ریتم تیم کجاست؟ از توست که بر توست، آقای تن هاخ / ایستگاه تاکتیک
منبع : طرفداریاختصاصی طرفداری | پس از عملکرد کاملا قابل قبول و مثبت در فصل اول و ارتقاء قابل بحث تیم در پارامترهای مختلف، اریک تن هاخ از فصل پیش به این سمت هرگز نتوانسته مسیر آغاز شده در فصل اول را ادامه دهد که هیچ، بلکه عقبگرد وحشتناکی نیز صورت گرفته است.
از فصل پیش به این سمت بارها در یادداشتهای فنی مختلف از مهمترین نقطه ضعف فنی تیم تن هاخ صحبت کردهام (توضیح مفصل فنی درباره نقطه ضعف اصلی یونایتد) و با آغاز فصل جدید و پس از شکست مقابل برایتون بار دیگر به این مسئله از لحاظ فنی پرداختم و اشاره کردم که هنوز هم هیچ پیشرفتی در تیم در این خصوص دیده نشده (یادداشت ضعف یونایتد مقابل برایتون). از آن بازی، یونایتد هفت بار دیگر در همه رقابتها به میدان رفته اما در مجموع و با در نظر گرفتن تمامی شرایط، همچنان هیچ پیشرفتی حاصل نشده.
در این یادداشت برای چندمین بار و با ارائه مصادیق فنی و نقشههای فنی مختلف، به شما خواهم گفت که چرا یونایتدِ اریک تن هاخ همراه با توپ تیمی شلخته، فاقد ایده فنی مشخص و در مجموع بدون معنی است. سرمربی هلندی علیرغم اینکه ایدههای فنیاش را همراه با توپ در گذشته به خوبی نشان داده و حتی در فصل نخست حضورش در یونایتد نیز به خوبی توانسته بود تیم را از آن فاجعه گذشته رو به جلو حرکت دهد، اما از فصل پیش یونایتد بار دیگر همراه با توپ تبدیل به تیمی ضعیف و در بهترین حالت میانه جدولی شده است.
در شروع، توجه شما را به آشنایی با بیلدآپ، هنر ساخت بازی جلب میکنم که پیش از این درباره پارامتر فنی بازی سازی و مراحل مختلف آن نوشتهام. یونایتدِ تن هاخ به وضوح در مرحله اول و دوم از بازی سازی مشکل دارد. یعنی چه؟ یعنی آنها نمیتوانند از عقب زمین به خوبی توپ را بگیرند، بین یکدیگر رد و بدل کنند، پرس حریف را از بالای زمین بشکنند و خودشان را به یک سوم میانی زمین برسانند. آنها در مرحله دوم نیز همین مشکل را دارند. یعنی هیچ ایده فنی واضح و نیروی انسانی مشخصی وجود ندارد که بتواند بازی سازی و انتقال توپ را ادامه دهد و تیم را از یک سوم میانی به یک سوم تهاجمی به شکلی صحیح و اصولی رهسپار کند.
این مسئله چه زمانی رخ میدهد؟ زمانی که شما هنوز نتوانسته باشید به عنوان سرمربی بازیکنان مورد نظر خود را در پست و نقش صحیح تعریف کنید و پس از آن ایدههای فنیتان را برای اجرای مسائل شرح داده شده در تیم جا بیندازید. در یونایتدِ تن هاخ ترکیبی از هر دو عامل دیده میشود. مشکل اول این است که سرمربی هلندی پس از سه پنجره تابستانی هنوز نتوانسته بازیکن ریتم دهنده عقب زمینش را به عنوان هافبک نخست جلو مدافعان پیدا کند. او در پنجره نخست تابستانیاش به دنبال فرنکی دی یونگ رفت، بازیکنی که از لحاظ فنی دقیقا مناسب ایدههای تن هاخ بود اما به هر دلیلی یونایتد موفق به جذب او نشد. گزینههای جانشینی که تن هاخ اما پس از دی یونگ به سراغ جذب آنها رفت، از لحاظ فنی هیچ یک از ویژگیهایی که او در حوزه بازی سازی از عقب زمین به دنبال آن است را نداشتند. ایراد اول از همین نقطه آغاز میشود.
