشگاه های بزرگ کشورمان به خدمت گرفته شدند ولی این فرصت از خیلی بچه های دیگر گرفته می شود. همین الان که با شما صحبت می کنم، سرمربی رده های ملی مان مشخص نیست. این خلاء یک تفکر فنی مشخص در راس تیم ملی نوجوانان، جوانان و امید است که لطمه شدیدی وارد می کند. این حداقل اتفاقی است که باید در فوتبال مان رخ دهد. چه در رده ملی ما تکلیف مان مشخص شود که در باشگاه ها که مربیان ارزنده و کیفیت داریم. استعدادها، یک ظرفیت بالقوه هستند. استعداد چیزی نیست که بتوان به آن تکیه کرد. فقط به عنوان یک نقطه قابل توجه و بیس کار می تواند مورد توجه قرار گیرد. اگر ما نتوانیم این استعدادها را پرورش دهیم، این چرخه مشکل دار می شود و به سرانجامی نخواهد رسید مگر اینکه بازیکنانی بتوانند بر اساس توانایی ذاتی یا در مقطعی در یک تیم خوب جرقه ای بزنند که امیدوار کننده است ولی تامین کننده نیاز ما نیست.

آقای مجید جلالی میهمان ما در طرفداری بودند. ایشان گفتند در لیگ بیستم، پدیده ای جز یاسین سلمانی نداشتیم. دوست داشتم نظر شما را در این مورد بدانم.

به نظرم تعریف مان از پدیده را باید بازنگری کنیم. اگر از لحاظ سنی نگاه کنید، بله یاسین سلمانی یک پدیده بوده است ولی به نظرم مثلا حامد پاکدل در آلومینیوم اراک پدیده نیست؟ ولی سنش بالاست. باید دنبال این باشیم چرا مهدی تیکدری در سن ۲۴-۲۵ سالگی به پدیده لیگ تبدیل می شود؟ چرا ما زودتر برای این ها بستر را فراهم نکردیم. یاسین سلمانی یک فرصت طلایی برایش قرار گرفت. در سال ۹۶ در گرگان استعدادیابی کردیم، یاسین سلمانی جزو مکشوفات آن زمان بود. کسی که فوتبال تهران و اصفهان را اصلا ندیده بود. حضور او در آن تست، دیده شدن و انتخاب شدنش در تیم ملی باعث شد سپاهان او را برای رده های خود جذب کند و این تداوم پیدا کرد تا به رده بزرگسالان رسید. یعنی او به بازیکنی تبدیل شد که طی سه سال، رده نوجوانان را در کوتاه ترین زمان طی کرد و به بزرگسالان رسید. این اتفاق نباید فقط برای سلمانی بیفتد، بلکه باید برای همه استعدادهای کشورمان رخ دهد. یعنی امثال حامد پاکدل، مهدی تیکدری و … باید در ۱۸-۱۹ سالگی پدیده لیگ می شدند. بنابراین نگاه مان را از تعریف پدیده به این سمت ببریم، بله یاسین سلمانی فقط بوده است ولی ما اعتقاد داریم پدیده های خوبی در لیگ بیستم و حتی لیگ یک داشتیم که شاید سن شان از سلمانی بیشتر بود، ولی قابل احترام هستند. رستمی مثلا در خیبر خرم آباد پدیده بود. شاید خیبر به لیگ برتر صعود نکرد اما اسم رستمی در آسمان لیگ یک درخشید.

شما فصل گذشته به عنوان مدیرفنی با باشگاه تراکتور همکاری کردید و در زمان مسعود شجاعی، نقش شما پررنگ تر هم شد. می خواهم از شما بپرسم مشکل بزرگ تراکتور را در چه چیزی می بینید که این تیم موفق نمی شود؟

حضور من در تراکتور به عنوان مدیر فنی قرار بود هم به آقای منصوریان در بخش فنی کمک کنیم و هم این نگاه آکادمی را که امروز در گل گهر استارت زده ایم، در تراکتور شروع کنیم. قطعا تراکتور هم پیشینه و قدمت بیشتری از گل گهر دارد هم هواداران بیشتری دارد. همچنین آن خطه از کشورمان آن قدر استعداد دارد که بتواند یک آکادمی خیلی قوی و تیم های پایه فوق العاده باکیفیت را ایجاد کند که یک سرمایه برای تراکتور و باشگاه های آن منطقه شود. به نظرم این اتفاق نیفتاد. مشکل برمی گردد به اینکه استراتژی مشخصی نیست. تغییر و تحولات بیش از اندازه که در تراکتور در سال های اخیر رخ داده و فقط مربوط به دوران آقای زنوزی نیست و قبل از او هم بوده، کمر هر تیمی را می تواند خم کند. این فقط مربوط به تراکتور نیست. هر باشگاهی دچار این همه تغییر و تحول و فراز و نشیب بنیان کَن شود، ممکن بود این اتفاق برایش رخ دهد. این اتفاق به نظر من مهم ترین عامل حواشی و مشکلات تراکتور است. باز با همه مشکلات می بینید این تیم مقام چهارم لیگ را کسب می کند. یعنی این ظرفیت و توانایی وجود دارد. با همه رفت و آمدها و مشکلات اقتصادی، اقلیمی و … این اتفاق رخ داده است. اگر چارچوبی ترسیم شود و یک کادر فنی با اندیشه انتخاب شود و پای آن بایستند، مدیرعامل مشخص شود و پای آن بایستد، یعنی همه انتخاب ها با اندیشه باشد ولی ثبات نیز پشتش باشد، می تواند تراکتور را به یک تیم قابل احترام و حتی پرافتخار تبدیل شود. البته این تیم پرافتخار است و هواداران آن جا بی نظیرند و حداقل می توانند یک آرامشی از فوتبال و بازی تیمشان داشته باشند. 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.