بازیگر زن پرسپولیسی سر از بوکس در آورد
تینا آخوند تبار : طرفدار دو آتیشه پرسپولیس هستم
تینا آخوند تبار که مدتی است از بازیگری فاصله گرفته و به رشته بوکس روی آورده است گفت : پرسپولیسی دو آتیشه هستم و بازی های پرسپولیس را کم و بیش دنبال می کنم .
همهچیز برایش از نقش بوکسور در فیلم شروع شد. ترجیح میداد خودش مبارزه کند تا بدلکار، به همین دلیل بوکس را شروع کرد. خودش هم نمیدانست رفتن روی رینگ فقط شروع است و پایانی ندارد، حتی به قیمت دوری چندسالهاش از سینما اما اتفاق افتاد و حالا اول و آخر زندگیاش بوکس است و مبارزه. حرف از تینا آخوندتبار بازیگر تلویزیون و سینماست که حالا بوکسور حرفهای شده. تینا در دنیای جدیدی که برایش خیلی متفاوت و جذابتر از جعبه جادویی و پرده نقرهای است، بهجایی رسیده که اعتراف میکند برایش به دنیا آمده است و البته طرفدار پرسپولیس هم هست .
اسم تو پونه بود، چطور تینا را انتخاب کردی؟
اسم واقعی من پونه است. حتی پدرم هنوز مرا پونه صدا میکند اما از یک سنی به بعد دوست داشتم برای خودم یک اسم مستعار داشته باشم. آن هم تینا شد و شروعش هم از سینما بود. قبل از سینما تصمیم گرفتم اسمم را عوض کنم و بعد از آن هم خواستم اسم تینا را انتخاب کنم.
چطور بازیگر شدی؟
در دانشگاه تئاتر با دانشجوها بازی میکردیم، آنجا با یکی از بچهها آشنا شدم، بعد رفتیم کلاسهای زندهیاد سمندریان و اولین کار را به نام «طلاق به سبک ایرانی» بازی کردم.
اولین تجربه سینماییات شیرین بود؟
بله، خیلی…
همانطور بود که آرزویش را داشتی؟ آرزو داشتی به سینما برسی؟
من برای سینما هیچ برنامهای نداشتم. یعنی سینما یک توفیق بود. مثل بوکس نبود که من انتخابش کنم و برایش بجنگم و گریه کنم. بوکس همه این روزها را برای من ساخته و من خیلی بیشتر از سینما دوستش دارم. بوکس روزهای سخت و قشنگی را برایم ساخته و من تکتک این لحظات را دوست دارم. عاشق تکتک این لحظاتی هستم که بوکس به من داده است.
پشیمانی که به سینما رفتی؟
نه پشیمان نیستم. من از هیچ کاری در زندگیام پشیمان نیستم. تکتک کارهایم تجربیاتی است که مرا به اینجا رسانده. سینما یک اعتمادبهنفس به من داد که هم از لحاظ جایگاه اجتماعی و هم مالی که فکر کنم چه چیزی حالا مرا راضی میکند. انتخاب بوکس به من اعتمادبهنفسی داد که با شخصیت فعلیام، احساس میکنم برایش به دنیا آمدهام.
با بوکس خودت را پیدا کردی؟
بوکس یکی دیگر از وجههای زندگیام و جایی که بزرگ شدم و اجتماع یا دوستهایی که با آنها بزرگ شدم و آدمهایی که به زندگی من آمدند و رفتند در وجودم این فایتر را ساخته بودند. فقط نکته این بود که من آن را نمیشناختم. بوکس باعث شد در ۲۷ سالگی این وجه زندگیام را بشناسم و عاشق آن هستم. عاشقانه میخواهم آن را بسازم. هرچه از سینما به دست آوردم را روی کاراکتر بوکسم سرمایهگذاری کردم.
