پرنده فروش را قالب کردند ؛ گفتند این گلزن لیگ برزیل است
ماجرای استقلال وپرسپولیس هم چون آوار شده
ماجرای استقلال و پرسپولیس هم دقیقاً مثال آوار پلاسکو است.
به عنوان مدیرعامل استقلال به طاهری گفتم که ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس مثل ساختمان پلاسکو هستند که هر زمان ممکن است بریزد. طاهری هم گفت خبر نداری که این ساختمانها ریخته و من و شما در موتورخانه گیر افتادیم
در موتورخانه گیر افتادهایم؟ یادتان میآید وقتی آوار پلاسکو تمام چهارراه استانبول را در نوردیده بود چقدر این شایعه دهان به دهان میگشت؟
ماجرای استقلال و پرسپولیس هم دقیقاً مثال آوار پلاسکو است. خلاصه یکجا، در یک نقطه و یک مکان ساختمان کهنه استقلال و پرسپولیس میترکد، فرو میریزد و بر سر این فوتبال آوار میشود.
مدیرعامل استقلال سالهاست که با اعتبار هر دو تیم بازی شده است. این حاصل مدیریت غلط فوتبال ایران در این دو باشگاه است. گذشت آن روزها که استقلال بدهی چندانی نداشت و رختکن بازیکنان پشت وانت آقا مدد بود.
گذشت آن روزها که پرسپولیسیها برای دوش گرفتن، میرفتند حمام عمومی و جیک هم نمیزدند. چون این باشگاهها بدهکار نبودند. علی پروین همیشه بازیکن را مدیون باشگاه میدانست. پیراهن پرسپولیس را بغل میکرد و میگفت تو چقدر آرزو داشتی ما را از نزدیک ببینی؟
گذشت آن روزها! وقتی کار به عدهای نادان رسید، فوتبال را در بخش سرمایهداری محکوم به شکست کردند. جامعه ما پورشهسوار تازه به دوران رسیده، کم نداشت اما بخش مهمی از پورشهسواری در این فوتبال باب شد. پورشههای بیسند!
قراردادهای گزافی که در این دو باشگاه بسته شد هرگز مدیریت نشدند. فقط امضا میشدند سربرگ قراردادها و لاغیر… بازیکنان و مربیان خارجی که آمدند و بیخبر رفتند که نوبرانه داستان مفصل این فوتبال است.
از کجا بگوییم؟ بالای سر کدام قبر گریه کنیم؟ پرنده فروش را قالب کردند و گفتند این گلزن لیگ برزیل است.
نماینده فرستادند به ریودو ژانیرو تا طرف ۲۰ روز عشق و حال کند، وقتی برگشت بازیکنی را با خودش آورد که رباط صلیبی پاره کرده بود…
به همه اینها پول دادند. سرمایههای فوتبال ایران را بر باد دادند و این ارثیه مدیران باشگاههای استقلال و پرسپولیس است؛ ساختمان پلاسکو، آوار وگیر کردن همه در موتورخانه!