مجتبی جباری: نتوانم کاری کنم در خانه مینشینم و نان و ماست میخورم/ ما را به جایی رساندند که بابت VAR خوشحال شویم/ اصلاح، انقلاب میخواهد/ لقب ۸ شاکی دوست دارم!
منبع : خبرورزشیبه گزارش خبرورزشی، گفتگو با یک سوپراستار در برنامه قهرمان مردم به بخش پایانی خود رسیده است. دومین قسمت از برنامه قهرمان مردم در کتابسرای راوی، متعلق به مجتبی جباری تهیه شد که این برنامه دیروز و امروز در ۴ بخش تقدیم شما شده است. اکنون تماشاگر بخش چهارم و پایانی این برنامه هستید.
بخش چهارم کاملا به فوتبال اختصاص دارد. از مجتبی جباری خواستیم درباره استقلال این فصل صحبت کند. همچنین پرسیدیم چرا استقلال رنگ آرامش را نمیبیند. بخش دیگری از گفتگو به معضلات این فصل لیگ یعنی مشکل VAR و همینطور کیفیت بد زمینهای چمن اختصاص یافت. جایی که مجتبی جباری گفت “فکر میکنی چرا کمتر مصاحبه میکنم، برای اینکه اگر سال دیگر هم بنشینیم و صحبت کنیم، باز هم همین حرفها را خواهیم زد و همین مشکلات پابرجا خواهد بود” و در پایان این بخش از صحبتها گفت “گفتم تا به عنوان سندی به یادگار بماند چرا که گوش شنوایی نیست”.
ناگفتههای خداحافظی از تیم ملی در دوران کی روش و اینکه یک نفر باعث شد رابطه جباری و کی روش شکراب شود و همینطور ناگفتههای جنجال بازوبند کاپیتانی استقلال در زمان سرمربیگری امیر قلعه نویی بخش پایانی این گفتگو بود.
در پایان وقتی صحبت پایانی را به مجتبی جباری واگذار کردیم او ترجیح داد رو به دوربین سرمربی استقلال، جواد نکونام را خطاب قرار دهد.
بخش پایانی گفتگوی من (سامان خدائی) با مجتبی جباری را میبینید و میخوانید:
اگر بخواهید یک کتاب به من توصیه کنید که از همین فردا شروع به مطالعه آن بکنم چه کتابی را معرفی میکنید؟
اخیراً کتاب مغز اندرو را مطالعه کردم که خیلی دوستش دارم. مرگ ایوان ایلیچ را هم الان دارم میخوانم. آثار داستایوفسکی که همه فوق العاده هستند و نیاز به تعریف ندارند. مجموعه داستانهای ابوتراب خسروی هم خیلی مجموعه کتاب خوبی است.
اگر بخواهید همین توصیه را به اهالی فوتبال بکنید، توصیه میکنید اهالی فوتبال سمت کدام کتابها بروند که در زندگی حرفهای از آن تاثیر بگیرند؟
فوتبالیستهایی که مشغول بازی هستند باید کتابهایی بخوانند که برای موفقیت فردی مفید است. کتابهای توسعه فردی. در این زمینه کتابهای خیلی خوبی وجود دارد. حتی کتابهایی که در زمینه اقتصادی و مدیریت کسب و کار وجود دارند که خیلی سیر روشنی به آنها نشان میدهد تا فعالیتی که دارند را خوب مدیریت کنند. در مورد کتاب تعداد و میزان آن خیلی اهمیت ندارد بلکه مهم این است که چیزی که میخوانید روی شما تاثیر بگذارد.
در مورد خیلی از آدمهای فوتبال اصلاً بحث خواندن به کنار بلکه چیزی که میبینند را درست درک کنند. واقعا توقعم از فوتبالیستهایی که الان مشغول بازی هستند این است که خیلی اتفاقات را با نگاه کردن فوتبال روز دنیا میتوانند در خودشان بهتر کنند. در مجموع برای فوتبالیستها و مربیان خیلی از کتابهایی که از مربیان بزرگ ترجمه شده مثل رهبری الکس فرگوسن یا کتاب آنجلوتی و چند کتاب دیگر در این مورد میتواند به آنها کمک کند.
