رقیب اصلی تیم ملی در جام ملت های آسیا ؛ اختلافی که می تواند گران تمام شود !
بررسی اختلاف دردسر ساز کی روش و برانکو در خلال جام ملت های آسیا
جنگ و دعواهای کیروش و برانکو، البته مسبوق به سابقه بوده اما اینکه این دو نفر در روز بازی و در کنفرانسخبری بعد از بازی، اینطوری برای هم پیغام و پسغام بفرستند، تا امروز سابقه نداشت.
چقدر طول کشید تا حال خوش مردمی که از گلباران شدن حریف اول ایران در جام ملتها، خوشحال شده بودند تبدیل شود به زهر؟ چقدر باید طول میکشید تا مشخص شود که فوتبال هم قرار نیست مرهم زخمهای مردمی باشد که دیگر از سیاهه دلخوشیهای روزانه، چیزی برای خط نزدن ندارند الا همین یکی؟ برای خیلیها، بازی از همان نیمه اول تبدیل شد به مهلکه دعوا. وقتی که مهدی طارمی، آمد تا به خیال خودش برای سعید عزتاللهی پیغام بفرستد که
«برادر! جایت اینجا خالی است!»
جلوی دوربین ایستاد و با دست قلب نشان داد و بعد هم عدد ۶! همین قضیه باعث شد تا فضای مجازی از همان دقیقه بازی را رها کند و دوباره کریهای ۴ و ۶ وسط میدان بیاید. هواداران استقلال که در میانههای دعوای برانکو و کیروش، بالاخواه تیمملی درآمده بودند، حرکت او را کریخوانی علیه تیم خود دانستند و از مهاجم تیمملی انتقادات تند و سنگینی را مطرح کردند. برخی از هواداران پرسپولیس هم دلخوشی از او ندارند، این حرکتش را دلبری از تیم سابق خود قلمداد کردند و از خجالت مهاجم سابق درآمدند.
این اما همه ماجرا نبود. سرمربی تیمملی بعد از گلباران کردن یمن و خوب کردن حال هوادارانش، بهیکباره در کنفرانس مطبوعاتی، به برانکو ایوانکوویچ تاخت و با صحبت کردن علیه او، علاوهبر گیجکردن خبرنگاران خارجی که کوچکترین خبری از ماجراهای درونمرزی فوتبال ایران نداشتند، خشم اهالی فوتبال ایران را هم برانگیخت. چه وقت حمله کردن بود و چرا باید از تریبون بعد از بازی برای زدن سرمربی پرسپولیس استفاده میشد؟
بهانه این دعوا، تعریفهای برانکو از سرمربی کروات تیمملی عراق بود که هر چند از روی تعارف و ادب حرفهای مطرح شده بود و نکته منفی یا ضدکیروشی داخلش پنهان نشده بود، اما بهتر بود او هم قید نشست خبری و بیان چنین حرفهایی را میزد. خشم کیروش اما از این مصاحبه نبود. او از این ناراحت بود که تمام تلاشهایش برای کمرنگ کردن انتظارات مردم، با جملات کنایهآمیز برانکو بیاثر شده بود که گفته بود:
«وقتی من با یک ملیپوش به فینال میرسم، کیروش باید بتواند با این همه ملیپوش قهرمانی آسیا را از آن خود کند.»
جنگ و دعواهای کیروش و برانکو، البته مسبوق به سابقه بوده اما اینکه این دو نفر در روز بازی و در کنفرانسخبری بعد از بازی، اینطوری برای هم پیغام و پسغام بفرستند، تا امروز سابقه نداشت.
کیروش البته سابقه زخمزدن به اعصاب مردم در جشن صعود به جامجهانی را هم دارد. اگر یادتان باشد بعد از تساوی مقابل سوریه در آزادی که باعث صعود ایران به جامجهانی روسیه شد، کیروش در همان ورزشگاه چنان از بالا تا پایین فدراسیون را شست که هرچه کوک شده بودیم، پرید!