از سینما به بوکس آمدن به نفع تو شد، یعنی سینما پایه بوکس تو شد؟
کمک کرد ولی سینما برای من اینطور بود که چهرهام یک نکته مثبت برای ورودم به آنجا بود اما در بوکس این موضوع برعکس است. یعنی قدرت در صورت و جسم تو نیست بلکه در روح تو است. من آن را بیشتر دوست دارم. یعنی بهرغم ظاهری که خدا لطف کرده و به من داده، خودم در وجودم چیزی دارم که میتوانم بسازم، این نعمت را همه دارند.
قضیه چهره، نکتهای است که راجع به اکثر بازیگران مرد و زن سینمای امروز وجود دارد که شاید عدهای از آنها به خاطر چهرهشان به سینما آمدند!
در سینمای امروز اینطوری نیست. شاید دیروز این اتفاق میافتاد و این موضوع یک پوئن مثبت برای بازیگر بود اما حالا بینندگان عاقل شدهاند. معلومات آنها به خاطر تماشای زیاد فیلم بالا رفته و با دنیای هالیوود آشنا شدهاند. برای همین حالا استعداد مهمتر است.
یعنی حالا کارگردانان به خاطر همین موضوع سعی میکنند از بازیگران بااستعدادتر استفاده کنند؟
بله، واقعاً کارگردانان نسل جدید ما هم این هوش و خلاقیت را دارند. حالا خلاقیت در سینمای ما در نسل جدید خیلی بیشتر از نسل قبل است. سوژهها و قاببندیهایی که انجام میدهند هم خلاقانهتر است.
همه فیلمهایی که بازی کردی قابل دفاع است؟
برای من تجربه است. نمیدانم شما قابل دفاع را چه معنی میکنید. پشیمان نیستم از انجام کارهایم در مراحل زندگیام، من همه آنها را به چشم کاری که باید میکردم میبینم.
پس راضی هستی؟
بله…
فیلمهای زیادی بازی کردی اما منتقدان میگویند تو با سریال دختران حوا به شهرت رسیدی. قبول داری؟
به خاطر اینکه اولین سریالی بود که از من پخش شد و مردم مرا در تلویزیون میدیدند. هنوز هم که به خیابان میروم مردم من را به چشم همان دختر، یعنی نیکی میبینند و حتی در کار آقای مقدم به اسم دیوار هم که بازی کردم مردم آن اسم را روی من میگذارند. اصولاً چون مردم، تلویزیون بیشتر میبینند کاراکترهایی که در تلویزیون هستند بیشتر یادشان میماند.
خودت تلویزیون را بیشتر دوست داری یا سینما را؟
من کار خوب را دوست دارم. تلویزیون و سینما را سوا نمیکنم. کاری که خوب باشد را انجام میدهم که یک سطح به چیزی که هستم اضافه کند.
*آدم رکی هستی. راجع به جراحی بینی و چهرهات صحبت کردی. یک بار هم گفتی بازیگر نباید زندگی شخصیاش را از هوادار مخفی کند. زندگی اینطوری سخت نیست؟
من اصولاً طوری زندگی میکنم که قبل از انجام هر کاری خوب به آن فکر میکنم. برای همین پشت کاری که کردم میایستم. به خاطر همین، روی حرفی که میزنم میایستم. اگر هرکس خودش را زندگی کند، هیچ چیزی سخت نیست و زندگی خیلی آسان میشود. فقط باید خودت را پیدا کنی.
همکاران تو به اعتقادت انتقاد هم دارند یا نه؟
قبلاً خیلی زیاد به آن انتقاد شد اما حالا که با آنها مواجه میشوم، آنها چیزی که سری اول به من گفتند را نمیگویند. حالا مرا قهرمان صدا میکنند و این برایم کافی است.
هم قهرمان بوکسی هم قهرمان سینما؟
نه هیچکدام. من بیشتر دوست دارم قهرمان زندگیام باشم. همه کارهایم هم برای این است که قهرمان خودم را به این تریبون بیاورم که به بقیه هم بگویم. من خودم در ۷ سالگی تلنگر خوردم. این تلنگر ممکن است با یک جمله باشد یا یکی به من تنه زده باشد یا چیزی دیده باشم. میخواهم این تلنگر، برای هموطنانم و دختران سرزمینم باشم. احساس میکنم که دختران نسل من، قبل و بعد من بیهدف هستند. اگر واقعاً در مسیر زندگیشان قرار بگیرند، به هدفی که میخواهند میرسند. چون زنهای ایرانی آدمهای پیگیر و با پشتکاری هستند. من واقعاً به آنها اعتماد دارم و میدانم که به هر چیزی که میخواهند، میرسند.
