نقد و تحلیلی فنی بر بازی فرانسه و ایسلند

تیم فرانسه با چیدمان ۴،۲.۳،۱ بازی را آغاز کرد و گریزمان با توجه به اینکه مهاجم اول فرانسه بیشتر به جناح چپ تمایل داشت ، در زمانهای با جلو کشیدن و جابجایی هایی که گهگاه اتفاق می افتاد ، دو مهاجم یا تک مهاجم می شدند و در مقابل تیم ایسلند با سیستم کلاسیک ۴،۴.۲ بازی را آغاز کردند و از همان ابتدا بازی تیم فرانسه به لطف خط میانه خود و تکنیک در پا به توپ شدن بازیکنان فشار را از جناحین روی دروازه ایسلند کشاند که البته این شیوه اصلی تیم فرانسه تا به اینجای بازیها بوده است.

برای تحلیل بازی فرانسه و ایسلند بهتر است نحوه گلهای زده شده هر دو تیم را برسی کنیم:

تیم ایسلند با جلو بردن دفاع تیمی و پرسینگ در نیمه زمین و بخاطر اینکه فاصله بین خطوط تیمی را برای مقابله با حرکات پا به توپ فرانسه کمتر کند ، به صورت اجباری یک فاصله بین خط دفاع و دروازه خود ایجاد کرد که در فوتبال مدرن به این فضا که بیش از ۳۵ متر باشد فاصله خطرناک گفته می شود. چون اگر توپ به پشت دفاع ارسال شود ، مهاجمان با استارت از جلوی مدافعان اول در تله آفساید قرار نمی گیرند و در ضمن دروازبان هم برای خروج فاصله زیادی را باید طی کند که خطر برخورد و خطا منجر به کارت قرمز زیاد است ( البته اگر دروازبان قدرت بالای بازی خوانی داشته باشد مثل نویر دروازبان آلمان و یا اینکه دفاع خطی با توجه به اینکه بازیکن صاحب توپ حریف که تحت فشار نیست و میتواند یک پاس بلند هوایی یا عمقی هدف دار بدهد ، باید بدون در نظر گرفتن آفساید گیری ۵ تا ۶ متر عقب نشینی کند. این دو نکته می تواند راه حل باشد برای کمپکت بازی کردن یک تیم) با توجه به آرایش تیم ایسلند ، خط هافبک فرانسه با یک ارسال بلند به پشت دفاع و فرار مهاجم خود به گل اول رسید و از این لحظه به بعد دفاع تیمی ایسلند عقب نشست و در جلو و گاهی داخل ۱۸ قدم خود به دفاع پرداختند که منجر به دادن کرنر ( گل دوم فرانسه ) و یا فرصت شوت زنی بخاطر نزدیک شدن هافبک شوت زن و همچنین بد بودن دید دروازبان برای تجمع زیاد بازیکنان خودی در منطقه جریمه ( گل سوم فرانسه بوسیله شوت) شد، بعد از گل سوم ایسلند مجددا دفاع تیمی را جلو کشید و همان حالت اول بازی ( فاصله خطرناک) بوجود آمده که این دفعه هافبک فرانسه با یک پاس بلند عمقی و فرار ترکیبی گریزمان از تله آفساید گل چهارم به ثمر رسید ، پس می توان نتیجه گرفت تیم فرانسه برای حملات خود با توجه به آرایش حرکتی تیم حریف، شیوه رسیدن به گل را تغییر می داد که نشان دهنده توان و فهم بازیکنان از لحاظ تاکتیک پذیری در حملات است و گل پنچم مجددا از روی ضربات ایستگاهی که در فوتبال پیشرفته جایگاه بالای دارد .

اگر به گلهای ایسلند نگاه کنیم آنها بعد از دریافت ۴ گل و باز شدن تیم فرانسه سعی کردن با پاسهای عرضی – عمقی و کنترل توپ ابتدا نبض بازی را بدست گیرند و از نقطه ضعف فرانسه یعنی جناحین منطقه دفاعی بخصوص چپ آنها با یک بازی ترکیبی و ارسال تند وتیز به گل اول برسند و آنها از باز بودن تیم فرانسه با ارسالهای سرعتی و جابجایی بازیکنان به گل رسیدند و این یکی از راههای رسیدن به گل در برابر تیمی است که تماما در حالت هجومی قرار دارد و البته تا حدودی فرانسه فشار را کم کرده بود ولی تاکتیک به کار برده از سوی ایسلند ، خوب و کلاسیک بود .

و بعد گل پنجم فرانسه بوسیله ارسال از کناره ها یعنی همان شیوه اصلی حملات در اکثر بازیهای آنها و در ادامه باز کم کردن فشار بازی و استفاده مضاعف از سوی حریف و گل دوم برای ایسلند است.

نکات قابل توجه در این بازی استفاده از روشهای گوناگون در برابر حریف، توجه به شیوه حرکت تیمی و کار تاکتیکی بود که همه اینها با نحوه حرکت تیم مقابل یا به عبارتی برنامه و تاکتیک تهاجمی یا دفاعی رابطه مستقیم دارد.نکاتی که گفته شد ۵۰ درصد موضوع است و ۵۰ درصد باقیمانده عکس العمل تیم حریف است و هر چقدر یک تیم در تاکتیک تیمی اش سریع و با کیفیت باشد بر درصد تیمی اش اضافه می شود و نتیجه این کار دیکته شدن تاکتیک به حریف است.

نکته دیگر اینکه تیم ایسلند در تمام بازی انسجام تیمی را حفظ کرد و تا اخرین دقیقه بازی برای رسیدن به گل بیشتر تلاش کردند یعنی زیبا بازی کردن فارغ از نتیجه بازی رقم خورد. در مجموع بازی زیبایی بود و با توجه به رد و بدل شدن ۷ گل هم برای تماشاگران جذابیت و هیجان داشت و هم بار فنی زیادی برای علاقه مندان به حرفه مربیگری یا آنالیزورها.

محمد رضا پرکاس – مربی فوتبال