بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

واکنش کاپیتان پیشین آبی ها به احتمال حضور برانکو در استقلال

مهدی امیرآبادی: برانکو از نظر فنی واقعا عالی بود و برای کار خود وقت می گذاشت

نویسنده : پارس فوتبال دات کام خبرگزاری فوتبال ایران
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : چهارشنبه 25 تیر 1399 | 23:00
مهدی امیرآبادی

مهدی امیرآبادی گفت: از نظر فنی برانکو واقعا عالی بود و برای کار خود وقت می گذاشت. من هم با آقای بلاژوویچ و هم برانکو کار کرده ام؛ برانکو از نظر فنی بسیار عالی بود.

خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام :

مهدی امیرآبادی از خاطراتش در اردوهای استقلال و تیم ملی، تجربه کار با برانکو و ارتباطش با هم تیمی ها و رقبای سابق گفت.

از آن سال های حضورتان در استقلال، پیراهن یا بازوبند یا چیزی از تیم های مقابل به یادگار نگه داشته اید؟

من یک پیراهن استقلال دارم که در مسابقه ای بود که در آسیا، کاپیتان تیم بود و آن را قاب کرده و در پذیرایی خانه گذاشته ام. همسرم می گوید آن را بردار ولی می گویم خاطرات است و دوست دارم آن را قاب کنم. یک پیراهن تیم ملی نیز دارم که در بازی های آسیایی بوسان قهرمان شدیم. از تیم های خارجی نیز پیراهن گرفته ام ولی همه را به دوستان داده ایم و برده اند.

اگر یکی از بازیکنان حال حاضر یا گذشته پرسپولیس را بخواهید انتخاب کنید که خیلی او را دوست دارید، آن بازیکن کدام است؟

آقایان علی دایی، کریم باقری، علی کریمی و مهدی مهدوی کیا هم افراد متشخصی هستند و هم برای کشورمان افتخار آفرینی کرده اند. خود آقای گل محمدی نیز می تواند در این جمع باشد. ببخشید اگر اسم بقیه را نمی آورم ولی این ها افراد بسیار متشخصی هستند. با خیلی ها از این ها برخورد داشته و همچنان دارم. جوانان نیز باید این افراد را در زندگی فوتبالی شان الگو قرار دهند.

در خصوص استقلال، بیشتر با کدام بازیکن در ارتباط و هم اتاقی بودید یا در حال حاضر با چه کسی بیشترین ارتباط را دارید؟

من در استقلال با همه خوب بودم. از بزرگان با آقایان فرهاد مجیدی، علیرضا منصوریان، مهدی رحمتی، حنیف عمران زاده، آرش برهانی و … را می توانم نام ببرم. همین الان هم که به خاطرات رجوع می کنیم، بسیار می خندیم.

خاطره ای شیرین و خنده دار دارید برای مخاطبان از آن دوران تعریف کنید؟

خاطرات زیاد هستند ولی یک خاطره از هاشم بیک زاده بگویم که واقعا آدم خنده داری است. با حنیف عمران زاده، آرش برهانی و هاشم بیک زاده به برنامه خندوانه رفتیم. در آن برنامه رامبد جوان گفت یک خاطره تعریف کنید. آرش برهانی گفت یک بار هادی شکوری گل زده بود و یادم نمی آید می خواست گل را به  همسر یا فرزندش به دلیل تولدشان تقدیم کند و دستش را به نشانه یک قلب باز کرد که آن را به آن ها تقدیم کند. هاشم نیز با پا وارد قلب شد! که هادی به او گفته بود تو زدی قلبم را پاره کردی. واقعا خاطرات مخصوصا در اردوها زیاد بودند. ما در اردوها بزرگ شدیم. بازیکنان در حال حاضر از رده جوانان به بزرگسالان می آیند و سپس لژیونر می شوند. خوب خدا برایشان خواسته و نوش جانشان ولی ما از تیم ملی نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسالان و در کل رده به رده در سطح ملی بالا آمدیم و در کل پایه ریزی فوتبال مان قوی بود. اینجا جای دارد از خدا بیامرز پرویز ابوطالب یاد کنیم که از افتخارات کشورمان بود که در فیفا جای داشت. حتی رئیس فیفا بابت درگذشت او تسلیت گفت. ولی اکنون چه فایده که افراد فوتبالی و کارآمد در فوتبال ما نیستند. حال بخواهیم یکدیگر را ببینیم، خدایی نکرده زبانم لال کسی فوت شود، زمین شماره یک شیرودی دور زمین او را بچرخانیم و سپس می گویند چه آدم خوبی بود، سپس یک مراسم و خداحافظ. چرا تا وقتی که هستیم، قدر یکدیگر را نمی دانیم؟ آقایانی که بالادست نشسته و برای فوتبالیست ها و پیشکسوتان تصمیم می گیرید، این ها را تا وقتی هستند، قدرشان را بدانید زیرا زمانی که رفتند، دیگر انجام کاری، فایده ندارد.