تا حالا چنین بازخوردی گرفتی؟
خیلی زیاد. نه فقط در فضای بوکس. بلکه در ژانرهای مختلف، کسی که میخواهد کنکور بدهد یا وزن کم کند یا با شوهرش مشکل دارد، حتی کسی که به زور شوهرش دادند، همه آنها آدمهایی بودند که با من رشد کردند و به سمت هدفشان رفتند. هدف هر کداممان یک چیز بوده، من کمربند قهرمانی را میخواستم و آنها در زندگی شخصی خودشان…
گفته بودی میخواهی از زیر سایه چهرهات خارج شوی. این اتفاق افتاد؟
این تیکهها برای خبرنگارهاست. من هیچوقت چنین چیزی نمیگویم، چراکه چهره من سرمایهام است. چرا باید از زیر سایهاش خارج شوم؟ میخواهم با استفاده درست از آن، یک کار سازنده انجام میدهم.
فکرکردم به خاطر این موضوع کمکار شدی!
کمکاریام به خاطر این است که ذرهبینم را انداختم روی بوکس، نمیتوانم هم در سینما بجنگم و هم در رینگ بوکس. حالا بوکس را انتخاب کردهام.
جدا شدن تو از سینما برای بوکس بود فقط؟ چطور شد که از سینما دل کندی؟
من از زمانی که با بوکس آشنا شدم از خیلی چیزها دل کندم و با چیزی آشنا شدم به نام کندن. کندن از تمام وابستگیهایی که داشتم. یکی از آنها سینما بود.
اینطوری راحتتر زندگی میکنی؟
بله، صبورتر شدم.
چرا بوکس را بین این همه ورزش انتخاب کردی؟
به خاطر اینکه بوکس خودش با من مواجه شد. یک فیلمی را به من پیشنهاد کردند که قرار بود فایتر باشم. من هم گفتم که دوست ندارم در صحنههای مشتزنی جایم بدلکار باشد. میروم و یاد میگیرم. از همانجا شروع شد، از زمانی که شروع کردم به مشتزنی واقعاً دلم خواست این فایتر را بسازم. چون یک انرژیای را از من تخلیه میکرد که نمیتوانستم در سینما تخلیه کنم یا فضایش در سینما به من داده نشده بود.
بوکس یک ورزش خشن است و شنیدیم همایون شجریان هم بوکس کار میکند. این را چطور میشود تحلیل کرد که دو تا هنرمند بوکسور شوند؟
این جمله هم اشتباه است (باخنده). بوکس اصلاً ورزش خشنی نیست، یک بازی فکری است به علاوه قدرت و توانایی جسمی، مثل شطرنج است. ما باید در آن واحد تصمیم بگیریم و در آن واحد استراتژی را عوض کنیم. از ناخودآگاه و خودآگاه همزمان باید استفاده کرد. به نظرم بهترین ورزش روی کره زمین است. اینقدر عاشق این کار و بازی فکری هستم.
نکتهاش این است که همه مشتها را میبینند؛ برای این میگویند خشن است و با روح هنری منافات دارد.
من فکر میکنم آقای شجریان مرا خیلی خوب میفهمد. تمرین او را دیدهام، خوب تمرین میکند. احساس میکنم تمام انرژی منفیشان را خالی میکنند. نمیتوانید بگویید من میروم در جامعه و قاطی افراد میشوم و انرژی منفی افراد را نمیگیرم. به نظرم مشت زدن به کیسه همه انرژیهای منفی را از وجود آدم بیرون میآورد.
