بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

اتفاقاتی عجیب که برای ستاره هایی که به هواداران ” پرسپولیس ” پشت کردند رخ داد !

افت وحشتناک و بی‌انگیزگی شدید بازیکنانی که از تیم های بزرگ جدا می شوند

نویسنده : خبرگزاری فوتبال ایران
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : دوشنبه 6 آذر 1396 | 6:50
تیم فوتبال پرسپولیس - کاشیما آنتلرز - حمیدرضا گرشاسبی - بوقچی - مبینا نصیری - کمال کامیابی نیا - باشگاه پرسپولیس - مهدی طارمی - ورزشگاه آزادی - استادیوم آزادی -هواداران پرسپولیس - تیم فوتبال پرسپولیس - تیم پرسپولیس - باشگاه پرسپولیس - پرسپولیس - علی اکبر طاهری - عباس اسماعیل بیگی

این اصلی ثابت شده است که بازیکنان بعد از ترک باشگاه‌های بزرگ، با افت وحشتناک و بی‌انگیزگی شدید مواجه می‌شوند.

خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام :

اغلب این بازیکنان دیگر هرگز به دوران ستاره بودن برنمی‌گردند و حتی در مواردی قید ادامه فوتبال را زده‌اند. اما در مورد ستاره‌هایی که در چند سال اخیر از تیم پرسپولیس جدا شدند یک تفاوت حیرت‌انگیز وجود دارد. تقریبا تمام بازیکنانی که با دلخوری هواداران پیراهن قرمز را از تن در آوردند، هرکدام به سرنوشتی دچار شدند که «خیریتی» در هیچ‌کدام دیده نمی‌شود. بدون هیچ قضاوتی، فقط وضعیت این بازیکنان را با هم مرور می‌کنیم.

کمپانی هیولاها

کسی این مدافع شمالی را با لباس سرخ به یاد نمی‌آورد. «محمد حسین کنعانی‌زادگان» فقط یک‌بارپیراهن پرسپولیس را به تن کرد، اما وقتی برای گذراندن سربازی به ملوان رفت و انزلی‌چی‌ها «کنعانی کمپانی» صدایش کردند، تازه دیده شد و حتی به تیم ملی رسید.

ابتدای فصل پیش وقتی قرمزها منتظر تحویل گرفتن او بودند، ناگهان اعلام کرد می‌خواهد به استقلال برود و شکایت باشگاه پرسپولیس هم مانع رویایش نشد، ولی عمر این ستاره تازه متولد شده فقط یک هفته بود و با دو پارگی مینیسک، دو فصل پیاپی و بلکه جام‌جهانی را هم از دست داد.

آمارهای کنعانی در طول دو سال گذشته فاجعه‌بار است. دو بازی با استقلال و سه گل خورده، هفت بازی در سایپا و ۹ گل خورده؛ از جمله گل به خودی او مقابل پرسپولیس. کنعانی کمپانی مدت‌هاست در شرکت هیولاها گرفتار شده.

جدال با سایه‌ها

حالا دیگر نه شما حوصله بازخوانی سریال اشتباهات «رامین رضاییان» را دارید و نه ما حال نوشتنش را! فقط در این حد بگوییم که حاشیه‌های متعدد او باعث شد در نهایت از تیم کنار گذاشته شود. این حوادث جنجالی با خشم هواداران سرخ همراه بود و آنها از دست دادن مدافع فنی تیم‌شان را بر او نبخشیدند.

رامین که همیشه دنبال راهی به اروپا می‌گشت، بلافاصله به یک تیم گمنام بلژیکی پیوست و خلاف «کاوه رضایی» که انتخاب خوبی داشت و روزهای موفقی را در شالروا سپری می‌کند، نه از تیم شانس آورد و نه از معدود بازی‌هایش. او که در موفقیت‌های سال گذشته پرسپولیس موثر بود، در جشن قهرمانی جایی نداشت. با دلخوری از تیم رفت و حالا از روی نیمکت حرص می‌خورد و شکست‌ها و سقوط تیم جدیدش را تماشا می‌کند.

رامین می‌خواست جایگاه فیکس خود را در تیم‌ملی بیمه کند، ولی چنان مشغول جدال با سایه خودش شد که حالا واقعا رویای جام‌جهانی دارد از او دور می‌شود.

