مدافع سیتی از مکالمه جالبش با پپ پرده برداشت !
مندی : وقتی میخواهم در سمت خودم دفاع کنم، همیشه پای چپم را جلوتر میگذارم
بنجامین مندی ، دفاع چپ فرانسوی تیم منچسترسیتی که در حال حاضر به دلیل پارگی رباط صلیبی پای راستش، قادر به همراهی این تیم نیست
بنجامین مندی ، دفاع چپ فرانسوی منچسترسیتی که در حال حاضر به دلیل پارگی رباط صلیبی پای راستش، قادر به همراهی این تیم نیست فاش کرد که پپ گواردیولا چه واکنشی به مصدومیت شدید او داشته است.
به گزارش goal، مندی که در نقل و انتقالات تابستانی از موناکو به اتحاد آمد، در جریان پیروزی ۵-۰ سیتیزنها برابر کریستال پالاس به شدت مصدوم شد. او سپس به بارسلونا رفت تا میزان دقیق مصدومیتش را بفهمد که مشخص شد رباط صلیبیاش پاره شده و او باید ضمن انجام عمل جراحی، حداقل شش ماه دوری از میادین را نیز تحمل کند. مندی اخیرا در مصاحبه با نشریه فرانسوی اکیپ، از واکنش گواردیولا به این مصدومیت گفته است:
وقتی میخواهم در سمت خودم دفاع کنم، همیشه پای چپم را جلوتر میگذارم چون قویتر از پای راستم است. بازی با کریستال پالاس برای اولین بار در زندگیام، پای راستم را جلوتر گذاشتم و با آن دفاع کردم. روز بعد از بازی پپ به من زنگ زد و گفت «رباط صلیبی پاره کردی؟» به او گفتم «نه هنوز جواب تستها نیامده و انقد نگران و ناراحت نباش.» پپ به من گفت: «وایسا. اینجا چیزی هست که من آن را درک نمیکنم. چرا پای راست لعنتیات را جلو گذاشتی نه پای چپت را؟» باید اعتراف کنم این مصدومیت به لحاظ روانی مرا عوض کرده است. در اولین ماه ریکاوری هستم و این از همه دشوارتر است. اما چارهای نیست و فقط میتوانم از این اتفاقات، درس بگیرم و حتی قویتر از قبل برگردم.
مندی اما اگر در زمین فوتبال نیست، در بیرون از زمین فوتبال و در فضای مجازی فعال است. او اغلب توئیتهایی جنجالی منتشر میکند. یکی از جنجالیترین توئیتهایش به دقایقی قبل از عمل جراحیاش در بارسلونا برمیگردد که او از پرستارش فیلم گرفت و نوشت با خسه رودریگز به اتاق عمل میرود. مندی معتقد بود آن پرستار به وینگر استوک سیتی شبیه است. مدافع فرانسوی در این باره میگوید:
از نظر من اتفاقی که رخ داد یک درام نبود. پرستارم شبیه خسه بود. من هم گوشی همراهم را برداشتم و از او فیلم گرفتم. اگر میتوانستم حین عمل جراحی هم گوشیام را همراه داشته باشم، بدتر از این را انجام میدادم. اما به همراه داشتن گوشی در اتاق عمل ممنوع است! این فقط یک شوخی بود اما چیزهای بسیار جدیتری در بیمارستان وجود دارد. وقتی دوستانم به دیدنم آمدند، گفتند مردم در اتاق بغلی مدام در حال گریه کردن هستند. وقتی توانستم راه بروم، به آن اتاق رفتم. بیمار آنها یک سرطان لاعلاج داشت. مشکل من فقط زانویم بود و – در برابر آن بیمار – چیزی نیست.