بازیهای این فصل استقلال را دنبال کردهاید؟
بازی اول را خیلی خوب ندیدم ولی بازی دوم را کامل دیدم. استقلال تیم خیلی خوبی دارد. فکر میکنم استقلال به خاطر یکسری رفتارهای جواد نکونام خیلی دشمن پیدا کرده است و طبیعی هم است چون نوع رفتارش از نظر خیلیها آزاردهنده است. تیم به لحاظ یارگیری در کنارهها خیلی خوب عمل کرده و میتواند برتری عددی ایجاد کند. فقط فکر میکنم در فوروارد نوک باید بازیکن بگیرند که خیلی میتواند تیم را برای کسب عنوان قهرمانی و گرفتن نتایج خوب در لیگ نخبگان آسیا تکمیل کند. به نظرم بازیکنان خارجی که گرفتهاند هم خوب بودند. کاکوتا و اندونگ وقتی به میدان آمدند، به محض ورود همه کارهای مثبت را انجام دادند. من بازی دوم استقلال را همراه با سجاد شهباززاده نگاه میکردم و مرتب میگفتیم چرا استقلالیها این کار را نمیکنند؟ چرا آن کار را نمیکنند؟ چرا…
ولی این دو بازیکن خارجی به محض ورودشان همه آن کارها را انجام دادند. پاس در عمق، حرکت، رفتن در فضا و… خیلی مثبت بودند. آن لحظه یک دفعه متوجه میشوی که یکسری از بازیکنان چقدر اشتباه دارند بازی میکنند و یک بازی یا یک فصل بدون اثربخشی جایی مخفی میشوند و گم میشوند. به نظرم این دو بازیکن میتوانند به فوتبال شناور کمک کنند. استقلال تیم خیلی خوبی است و حتماً شانس قهرمانی هم دارد. استقلال البته نیاز به آچارکشی دارد. یک ریزه کاریهایی باید انجام شود. حالا دیگر رسیدن استقلال به یک سوم دفاعی حریف کار سختی نیست و باید ببینیم آنجا چه برنامههایی برای پیاده کردن دارد. باید ببینیم چه برنامههایی دارد تا اسیر ضد حملات نشود. فکر کنم به لحاظ یارگیری شرایط خوبی دارد.
الان استقلال دچار حاشیه است و رفتارهای آزاردهنده اطراف این تیم زیاد است. شما اشاره کردید که یکی از دلایل وقوع چنین اتفاقی، رفتارهای آزاردهنده جواد نکونام است. آیا این مساله دلایل دیگری هم دارد؟ استقلال چطور میتواند رنگ آرامش ببیند؟
استقلال سالهاست که با بحران مدیریت مواجه است. حتماً این موارد تاثیرگذار است. یارگیری خوب یک تیم باعث میشود تا سالها در شرایط خوبی قرار بگیرد اما با استقلال طوری رفتار شده که یک فصل میتواند تیم خوبی باشد و فصل بعد کاملاً متفاوت شود. شما یک استخوانبندی با طرز تفکر یک مربی را نمیبینید که سالیان سال بخواهد ادامه بدهد. مرتب در حال آزمون و خطاست. ناگهان فرو میپاشد و دوباره میخواهد از جای خود بلند شود. چنین مسالهای در حد و اندازههای تیم بزرگی مثل استقلال نیست. از طرف دیگر تیمهای رقیب هم در یارگیری بهتر عمل کردند و و با مربیانی که انتخاب کردند، توانستند فوتبال خوبی ارائه کنند.