کاسمیرو که با صرف هزینهای هنگفت جذب شد، البته که در فصل نخست و در کوتاه مدت عملکردی مناسب داشت اما در دراز مدت هیچ کمکی به فوتبال مدنظر تن هاخ نکرد. سرمربی هلندی مقصر اصلی این شرایط است. او در پنجره دوم تابستانیاش هیچ هافبکی برای این نقطه از زمین جذب نکرد (از امرابط عبور میکنیم که به شکل قرضی آمد) و اولویت را برای پستهای دیگر اختصاص داد. در نهایت او این تابستان و در پنجره سوم هم مجددا بازیکنی را جذب کرد که باز هم از لحاظ فنی به درد فوتبالی که او می خواهد بازی کند، نمیخورد. مانوئل اوگارته نیز بازیکن بسیار خوبی است که تواناییهای مشخصی دارد اما با آن چیزی که ما از رویکرد اریک تن هاخ میشناسیم، متفاوت است. بازیکنی که لوئیز انریکه در عقب زمین نپسندد، حتما در فوتبال مدرن باید به آن شک کرد. با این حال اریک تن هاخ تمام تابستان امسال به دنبال جذب اوگارته بود. او بیش از 100 میلیون برای خرید دو هافبک در جلو مدافعان هزینه کرده بدون اینکه هیچ کدام از این دو بازیکن شبیه فوتبالی باشند که او میخواهد از عقب زمین بازی کند.
حالا شرایط چگونه شده؟ وضعیت در عقب زمین و مرحله اول و دوم از بازی سازی برای یونایتد همچنان بغرنج، بدون معنی و عاری از پیشرفت است. برای درک بهتر این مسئله توجه شما را به چند مصداق فنی و نقشه فنی جلب میکنم. در گذشته بارها درباره نقشه فنی بسیار مهم و ارزشمند «PASSMAP» یا «Passing Network» و همچنین مفهوم، کاربرد و خوانش آن صحبت کردهام. به طور خلاصه «PASSMAP» نقشهای است که مشخص میکند تیم همراه با توپ چه وضعیتی در طول 90 دقیقه داشته و هر بازیکن به طور میانگین چه عملکردی داشته است. میانگین موقعیت مکانی بازیکنان حین به گردش درآوردن توپ، حجم پاسهای ارسالی و دریافتی و همچنین میزان لمس توپ و بسیاری از گزارشات فنی دیگر، همگی در این نقشه قابليت رصد و تحلیل را دارد.
حالا به نقشه زیر دقت کنید که مربوط به «PASSMAP» یونایتد در دیدار مقابل کریستال پالاس میشود. دیداری که تازه یونایتد در آن یکی از بهترین نمایشهای فصلش را از لحاظ فنی ارائه داد. به شکل خندهداری میبینید که یونایتد همراه با توپ آرایش پایه جدید (!) 6-0-4 را ارائه کرده! حفرهای بزرگ و خندهدار در مرکز میدان و بین خط اول و سوم یونایتد ایجاد شده و هیچ بازیکنی در زنجیره انتقال توپ یونایتد در مرکز میدان مشاهده نمیشود. یعنی دقیقا در جلو مدافعان و آن هافبکی که از آن صحبت کردم. جایی که یک هافبک متخصص در عقب زمین باید بارها و بارها از خط دفاعی توپ بگیرد، ریتم تیم را تعیین کند و با کنترل و هنرنماییاش مرحله اول و دوم از بازی سازی تیم را پایهریزی کند. نه کوبی ماینو و نه کریستین اریکسن هیچ یک چنین بازیکنی نیستند و در عمل هم میبینیم که چنین نقشی را نتوانستهاند عهدهدار شوند تا این «PASSMAP» خندهدار در یکی از بهترین (!) نمایشهای فصل یونایتد شکل گیرد.
حالا چه اتفاقی در چنین شرایطی رخ میدهد؟ این گونه میشود که یونایتد عملا با پاسهای مستقیم و با طول زیادی توسط سه بازیکن خود از عقب زمین (دالو، لیساندرو و مزراوی) با حذف خط دوم تیم، توپهای زیادی را رو به جلو و به مقصد شش بازیکن تیم در خط جلو ارسال میکند. این گونه عملا یونایتد به شکلی بیکیفیت، بدون کنترل و بدون ایده خاصی میتواند خودش را به یک سوم تهاجمی برساند. فوتبالی کاملا غیر مدرن که شبیه هیچ تیم مدرنی در این فصل از رقابتها نیست. تیمی که نتواند مرحله اول و دوم از بازی سازی خود را به درستی سپری کند، قطعا در مرحله سوم (خلق موقعیت) نیز ناکام خواهد بود و نمیتواند موقعیتهای باکیفیت و مستمری را روی دروازه حریفان ایجاد کند.