خیریت!

مهدی طارمی؟ نه، او زود اشتباهش را فهمید و سعی کرد به ریل برگردد. اما چه برگشتنی؟ گذشت زمان و علنی شدن شکایت باشگاه «ریزه‌اسپور» باعث شد که یک اصل قدیمی را دوباره بیاموزیم: ماه پشت ابر نمی‌ماند. درست در حساس‌ترین روزهای تاریخ باشگاه، پرسپولیس از مهاجم اولش محروم شد و همان موقع بود که او آن جمله تاریخی را از خود صادر کرد: «حتما خیریتی در کار بوده!»

مجموع اشتباهات طارمی برای او عواقب بدی دارد که شاید خیلی‌هایش هنوز علنی نشده. تا اینجای کار، او یک نیم‌فصل داخلی را از دست داده. به علاوه: فرصت صعود به فینال لیگ قهرمانان آسیا و آقای گلی این جام، آقای گلی لیگ هفدهم، رکورد سه آقای گلی پیاپی، جایزه بهترین بازیکن سال آسیا و…

ضمن اینکه در رأی پرونده ریزه‌اسپور او به پرداخت مبلغ بالایی محکوم شده که نپرسید چقدر است؛ چون در فوتبال بی در و پیکر ما اینجور تاوان‌ها از بیت‌المال داده می‌شود، نه از جیب مقصران.

لبخند ماسیده

فقط یک نیم‌فصل در تیم بود و دل همه را برد. «سروش‌ رفیعی» می‌توانست یکی از بهترین شماره هفت‌های تاریخ پرسپولیس لقب بگیرد. کی دلش نمی‌خواست اوبماند؟ فقط خودش!

سروش – با آن لبخند شیرینی که همیشه به لب دارد- به اولین پیشنهاد چرب عربی «آری» گفت تا چشم‌بسته وارد ترکیب یکی از کیسه بوکس‌های لیگ ستارگان قطر شود. یکی از همان تیم‌هایی که هستند تا لخویا و السد ۴ تا ۴ تا به‌شان بزنند و خرد و خارشان کنند. سروش رفیعی می‌توانست با کمی تامل و صبر، سرنوشت بهتری برای عمر فوتبالی خود رقم بزند. اما خیلی زود از پرسپولیس جدا شد تا هم هواداران از رفتنش ناراضی باشند و هم در «الخور» زیبایی و هوش فوتبالش به هیچ‌وجه دیده نشود. حتی شانس دعوتش به تیم‌ملی و جام‌جهانی و… هم بر باد رفت. حیف، فقط حیف!

سربازان جمعه

«امید عالیشاه» و «احمد نوراللهی» خائن نبودند. خلاف گفته یکی از مدیران، آنها باشگاه‌شان را دوست داشتند. فقط فریب اطلاعات غلط را خوردند و می‌خواستند از فرصتی که خیال می‌کردند دارد از دست می‌رود، استفاده کنند. به آنها گفته بودند این آخرین فصلی است که می‌توانید سرباز تراکتور شوید، از سال آینده سربازها باید بروند دسته یک بازی کنند!

وگرنه عالیشاه که کاپیتان بود، احمد محبوب بود و تازه داشت جا می‌افتاد. چرا وسط فصلی که شانس قهرمانی داشتند باید تیم‌شان را رها می‌کردند؟ به هرحال آنها رفتند و با محرومیت ناگهانی تراکتور، حالا یک سال است که در وضعیت «تعطیل» رسمی به سر می‌برند. متاسفانه!

ساسان و دیگران

البته یکی مثل «ساسان انصاری» را هم داشتیم که با رفتن از پرسپولیس مثل آتشفشان فوران کرد. اما رفتنش با رضایت طرفین بود و دل کسی نشکست. باقی نفراتی که در دو، سه فصل اخیر از این تیم رفتند هم ستاره نبودند و نفرات قوی‌تری جایگزین‌شان شده.

حالا و در چنین شرایطی، «علیرضا بیرانوند» باید خیلی دل و جگر داشته باشد که به پرسپولیس و هوادارانش پشت کند و به راهی برود که طلسم‌شدگان قبلی رفتند. موافقید؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.