البته یک قسمت کار هم به این نکته میرسد که در جهت و با بهانه کسب نتیجه، هر چیزی را میبینیم و میشنویم. برای مثال من وقتی با حمید علیدوستی مینشینم و صحبت میکنم، اصلاً به این نمیرسیم که بتوانیم راجع به کیفیت فوتبال صحبت کنیم بلکه به این میرسیم که چرا شرایطی ایجاد می کنند که نفرت پراکنی در جامعه ایجاد شود؟ فوتبال ما را همین جوانها میبینند و الگوهایشان داخل زمین هستند. اینها واقعاً آزاردهنده است. از آدمهایی در این جایگاه توقع میرود که به فوتبال کمک کنند. واقعا باید به فوتبال کمک کنند چون فوتبال به شما خیلی چیزها داده است اما این کار را نمیکنید و فقط میخواهید حضور داشته باشید. اصلاً فرض کنیم ته ماجرا قهرمانی باشد. این قهرمانی در نهایت چه کار برای ما میکند؟ قهرمانی خیلی خوشحال کننده است اما به هر بهانه و قیمتی که نمیشود این کار را انجام داد. اگر با یک حرف یا کاری باعث شویم آدمها از فوتبال فاصله بگیرند باور کنید دوباره نزدیک کردن آنها شامل هزینهها و وقت بسیار زیادی است که تازه آیا بیایند و دوباره جذب شوند یا خیر؟ این اتفاقی است که طی سالهای اخیر در استقلال افتاده است.
دو بحث مهم لیگ بیست و چهارم تا اینجای کار، یکی ورود کمک داور ویدیویی است و یکی دیگر هم نبودن زمین چمن مناسب. این دو اتفاق را چطور میبینید؟
یکی از دلایلی که خیلی کم مصاحبه میکنم دقیقاً همین است. ما سال دیگر هم اگر اینجا روبروی هم بنشینیم فکر میکنی راجع به چه چیزهایی صحبت میکنیم؟ تمام سالهای گذشته راجع به چه چیزهایی صحبت کردیم؟ این یک دهن کجی است. اگر کارکنان این کتابفروشی برخورد اشتباهی انجام بدهند حتماً توبیخ خواهند شد. جدا از اینکه ما مراقبت میکنیم تا چنین اتفاقی رخ ندهد، باید ببینیم چه کارهایی میتوانند انجام بدهند تا وضعیت اینجا بهتر بشود. اصلاً ما را به یک جایی میرسانند که وقتی یک سیستم var میبینیم، خوشحال شویم و این اتفاق را جشن میگیریم. بابا اصلاً این شکلی نیست. این فوتبال ویترین خوبی است تا نشان بدهند سطح پایین است و ما نمیخواهیم پیشرفت کنیم. کمک داور ویدیویی را چطوری آوردیم؟ با سلام و صلوات و هزینههای آنچنانی. یک زمین در سطح لیگ برتر نمیتوانیم درست کنیم.
همه اینها به کنار، وقتی تیم بزرگسالان این امکانات را ندارد، آیا الان آن مسئولی که وظیفهاش فکر کردن در مورد چنین مواردی است، به این نکته فکر میکند که تیمهای پایهای در چه وضعیتی هستند؟ همین تیمهای لیگ برتری اصلاً کسی هم اگر بالای سرشان نباشد، همه دور هم جمع میشویم، یک مسابقاتی برگزار میکنیم و اسم آن را لیگ میگذاریم. در مورد تیم ملی که اصلاً خودشان میتوانند بازی دوستانه هم جور کنند. بخش مهمی از فوتبال بحث زیرساخت و پایه است که واقعاً وضع بدی دارد. الان یک بازیکن فوتبال تا وقتی که به سطح حرفهای برسد، یک بغل پا با توپ و کفش استاندارد در زمین استاندارد نمیزند. ببینید وضع چقدر خراب است که اصلاً بوی چمن را استشمام نمیکند. همش پلاستیکه! چرا؟ چون این آدمها نتوانستند درست کنند و برنامهریزی نمایند. نتوانستند از چمن نگهداری کنند. اگر اجازه بدهند، خود فوتبال بزرگ میشود و پول به آن وارد خواهد شد. زمانی که کارم را در ابومسلم شروع کردم امکانات من را شوکه کرد، وقتی به استقلال رسیدم بیشتر شوکه شدم، بعضاً در تیم ملی اذیت شدم و اینها را گفتم. الان هم دیگر فوتبال بازی نمیکنم ولی این اتفاقات بدتر شده است. چند سال رفتم قطر. آنجا همینطور میدیدی که مشغول ساختن و پیشرفت هستند اما برمیگشتی ایران و…
من آدم عجیبی نیستم بلکه آنها خیلی عجیب هستند که چنین کارهایی را نمیکنند و به وجدانشان بر نمیخورد. این مساله خیلی اذیت کننده است. یکی از زمینهای تمرینی ما در باشگاه الاهلی را داشتند بازسازی میکردند. یک شرکت خیلی معتبر اروپایی وظیفه ترمیم چمن را بر عهده داشت. کار تمام شد و ما روی آن تمرین کردیم ولی فردای آن روز بچهها گفتند بعد از تمرین عضلاتمان گرفت. فیزیوتراپ گفت ایراد از چمن است چون چمن سفت است و به بازیکنان آسیب میزند. من همینطور هاج و واج نگاه میکردم که حتی بازیکن ملی ما هم اصلاً چنین چمنی را نمیبیند ولی اینها آنقدر از بچگی در زمین خوب و با کیفیت تمرین کردهاند که با یک جلسه تمرین در چمن سفت متوجه آن شدهاند.
