فیلم رازهای باورنکردنی علی دایی که نمی دانستید ؛ پدرش نمی خواست شهریار فوتبالیست شود + سند
مادر علی دایی : پدرش از فوتبال بازی کردن علی بدش می آمد ولی علی توجهی نمی کرد ؛ بعد هم كه در دانشگاه صنعتی شریف تهران قبول شد و خدا را شکر هم در درس و هم در ورزشش موفق شد ؛ بعد از اینکه علی دایی وارد فوتبال حرفه ای شد ، همه خانواده خوشحال شدیم و پدرش به او افتخار می کرد
مادر علی دایی گفت : پدرش از فوتبال بازی کردن علی بدش می آمد ولی علی توجهی نمی کرد، علی در کنار این همه بازی، از همان بچگی درسش خوب بود و به درس و مدرسه علاقه داشت، بعد هم که در دانشگاه صنعتی شریف تهران قبول شد و خدا را شکر هم در درس و هم در ورزشش موفق شد.
علی دایی سالها به تنهایی رکورد بهترین گلزن تاریخ (۱۰۹ گلزده) در رده ملی را در اختیار داشت، اما سرانجام کریستیانو رونالدو این عنوان را به دست آورد. رونالدو در بازی مقدماتی جام جهانی فوتبال چهارشنبه شب اول سپتامبر مقابل تیم ایرلند با به ثمر رساندن دو گل توانست رکورد علی دایی را بشکند و آقای گل جهان شود. رکورد علی دایی ۱۰۹ گل در ۱۴۹ بازی ملی بود و او بالاخره ۱۱۱ گل را به نام خود ثبت کرد. حالا رونالدو با این عنوان جدید و رکورد ۱۱۱ گل در ۱۸۰ بازی به منچستر یونایتد تیم جدیدش میرود. به همین بهانه گفت و گو با مادر فوتبالیست خوش نام بینالمللی کشورمون؛ علی دایی را می بینید.
چکیده صحبتهای مادر اسطوره فوتبال ایران را بخوانید:
پدرش از فوتبال بازی کردن علی بدش میآمد و می گفت: توی بازی می زننش ولی علی توجهی نمی کرد. می گفت میروم مدرسه، ولی کیف و کتابش را دم در به من میداد و برای فوتبال بازی کردن میرفت ؛ بعد که می آمد خانه، به بابایش می گفت: از مدرسه اومدم! از اولش همین قدر علاقه داشت. داخل خانه با برادرش همه چیز را سر بازی با توپ می شکستند؛ حتی یک لامپ هم سالم نمی گذاشتند؛ ولی وقتی بابایشان میآمد همه جا را تمیز میکردند و مینشستند. این برادرش هم به فوتبال علاقه داشت ولی مثل علی دنبالش نرفت. الان علی و محمد مربی فوتبال هستند و بقیه برادرهایشان مغازه دارند.
علی در کنار این همه بازی، از همان بچگی درسش خوب بود و به درس و مدرسه علاقه داشت؛ کلاس های قرآنخوانی هم می رفت و به پدرش هم در کار مغازه کمک می کرد.بعد هم که در دانشگاه صنعتی شریف تهران قبول شد و خدا را شکر هم در درس و هم در ورزشش موفق شد.
بعد از اینکه علی دایی وارد فوتبال حرفه ای شد، همه خانواده خوشحال شدیم. پدرش به او افتخار می کرد و وقتی علی بازی داشت می نشستیم و با پدرش در تلویزیون مسابقه اش را نگاه می کردیم.