این وسط شاید بد نباشد که یکبار از خودمان بپرسیم چرا کار به اینجا رسید؟ چه شده که کارلوس کیروش حتی نمیتواند یک بازی، یک جلسه تمرینی و یک کنفرانس مطبوعاتی را بدون تراشیدن یک دشمن فرضی سپری کند؟ چرا برانکو باید درمورد تیمملی حرف بزند و اصلا نرخ تعیین کند که تیمملی باید در این مسابقات چندم شود؟ چرا طارمی، بهعنوان بازیکنی که انگار اصلا قرار نیست از اشتباهاتش درس بگیرد، ذرهای به این فکر نمیکند که میلیونها بیننده تلویزیونی علم غیب ندارند که بفهمند آن عدد ۶، کری آبی و قرمز نیست و ارسال پیام به سعید عزتاللهی است؟ چرا کیروش، با وجود اینکه خودش بود که چند روز پیش خواهان آتشبس شده بود، بیش از بقیه مشغول به آتشسازی است؟ اصلا برفرض که برانکو، همان نقش منفی فیلمهای هندی است و خباثت و شرارت از چهرهاش میبارد! تو باید حتما در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی پاسخش را بدهی؟ که آخر هم ناچار شوی از حضار عذرخواهی کنی که ببخشید که مسائل فوتبال ایران را به این کنفرانس آوردم؟
سوال اینجاست که نقش خبرنگارهای ورزشی ما چیست؟ نفت ریختن روی آتشی که قرار است خودمان یا تیمملی خودمان را بسوزاند؟ نقش مدیران ورزشی ما چیست؟ آیا مدیران فوتبال ما هنوز نتوانستهاند کیروش و برانکو را وادار کنند که علیه هم حرف نزنند؟ آیا مدیران ورزشی ما به این درک رسیدهاند که مصاحبههای این دو، مضر است یا اینکه نه! هنوز به همین نتیجه هم نرسیدهاند؟ نکند میدانند که باید برانکو و کیروش را ممنوعالمصاحبه کنند اما زورشان نمیرسد؟
این وسط چه کنیم با مردم خودمان؟ چگونه میشود که شاهد روزی شدهایم که بخش پرتعدادی از هواداران فوتبال باشگاهی ایران رسما در فضای مجازی و به وقت ابراز آزادانه و فارغ از تعارفات نظرات خود، رسما خواستار شکست سنگین تیمملی هستند تا کیروش ادب شود؟ به کجا رسیدهایم که در ورزشگاههایمان پرچم کشورهای دور و نزدیک، علم میشوند و مردم ما زیر آن پرچمها سینه میزنند؟ به کجا رسیدهایم که فحاشیهای رکیک در فضای مجازی، زیر پیج خبرنگارها، هوادارها، بازیکنان، مربیان و مدیران کپیپیست میشود؟ چه شده که در این فوتبال همه با هم فحش میخوریم و فحش میدهیم و تیشه میزنیم به ریشه خودمان و به بغلدستیهای خودمان؟
از کجا شد که در فوتبال ایران، ماندن آدمها مصادف شد با رفتن بقیه؟ از کی شد که کیروشها و برانکوها را که قرار بود از ما پول بگیرند و برایمان کار کنند، بهعنوان ارباب و رئیس خودمان انتخاب کردیم؟ از کجا شد که لذتبردن از بزرگترین مایه سرگرمی دنیا، برای ما به حسرت و خاطره تبدیل شد؟ از کجا رسیدیم به چنین روزی که فوتبال، کارکرد اصلی خودش بهعنوان خوبکننده حال جامعه را از دست داد و ابتدا به مرهم زخمها و بعد به زخمی روی زخمهای دیگر و حتی شدیدتر از بقیه زخمها تبدیل شد؟
تمام کنیم این بساط غیرقابل تحمل را. تمامش کنیم قبل از آنکه همین دوزار حال خوب ته دخلمان را نیز، بریزیم دور و قید فوتبال را هم بزنیم.
فرهیختگان
امیدوارم این اختلافات قهرمانی رو از ما نگیره
این اختلافات جز ضرر عایدی دیگه ای نداره
مشکل حمایت بی حد وحصر فدراسیون فوتبال از برانکو است ایشان فکر میکند موفقیتهای اخیر حاصل کار خودش است نمیداند اگر لطف فدراسیون و داورها نبود هر بازی با یستی با ۹ نفر ادامه میداد و حداقل سه گل از هر تیمی میخورد به همین دلیل به سرمربی تیم ملی هم توهین میکند که بعنی توهین به ملت ایران است برانکو برود و با داورها ساخت و پاخت کند کافیست