البته همه این مواردی که گفتم خیلی زود میتواند درست شود. به خدا من اگر بدانم که نمیتوانم در این فوتبال کمکی بکنم، مینشینم داخل خانه و نون و ماستم را میخورم. با چه وجدانی می ایستی، کار میکنی حرف میزنی؟ همچنان هم سر کار باقی می ماند. واقعا نمیدانم قرار است چه بلایی سر این فوتبال بیاید؟ من خودم فوتبال بازی کردهام ولی پسرم را چطوری باید فوتبالیست کنم؟ الان دیگر در رده پایه پول گرفتن دیگر عادی شده است. یک زمانی میگفتند فلان تیم و فلان باشگاه پول میگیرند اما حالا دیگر پول گرفتن عادی شده و میگویند چقدر میگیرند! چه کسانی تیمداری میکنند و بالای سر بچههای ما هستند؟ آدمهایی که اصلاً نباید بگذاریم از کنار تیمهای پایهای رد بشوند، الان دارند با بچههای ما حرف میزنند! دارند بچههای ما را راهنمایی میکنند! وقتی آن آدم در آن سن دارد یک چیزی را به غلط ایجاد میکند، او را به جایی میرساند که من و هزار نفر بزرگتر از من نمیتوانیم آن را اصلاح کنیم در صورتی که من با انرژی کمتر از آن میتوانم مسیر درستی به یک بچه در عرصه فوتبال پایهای بدهم. میبینید طرف یک اسم و جایگاهی دارد اما رفته سراغ جادوگری و… واقعا هیچکس نمیفهمد و نمیداند؟ اگر بخواهند آن را درست کنند مگر چقدر طول میکشد؟ انجام نمیدهند دیگر!
هرازچند گاهی شاید دلم تنگ شود و بخواهم یک حرفهایی بزنم. همین قدر که حرف میزنم شاید آرامم کند. بعضی مواقع قبول میکنم با علم به اینکه کاری از پیش نمیرود، بنشینم و صحبت کنم. شاید تحت عنوان سند به یادگار بماند. شما در صحبتهای خودتان با من از القابی همچون زیدان آسیا و هشت شاکی گفتید. لقبهایی که رسانهها به من داده بودند. من از بین اینها “هشت شاکی” را انتخاب کردم. شاکی نبودن در این شرایط به نظر من ایراد است. آن موقعی که ایراد میگرفتم خیلیها به من میپریدند و میگفتند شرایط باشگاه بر هم میخورد و باید سکوت کنی ولی من به چیزهای بزرگتری فکر میکردم. الان خیلیها میدانند که چه میگفتم و چه چیزی مد نظرم بود. حوزه کتاب آدمهای بسیار قویتری دارد و من موقت در این فضا هستم. یک قسمتی از ماجرا اعتبارم در فوتبال است که کمک میکند اما مدعی این کار نیستم ولی در زمینه فوتبال جزو خوبها هستم و میتوانم کمک کنم. فضای فوتبال ولی من را نمیخواهد! آنقدر که پیشنهاد فرهنگی به من میشود، پیشنهاد فوتبالی نمیشود و این ایراد از جباری نیست چون سلامت هستم. واقعاً سالم زندگی کردم. اجازه نمیدهم آدمهایی که قرار نیست نزدیکم شوند، نزدیک بیایند. حالا مهم نیست که چقدر هم طول بکشه. خدا به من لطف کرده و باعث شده فوتبالیست و مستقل شوم و این فوق العاده برایم با ارزش است.