این صحبت را کردید که اکنون به جوان ها بها داده می شود. می گفتند که مثلا یک دهه پیش، بازیکن جوان در تیم ها توسط بزرگترهای تیم مورد اذیت قرار می گرفت. این درست است؟

یادم می آید ۱۶ ساله بودم که از تیم جوانان سایپا به تیم بزرگسالان راه یافتم. من بچه منطقه ۱۴ و میدان خراسان بودم و از آن جا با موتور وارد جاده کرج می شدم زیرا در خود کارخانه تمرین داشتیم. در آن زمان رختکن نبود و یک کانکس داشتیم. من آدمی خجالتی بودم و در آن زمان در سه رده یعنی جوانان، امید و بزرگسالان از ساعت ۱ تا ۷ تمرین می کردم. تمرین تیم بزرگسالان ساعت ۶ به پایان رسید. من نیز گفتم سریع یک دوش بگیرم و به خانه برگردم زیرا راهم دور بود. در آن زمان اولین جلسه تمرینم با بزرگسالان سایپا در دوران آقای حمید علیدوستی بود. وقتی زیر دوش بودم، یک نفر با سبیل های بلند آمد و گفت چه کسی زیر دوش است؟ من نیز بچه بودم و ترسیدم و گفتم احمد آقا من هستم. احمد جانعلی بود. او گفت دفعه آخرت باشد و پس از این، بعد از بزرگترها دوش بگیر. همین طور هم شد. دیگر پس از تمرین اول بزرگترها دوش می گرفتند و سپس نوبت به جوانان می رسید. دیگر این را یاد گرفته بودیم ولی اکنون را ببینید بازیکن جوان به تیم می آید و جواب که می دهد هیچ، دو تا ناسزا هم می گوید. در زمان ما هم بزرگترهایمان و هم مربیان به ما این چیزها را یاد داده بودند. جا دارد یک خاطره از محمد مایلی کهن تعریف کنم که از ایشان نیز تشکر می کنم زیرا برایم زحمت زیادی کشید. خلاصه که از راه دور به تمرین سایپا می آمدم. سپس با یک دقیقه تاخیر رسیدم و دیدم آقای مایلی کهن بازیکنان را جمع کرده است. در آن زمان ژل نبود ولی کتیرا به موهایم می زدم و آقای مایلی کهن نیز خوشش نمی آمد. سریع آن را پاک کردم و به سمت بازیکنان آمدم. دیدم که آقای نادر فریادشیران در حال دویدن است و به من گفت دور بزن و برو. می دانی ساعت چند است؟ گفتم آقا یک دقیقه دیر شده ولی او گفت برو. من هم بغض کرده بودم زیرا راه زیادی آمده بودم. این یک آموزش برایم بود که هر زمان تمرین دارم، باید نیم ساعت قبل از شروع تمرین در زمین حاضر باشم. این مسئله را سرلوحه زندگی کردم و حتی اکنون نیز اگر با کسی قرار دارم، یک ربع یا نیم ساعت زودتر به محل مورد نظر می روم. این مسئله به من آموزش داده شد که نه فقط برای تمرین، بلکه در زندگی شخصی نیز باید برای کار یا قرارم ارزش قائل باشم.

