بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

نقل تلخ خاطره ای از جهان پهلوان تختی به روایت بهمنش

مرور خاطره ای تلخ از المپیک 1956؛ وقتی تختی 26 ساله بود

نویسنده : پارس فوتبال .کام
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : دوشنبه 15 خرداد 1396 | 21:22
غلامرضا تختی

مسابقات تختیِ ۲۶ ساله از زبان کشتی نویسی به نام بهمنش نقل شد.

خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام :

در المپیک ۱۹۵۶ تختی ۲۶ ساله بود. در جلوس جوانی، تجربه بین المللی قابل توجه، رابطه بسیار نزدیک با حبیب بلور، استفاده از شیوه کشتی قهرمانان ترک و برخورداری از نحوه فنون« فرنگی– ازاد»؛ صائیم بیک ترک مربی کاردانی که چهار سال در ایران در خدمت کشتی ایران بود. تختی خصوصیات کامل یک کشتی گیر بین المللی را داشت. تمایل به این که پیوسته آغازگر باشد؛ با بینایی دفاع کند و از فنونی برخوردار باشد که پهلوانان ما در گذشته های دور و نزدیک خالق آن ها بودند. زیر گرفتن، دست در مخالف و حریف را چپو کردن، کنده کشیدن، کلاته درست و کامل نشستن و..او با این که تا سال ۱۹۶۶ در تولیدو به میدان رفت و اساس مبارزه با حریفان جوانتر را نادیده می گرفت، ولی رفته رفته چنانکه افتد و دانیم واقعیت هارا به خوبی درک کرده و الگویی شد ماندنی و از یاد نرفتنی.

تلخ ترین خاطره
شب سردی بود؛ سوز سردی به همه جا، حتی به قلبهای ما سرک می کشید. فضا باز بود. تختی از دقایقی پیش از مسابقه خود را گرم می کرد. پانزدهم شهریورماه بود و آنان که در رم زندگی کرده بودند می دانستند که زمستان سختی در پیش است.. در آخرین شب صحنه فوق العاده شلوغ بود. دیوارهای بازیلیکا گواهی می دادند که بیهوده فرو نریخته اند. پیروزی بوده است برای قومی و شکست برای انان که بیدار بوده اند و خوابیده ها را تعقیب می کرده اند.
اگر غلامرضا تختی در دور پایانی با عصمت آتلی مساوی هم می کرد برنده مدال طلا می شد. از آن جا که صاحب این قلم در « بازیلیکا- دی مسینزو» در کنار صحنه بود اکنون دلایل خود را برای ثبت در تاریخ و حوادث کشتی گیری جدید در کشورمان می آورم. گرچه نوشتن آن حادثه رنجبار است ولی به هر صورت کشتی گیری موانعی دارد و نمی توان از پیش به پیشگیری پرداخت.
به غیر از جبیب بلور در حدود ۳۰ نفر از ایرانیان همراه گروه اعزامی و آنان که برای دیدن پیکارها به رم آمده بودند جمع شده بودند و در آن جنجال و درگیری دستور فنی می دادند و یک گیجی و بلاتکلیفی بر تختی حاکم شده و نمی دانست چکار باید کرد. به قول فردوسی استاد سخن:
هر آن گه رو آورد بخت شوم – شود سنگ خارا به کردار موم

زمانه کلید پیروزی آن کشتی را به دست آتلی داده بود. ما دیدی بین المللی نداشتیم. مربی ما که کشتی حریف ترک را دیده بود باید به شاگرد خود تفهیم می کرد که یک مساوی نتیجه دلخواهی است. این که می گویند یک قهرمان پس از آماده شدن، مهارت داشتن، نیاز به مربی، پزشک و استراتژیست دارد درست است.
اما هر بازنده ای پیوسته نمی بازد.اگر چنین بود این همه زور ورزی در جهان برگزار نمی شد و برای نمونه دیدیم تختی به سهولت مغلوب حریفی شد که او را از پیش بازنده می پنداشت.

تختی - بهمنش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.