آیا این امیدواری را دارید که با وجود این همه مشکلات و بدتر شدن شرایط، یک روز روبروی هم بنشینیم و ببینیم که مشکلات حل شده است؟
در دوران فوتبالم خیلی امیدوار بودم ولی الان هر سال که میگذرد این ناامیدی بیشتر میشود چون برای اینکه شما بخواهید اصلاح کنید نیاز به یک ریزش و انقلاب بزرگتری دارید. هر سال آدمهای بد قضیه فوتبال دارند بیشتر میشوند و اگر کسانی بخواهند این ورزش را درست کنند، یک دنیا دشمن پیدا خواهند کرد. یک نفر یا یک گروهی باید تحمل چنین مسالهای را داشته باشند و انقلابی در فوتبال به وجود آورند. برخی آدمها باید تاوان کارهای اشتباه خود را پس بدهند و دادگاهی شوند. شما مسئول شده بودید تا این کار را به نتیجه برسانید اما آن را به نتیجه نرساندید. در بحث مالی آن چه اتفاقاتی افتاد؟ در بحث اعتباری چطور؟ به همه موارد باید جواب داده شود. الان واقعا این امیدواری کم است.
یک دوره به شما پیشنهاد حضور در هیات مدیره استقلال و یا حتی مدیرعاملی این باشگاه هم داده شد؟
نه. یک بحثهایی مطرح شد ولی شکر خدا پیشنهادی ندادند. ببین کاری از دستم در این زمینه بر نمیآید. اینها در آنجا سهم و قسمت یکسری آدمهاست وگرنه اگر بخواهد درست عمل شود مگر گزینش آدمهای درست کاری دارد؟ فوتبال یک صنعت و بیزینس است، باید سود دهی داشته باشد. وقتی میخواهید این بیزینس را به سود برسانید باید خیلی موارد را در آن انجام بدهید. آیا این را فوتبالیست یا مربی انجام میدهد؟ نه! این را کسی که متخصص چنین کاری است باید انجام بدهد.
دو ابهام در مورد دوران بازیگری شما وجود دارد. ابهام اول، پیرامون دوره حضورتان در تیم ملی است. هنگامی که کارلوس کیروش سرمربی آن بود و یکباره تصمیم گرفتید از تیم ملی خداحافظی کنید. شما زمانی این کار را کردید که تیم ملی پس از ۸ سال در آستانه سفر به جام جهانی بود.
من سال ۲۰۰۶ در اوج دوران بازیگری خودم مصدوم شدم و به جام جهانی نرفتم. نه پول عملم را دادند و نه من را به جام جهانی بردند. یک سال و نیم پس از آن ماجرا طول کشید تا دوباره بتوانم فوتبال بازی کنم. به رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴ رسیدم و شکر خدا صعود کردیم ولی من ۹ عمل جراحی انجام داده بودم. قرار بود بروم و با کارلوس کیروش صحبت کنم تا بتوانم سالهای بازیگری خودم را بیشتر کنم. در آن فضا خیلی دشوار بود که بین رویایی که از قبل داشتی و قرار گرفتن در آن فضا یا افزایش سالهای بازیگری خود یکی را انتخاب کنی. ترجیح من این بود که بتوانم جایی بازی کنم که خانوادهام را بهتر تامین کنم. اگر تیم ملی یک زمانی ساپورت لازم را کرده بود و شرایط اوکی بود، من هم بینیاز از خیلی چیزها بودم و میرفتم تجربهام را میکردم. البته مساله با یک شیطنتهایی هم همراه شد. اگر میرسیدم تهران و با کارلوس کیروش صحبت میکردم، حتماً قانعم میکرد که نروم ولی ناگهان بعد از تعطیلات عید روزنامهها نوشتند که مجتبی جباری خداحافظی کرد. یک نفر این خبر را داده بود که تا حدود زیادی هم میتوانم حدس بزنم چه کسی بود. شاید آن آدم فکر میکرد قضیه به ضرر من میشود اما فکر میکنم به نفعم شد.