شما سابقه بازیگری نیز دارید؟

یادم نمی آید ولی یک سریال با آقای مهدی رستمی بازی کردم که در مورد فوتبال نیز بود.

تجربه خوبی بود؟

بله تجربه خوبی بود. اتفاقا یکی از دوستان پیشنهاد داده که پس از یک کار احتمال دارد من نیز در آنجا بازی کنم. البته به او گفتم در مورد فوتبال باشد زیرا به دنبال چیزهای شخصی دیگری نیستم.

پژمان جمشیدی نیز مطرح ترین فوتبالیستی است که بازیگر شده و شما نیز با او هم بازی بوده اید.

پژمان از همان ابتدا به بازیگری علاقه داشت و آن زندگی نامه اش، واقعا خودش است. پژمان آدم سفتی است. اگر یک نوشابه از او گرفتید، من به شما جایزه می دهم. یک خاطره قشنگ نیز از پژمان جمشیدی دارم. پژمان جمشیدی و محمد محمدی تیم بزرگسالان بودند و من در رده امید. یک بازی کشوری در زمین شماره ۲ شیرودی داشتیم. من ثابت امید بودم و با بزرگسالان تمرین می کردم ولی پژمان و محمد کلا ثابت بزرگسالان بودند. آقای منوچهر واحدی نیز مربی امید در آن زمان بودند. به ایشان گفتم اگر این دو به تیم امید بیایند، کاپیتان من هستم. او نیز حرفم را تایید کرد. حال هر زمان نیز صحبت می شود، به آن ها می گویم صحبت نکنید زیرا شما پشت سر من به زمین آمدید.

در خصوص قهرمانی در بازی های آسیایی بوسان گفتید. آن مسابقات چطور بود؟ اگر خاطره ای دارید، بفرمایید.

فکر می کنم تیم ملی امید در همین دو مرتبه یعنی ۱۹۹۰ پکن و ۲۰۰۲ بوسان مقام آورد و دیگر جایی مقامی نیاورده است. واقعا تیم خوبی بود. تیم برانکو ایوانکوویچ، شش سال کنار هم بودند و عجب تیمی داشتیم. آن قهرمانی در زندگی شخصی نیز به من کمک زیادی کرد.

در خصوص برانکو صحبت کردید. تجربه کار با او چگونه بود؟

عالی. از نظر فنی برانکو واقعا عالی بود و برای کار خود وقت می گذاشت. من هم با آقای بلاژوویچ و هم برانکو کار کرده ام. برانکو از نظر فنی بسیار عالی بود. آرزویم این است مربیان جوان مانند فرهاد مجیدی، جواد نکونام، رضا عنایتی، کیانوش رحمتی، علی کریمی، محسن بیاتی نیا و … در فوتبال کشورمان موفق باشند. آن ها بازیکنانی با ارزش در فوتبال ما بودند و می توانند تجربیات خود را به جوان ترها انتقال دهند. همین آموزش ها و تجربیات می تواند بازیکنان آینده کشور را پرورش دهد.

اخیرا بحثی مطرح شد که با برانکو برای حضور در استقلال صحبت شده بود. دوست دارید او اکنون روی نیمکت استقلال بنشیند؟

چرا ننشیند؟ او مربی با دانش و با ارزشی است. چرا ننشیند؟ من با او کار کرده ام و می دانم از نظر فنی واقعا با دانش است.

در خصوص شما چطور که دوست دارید تجربه مربیگری در استقلال یا کلا تیم دیگری را داشته باشید؟

من خیلی به کار مربیگری علاقه ندارم واگرنه می توانستم همین حالا به دوستانم زنگ بزنم و بگویم بیایم و کمک شما در تیمتان باشم و دنبال کار دولتی نمی رفتم. دوست دارم درسم را ادامه دهم و به دنبال مدیریت و سرپرستی هستم.

طرفداری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.