آشنایی با خرافاتی ترین بازیکنان و مربیان بزرگ فوتبال جهان ؛ بخش دو : از پله ی افسانه‌ای تا کاسیاس
فیلم ؛ عادات خرافی بازیکنان و مربیان بزرگ تاریخ فوتبال
بخش دوم از کلیپ بازیکنان و مربیان خرافاتی بزرگ تاریخ فوتبال ، آیتم پخش شده در برنامه فوتبالیسم تقدیم شما همراهان عزیز پارس فوتبال می شود.
بخش دوم ار کلیپ خرافاتی ترین بازیکنان و مربیان بزرگ فوتبال جهان تقدیم شما همراهان عزیز پارس فوتبالمی شود.
بخش اول این کلیپ را می توانید اینجا ببینید.
داستان ستاره های فوتبال خرافاتی را از اسپانیا ادامه می دهیم. ایکر کاسیاس عادت داشت پس از گل خوردن تیمش جوراب های خودش را جا به جا کند.
وقتی مورینیو مربی رئال شد بابت این قضیه با کاسیاس برخورد کرد.
لوئیز آراگونز یک اسپانیایی خرافاتی دیگر بود که رنگ زرد را باعث بدشانسی می دانست. وقتی تیم ملی اسپانیا در سال ۲۰۰۶ برای بازی های جام جهانی وارد آلمان شد هیئت استقبال آلمانی به هر تیم یک دسته گل زرد به عنوان خوشامدگویی می دادند اما آراگونز این دسته گل را قبول نکرد !
در همین جام حهانی ۲۰۰۶ گتوزو بازیکن مشهور ایتالیایی ها در تمام مسابقات فقط با یک ژاکت رفت و آمد می کرد و بعدا در مصاحبه ای گفت به من الهام شده بود که اگر این ژاکت را عوض نکنم قهرمان بازی ها می شویم.
خرافات در انگلستان هم رونق دارد . ماسیمو سلینو مالک باشگاه لیدزیونایتد عدد ۱۷ را عدد بدشانسی خودش می داند به همین دلیل هیچکس در این تیم حق ندارد شماره ۱۷ بپوشد.
زمانی که سلینو باشگاه لیدز را خرید دروازه بان تیم را به خاطر اینکه متولد هفدهم می بود اخراج کرد.
کارلوس روآ دروازه بان آرژانتین در اواخر دهه نود طی یک باور خرافی معتقد بود سال ۲۰۰۰ دنیا به پایان می رسد و به همبن خاطر فوتبال را رها کرد و در یک معبد پناه گرفت .
ماریو زاگالو عاشق عدد ۱۳ بود . روز سیزدهم ژوئن ازدواج کرد . در طبقه سیزده یک آپارتمان زندگی می کرد . سیزده بار با پیراهن برزیل در جام جهانی پیروز شده بود .
یکی از خنده دارترین عادت های خرافی مربوط به دروازه بان تیم فوتبال دورتموند است . رومن بورکی معتقد است برای اینکه شانس به او رو بیاورد باید قبل از شروع بازی حتما توپ را لمس کند.
اما یکی از عجیب ترین داستان ها ، داستان مروارید سیاه برزیل است . پله پس از درخشش در یک مسابقه پیراهن خودش را به یکی از هواداران داد. از بازی بعدی پله ناگهان افت کرد و خبری از بازی های درخشانش نبود . این موضوع باعث شد تا از دوستش بخواهد تا آن هوادار را پیدا کند و پیراهن را پس بگیرد . کمی بعد دوست پله پیراهن را پس آورد . روند بازی های خوب مروارید سیاه دوباره شروع شد و دوباره به اوج برگشت . همه چیز آماده بود تا همه باور کنند پیراهن پله یک پیراهن جادویی بوده است اما مساله زمانی جالب تر شد که دوست پله اعتراف کرد هیچ وقت موفق نشده پیراهن اصلی را پیدا کند و یک پیراهن دیگر را جایگزین کرده بود.