فکر میکنم اکثر مخاطبان هم میتوانند حدس بزنند که چه کسی بود؟
نه. کیه؟
بگویم؟
اره
……….
بله (میخندد). اما این را که منتشر نمیکنید؟
قطعا نه!
ابهام دوم هم زمانی بود که شما، فرهاد مجیدی، سید مهدی رحمتی و حتی پژمان منتظری به صورت همزمان در استقلال بودید و اختلافی بر سر بازوبند کاپیتانی پیش آمد که امیر قلعه نویی آن جمله معروف “بر سر یک تکه پارچه” را گفت. اصل آن اختلاف چه بود و بین چه کسانی پیش آمد؟
در ابتدای آن فصل مصدوم بودم. برخی بازیکنان بر سر بازوبند دعوا کرده بودند. من رسیدم و بهترین فرد بودم که بازوبند را ببندم. نمیدانم شاید به خاطر آن صداقت و روراستی که داشتم، کاپیتانی ام موجب شد آن اعتراضات همه از بین برود. وقتی جلسه گذاشتند که چه کسی بازوبند را ببندد، مطمئن بودم که به من میرسد. در آن موقع هیچکس اصلحتر از من نبود و به نفع تیم هم بود که کاپیتان شوم.
من دیگر سوالی ندارم، هر صحبت پایانی باقی مانده واگذار میکنم به شما و این دوربین خبرورزشی…
جواد نکونام جزو کسانی است که در ورزش کشور جایگاه بالایی دارد. خیلی توانمند است و من اصلاً دوست ندارم پشت سر آدمها صحبت کنم. از او خواهش میکنم که به ماهیت و شخصیت فوتبال کمک کند. یک مقدار از آن محیط و جوی که شاید آنجا حاکم است خارج شود و بداند چه مشکلاتی دارد. من به عنوان کسی که سالیان سال در استقلال بازی کردهام، دوست ندارم تحت هر شرایطی قهرمانی به دست بیاره. رفتارش در آنجا خیلی تاثیرگذار است. مطمئن باشد که تیم خیلی خوبی دارد و به امور فنی برسد. به نظرم اگر قبل یا بعد از بازی صحبت هم نکند هیچ تاثیری ندارد. جواد مربی خوبی است و زحمت میکشد اما به نظرم نیاز است که رفتارش را بازبینی کند. باید مشاوران خوبی بگیرد. کسانی که بتوانند این رفتار را ببینند و به موقع به او بگویند کدام رفتارش درست است. تماشاچی استقلال صرفاً افرادی نیستند که در ورزشگاه یا محل تمرین حاضر میشوند بلکه خیلی افراد هستند که اصلاً نزدیک به این محیطها نمیشوند ولی استقلال را به خاطر بزرگی آن دوست دارد. به نظرم نکونام پارسال با نوع صحبت خود به اعتبار استقلال لطمه زد اما امیدوارم امسال دیگر چنین کاری نکند.
پایان…
همچنین ببینید: مجتبی جباری: به خودشان هم نمیتوانند کمک کنند چه برسد به فوتبال/ ایجاد کتابسرا از بهترین تصمیماتم بود/ با این دغدغهها نمیشود از مردم انتظار کتابخوانی داشت! مجتبی جباری: پول و شهرت داری، بازیکن ملی بودی، چرا وابسته دیگران میشوی؟ چرا برای ماندن هرکاری میکنی؟ چرا استقلال نداری؟ چرا برای نجات خود همه را پایین میکشی؟ مجتبی جباری: وضعیت نقش جهان باعث سرافکندگی یک ملت شد/ فوتبال روز تماشاگرپسند است نه دفاعی/ اینجا دیگر تمارض عادی است/ بازیکن به خاطر رفتار مربی عقدهای شده!