برای همین است که بوکسورها میگویند ما آدمهای آرامی هستیم؟
بله چون تمام خشمشان را در تمرین خالی میکنند و در جامعه و کنار خانوادهشان چیز منفی ندارند و تماماً مثبت هستند.
مدتی حرف از راهاندازی بوکس بانوان بود اما معاونت وزارت ورزش گفت بوکس مناسب فیزیک بانوان نیست. نظر تو چیست؟
نمیدانم با چه معیاری میسنجند که میگویند بوکس مناسب بانوان نیست. چطور مویتای برای بانوان مناسب است؟ چطور کیکبوکسینگ یا تکواندو که از دور خشن هستند مناسباند اما بوکس نه؟ انشاءا… خودم بوکس را به یک جایی میرسانم و آن را در ایران راهاندازی میکنم. حیف است. چرا باید یک دختر وقتی در کشور خودش این همه امکانات دارد در کشورهای دیگر دنبال آموزش باشد. چرا وقتی ما اینهمه رزمیکار خوب داریم باید زیر دست آدمها و فرهنگهای دیگر یاد بگیریم.
بعضیها میگویند چهرهات در بوکس خشن از بین میرود. خودت قبول داری؟
من روزی که بوکس را انتخاب کردم قید صورتم را زدم. چون چیزی که اینجا به دست میآورم را خیلی بیشتر از صورتم دوست دارم.
مسابقات با حجاب کارت را سخت نمیکند؟
چند بازی اول را با حجاب انجام دادم و بعد از اینکه سازمان گیر داد مجبور شدم موهایم را از ته بزنم. حتی برای وزنکشی مسابقه دیروز هم به مسئولان برگزاری هم گفتم به دلیل شرایط کشورم باید سرم حجاب داشته باشد و میبندم، چون عاشق ایرانم و میخواهم برگردم. گفتند اگر بشود که ببندم و اگر نشد همان کار قبلی را میکنم.
با تیغ میزنی با کلاه میآیی؟
خیر چون تا بالا همه را میپوشانم.
*بازی با لباس سخت نیست؟
خیلی زیاد ولی وقتی بخواهی ببری، میبری.
*تو قبل از مسابقههایت استرس نداری؟
نه، خیلی هم خوب هستم، چراکه باخت و برد برایم مهم نیست. من در مسیر همه تلاشم را میکنم. بهترینم را میگذارم مخصوصاً در تمرین، بازی میشود امتحان، هم برد دارد و هم باخت. اینکه فقط به برد فکر کنید درست نیست. مسابقه برایم یک تجربه است. استرس ندارم چون تلاشم را میکنم و بقیهاش را به خدا میسپارم.
تو ۶ مبارزه داشتی که همه را بردی و دو نفر را هم ناکاوت کردی. شیرینی کدامش بیشتر است؟
قطعاً ناکاوت.
گفتی با قهرمانی به سینما برمیگردی. بعد از برگشت به سینما دیگر روی رینگ نمیروی؟
من به خدا سپردم و هرچه برایم پیش بیاید محترم است و دوستش دارم. من سینما را رها نکردم. فقط یک زمانی را گذاشتم برای یادگیری بوکس. اگر همین حالا هم یک کار خوب که دوستش داشته باشم را پیشنهاد بدهند کنار بوکسم بازی هم میکنم. حالا همه زندگیام بوکس است. بعضیها فقط میخواهند در سینما باشند اما من میخواهم روزنهها را پیدا کنم و روی آن کار کنم. حالا اگر در سینما بتوانم قدم مثبت برای خودم و آدمهای دیگر بردارم، صد درصد انجام میدهم.
گفته بودی بعد از مبارزه یک آدم دیگر میشوی. یعنی چه؟
مبارزه برایم تجربه خیلی خوبی است. اعتماد به نفس و عزت نفسم یک پله بالاتر میرود و دنبال حریف قدرتری هستم.
واکنش خانوادهات به کار در سینما و کار در بوکس چه بود. مخالفت نکردند؟
نه. بابای من از بچگی من را آزاد گذاشت، هیچوقت به من نه نگفت، همیشه به من اعتماد کرده و من هم همه تلاشم را کردم تا جواب اعتمادش را بدهم. او من را دلگرم کرده است و میگوید احساس میکنم برای من پسر بودی و بیشتر اوقات هم مرا منوچهر صدا میکند در خانه (با خنده).
