دو مربی برای یک جام
خوب لیگ برتر هم به پایان رسید.
خوب لیگ برتر هم به پایان رسید. تراکتور این فصل با حضور دو مربی به مقام چهارم جام رسید و فعلا از کسب سهمیه آسیا محروم شد. وقتی طول فصل یک باشگاه با دو مربی کار کند نمیتوان انتظار حداکثری از یک تیم را داشت. چرا که وقتی امتیازات مناسب به هدر میرود باشگاه تصمیم میگیرد تا برای مربی جایگزین انتخاب کند. و مربی بعدی نیز پاسخگوی امتیازات از دست رفته نخواهد بود.
مربی خارجی، مربی داخلی
باشگاه تراکتور این فصل میزانی بود تا عیار مربیان خارجی نسبت به داخلیها مشخص شود. تونی از همان ابتدا هم انگیزه لازم را نداشت حالا چرا؟ این را باید مدیرعامل جواب بدهد. اما از وقتی عنان کار به دست مربی داخلی سپرده شد تراکتور تیمی و فردی جان گرفت. نقاط ضعف تقویت شد و به راحتی امتیاز از دست نداد کار سختی بود از تیمی که انگیزههای لازم را از دست داده بود دو باره به کورس برگردد. در این میان نقش کادر فنی میتواند پررنگ باشد.
قلعهنوعی تیم را خودش نبسته بود و از روی تجربه اگر قرار بود تیم را از ابتدای فصل خودش ببندد لااقل ۴۰ درصد تیم دچار تغییرات میشد اما او اورژانسی به کار پرداخت و ثمره آن را تماشاگران دیدند.
عزمی که تزریق شد؟
یکی از خبرنگارانی که از نزدیک تمرینات این تیم را تماشا میکرد میگفت تراکتور چنان تمرین میکند که انگاری گلاد یاتورها به جنگ پرداختهاند. به واقع وقتی تمرین جدی شد و برای رسیدن بازیکن به ترکیب رقابت به وجود آمد آن وقت تراکتور جان گرفت.
زنده به امید؟
تراکتور جام حذفی را در اواخر جام از دست داد. کارش در لیگ برتر هم تمام شد حالا لیگ قهرمانان آسیا بهانهای برای امید و جذابیت تماشاگران است. قلعهنوعی باید بداند به راحتی از لیگ قهرمانان آسیا خارج شدن یعنی باخت میان افکار عمومی، لذا او باید تمام پتانسیل تیمی را به کار بگیرد تا تراکتور لااقل در لیگ قهرمانان به جایی برسد.
تراکتور در فاز دفاعی
این فصل تراکتور با میانگین ۲/۱ گل خورده طی ۳۰ بازی به کار خود پایان داد. آماری که نسبت به قهرمان لیگ نیز بهتر بود. مشکلاتی که در عمق دفاعی تراکتور وجود دارد و از فصل گذشته نیز وجود داشته برطرف نشده است. در لیگ قهرمانان این جناح باید مورد ارزیابی دقیق و بهینه سازی قرار گیرد.
تراکتور در فاز تهاجمی
در فاز تهاجمی نیز تراکتور با میانگین ۱۶/۱ گل زده در هر بازی لیگ کارش تمام شد. آماری که بیشتر جناح راست و میانه تراکتور این آمار را خلق کرد و در جناح چپ کمتر تراکتور توانست به منفعت برسد. این را هم در نظر بگیرید که اگر تولیدات یک جناح به هدف نرسد نمیتوان تمام فعالیتهای آن جناح را لحاظ نمود.
تاکتیک پرتاب اوت
تجربه نشان داده تیمهایی که به دنبال تکنیک پرتاب اوت میروند معمولا به زمان بازی نیز آسیب میرساند. و این موقعیت زمان را از تیم سلب میکنند. این روزها تراکتور خیلی روی این تاکتیک اصرار دارد و این موضوع باعث میشود تا دستش مقابل حریفان رو شود. تاکتیکی که تراکتور در تمرینات باید بیشتر به آن توجه کند. لینک بازیکنان برای رسیدن به هدف است. اکثر گلهای تراکتور بعد از حضور قلعهنوعی با ضربات ایستگاهی و شروع مجدد از جناح خاصی به دست آمده اینک تراکتور باید به دنبال تنوع در تاکتیکهای تهاجمی برود.
نقش هوادار
هوادار به باشگاه جان میدهد. اگر تیمی مورد توجه هواداران نباشد. فرآیند آن بیانگیزگی بازیکنان را به وجود میآورد. در ادامه راه و پایان لیگ قهرمانان آسیا تراکتور بیش از هر چیزی به حمایت هواداران نیازمند است. این حمایت فقط مختص به حضور فیزیکی نیست. نقش رسانههای بومی نیز بسیار تاثیرگذار خواهد بود. در شمارههای آینده به صورت تخصصی به آنالیز و تحلیل همه پستهای تراکتور خواهیم پرداخت.