اما در تیمهایی که همراه با توپ، مدرن و پویا بازی میکنند چه اتفاقی میافتد؟ در چنین تیمهایی بازیکن یا بازیکنانی که در جلو مدافعان قرار میگیرند، تبدیل به همه کاره در مرحله اول و دوم از بازی سازی میشوند. قبلا تواناییهای فنی آن ها تست شده و به خوبی سرمربی با شناخت از این بازیکنان، به اجرای ایده فنیش در کار با توپ از عقب زمین میپردازد. چند نمونه را برای این یادداشت انتخاب کردهام تا بهتر و بیشتر فاجعه موجود در یونایتد را در این حوزه درک کنید. منچسترسیتیِ گواردیولا را نیز در این مطالعه کنار گذاشتهام چرا که آنها با رودری در عقب زمین تیمی ماورایی هستند و کیفیت بازی سازی آنها از عقب زمین از تمامی تیمهای دنیا بالاتر است.
به نقشه فنی زیر دقت کنید که مربوط به «PASSMAP» پاریسِ انریکه در دیدار مقابل برست در رقابتهای فصل جاری لیگ فرانسه میشود. به نقشه دقت کنید و به خوبی تفاوتهای موجود در زنجیره انتقال توپ و کار با توپ، میان تیمی همچون پاریس و یونایتد را درک کنید. نگاه کنید که چگونه پاریس به شکلی منظم توپ را به چرخش درآورده، بازیکن جلو خط دفاعی تیم کاملا مشخص است و در عین حال تواناییهای لازم برای این کار را نیز دارد. در جایی که امثال فابین رویز و یا ژائو نوس حضور داشته باشند حتما لوئیز انریکه هافبکی مانند مانوئل اوگارته را رد میکند اما جالب این جاست که خریدار اوگارته شخصی مانند اریک تن هاخ دربیاید! (اوگارته میتواند در این حوزه پیشرفت کند اما تن هاخ زمانی برای این کار ندارد).
به دو نمونه جذاب دیگر این بار از بایرن مونیخ دقت کنید. نقشه اول مربوط به دیدار مقابل هولشتاین کیل و نقشه دوم مربوط به دیدار آخر در بوندس لیگا مقابل لورکوزن میشود.
در هر دو نقشه یک ریتم، آهنگ و زنجیره مشخص و مشابه را میبینید. مسئلهای که در تمامی تیمهای مدرن در کار با توپ در دیدارهای مختلف تکرار میشود. میبینیم که چگونه کیمیش تبدیل به مهره اصلی کمپانی در جلوی مدافعان شده و به خوبی رهبری مرحله اول و دوم از بازی سازی تیم را به عهده گرفته. کیمیش تواناییهای فوق العادهای دارد و کمپانی نیز به خوبی در حال استفاده از این توانایی است. تفاوتی هم نمیکند زوج او در جلو خط دفاعی چه بازیکنی باشد، در نهایت او رهبر اصلی انتقال و به گردش درآوردن توپ از عقب زمین برای بایرن محسوب میشود. اریک تن هاخ اما هنوز پس از سه فصل نتوانسته چنین زیرساختی را در تیم تعریف کند که هیچ، حتی تا این لحظه بازیکن مناسبی را نیز در این حوزه نتوانسته به تیم اضافه کند.
سرمربی هلندی پس از گذشت دو فصل و در شروع فصل سوم هنوز هم در رسیدن به ثبات در زنجیره انتقال توپ و بازی سازی تیمش از عقب زمین ناتوان است. این ناتوانی از خریدهای او نیز در این پست و نقش کاملا هویدا است. تن هاخ باید هر چه سریعتر راه حلی برای این مسئله به طور موقت در این فصل پیدا کند تا این ضعف اساسی دست کم بهبود یابد. تن هاخ از فصل دوم به این سمت به طور کامل از اصول و آنچه درباره فوتبال میاندیشد دور شده و همین عامل مانع از پیشرفت تیم شده است. باید دید او می تواند شرایط را در ادامه تغییر دهد یا خیر چرا که به نظر نمیرسد دیگر فرصت زیادی برای او باقی مانده باشد.
*نقشه های فنی از گروه فنی Betweentheposts استخراج شده است.