پس اسم سوم هم داری؟
بله (با خنده).
مسابقه شما تماشاچی هم دارد؟
زیاد نه. همان داوران و مدیران و مربیان بوکسورها، پزشکان و کادر اجرایی در سالن هستند.
تست کرونا هم دادید؟
بله من سه بار تست دادم. روز وزنکشی هم باز تست دادم. بعد از ظهر ما را به هتل راه دادند.
سالن ضدعفونی میشود؟
بله، من چک کردم شما ناراحت نباشید.
ظاهراً طرفدار فوتبال و پرسپولیس هم هستی؟
خیلی زیاد. من بچه بودم با پدرم خیلی فوتبال بازی میکردم. یک بار هم استادیوم رفتم. فوتبال را خیلی دوست دارم. حالا همزمان استراحتم که شنبه و یکشنبههاست، در حیاط مدرسه با بچهها فوتبال بازی میکنم.
طرفدار دو آتیشه پرسپولیس هم هستی؟
بله من طرفدار پرسپولیس هستم.
پس بازیهای پرسپولیس را پیگیری میکنی؟
بله تا جایی که برسم. زمانی که بوکس کار نمیکردم و فرصت بیشتری داشتم و با پدرم که طرفدار پرسپولیس است همه بازیها را میدیدیم. اینجا که تلویزیون ایران را ندارم و مجبورم در اینستا تیکههای گلهای تیم پرسپولیس را ببینم.
بازیهای پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا هم پیگیری میکردی؟
بله.
با کسی هم کلکل برای پرسپولیس میکنی؟
با کسی کلکل نمیکنم، هرکس هر چیزی میگوید میگویم تو راست میگویی و کار خودم را میکنم.
به نظرت پرسپولیس در فینال آسیا چه میکند؟
انشاءا… قهرمان پرسپولیس قهرمان میشود. من برایش انرژی میفرستم. چراکه نه. همه چیز دارند. قطعاً پرسپولیس قهرمان میشود.
بازتاب اینکه یک دختر ایرانی هستی و بوکس کار میکنی آنجا چطور است؟
اینجا بیشتر به خاطر چهرهام برایشان جذاب است که چرا بوکس کار میکنم. بعد هم متعجب میشوند من چطور از بازیگری دل کندم و به بوکس آمدم و به صورتم فکر نمیکنم.
پس ما اشتباه نکردیم که بوکس و هنر تضاد دارند؟!
ژانری که من از خودم در سینما داشتم خیلی به بوکسم کمک کرده. خیلی از مربیهایی که به من میگفتند چرا بوکس را انتخاب کردی، حالا با من هممسیر شدند. من یک مربی اسپانیایی داشتم، هنوز پیگیر کارم است و به من میگوید من عضو تیم تو هستم. اینکه کسی شما را باور کند خیلی مهمتر است تا اینکه برای پول کاری کند.
تینا در بوکس برای خودش چه سقفی در نظر گرفته؟
بوکس سقف ندارد. هرقدر بزرگتر شوی در آن خواهان اطلاعات بیشتر میشوی و ته ندارد اما ورزش حرفهای یک سنی دارد. آدم تا یک سنی میتواند از بدنش این شکلی کار بکشد. یعنی روزی دو، سه وعده تمرین، تا زمانی که بدنم بکشد ادامه میدهم.
در بلاروس اغتشاش شده بود؟
بله اینجا از هتل نمیتوانیم خارج شویم. پلیس همهجا هست، مردم یکشنبهها برای تظاهرات بیرون میروند.
تأثیری روی مسابقاتتان نمیگذارد؟
نه اینجا همه به دولتشان معترضند.
حرفی مانده؟
مرسی از انرژی خوبتان. من همه تلاشم را میکنم تا دل همه آنهایی که منتظر برد من هستند را شاد کنم.