بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

پیروزی مهم لیورپول در جبهه خارجی در میان یک جنگ داخلی

منبع : طرفداری
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : چهارشنبه 19 آذر 1404 | 17:55

بازی لیورپول و اینتر از گوشۀ چشم مو صلاح چگونه بود؟

بازی لیورپول و اینتر از گوشۀ چشم مو صلاح چگونه بود؟

طرفداری | وقتی بدشانسی سراغت می‌آید، دیگر ولت نمی‌کند. در دقیقه ۳۲ زمانی‌که گل کوناته – منبعی بعید و غیرقابل‌انتظار برای گل – بعد از بررسی VAR مردود اعلام شد، فکر می‌کردیم باز هم از آن روزهاست.

هیچ‌چیز در این فصل به نفع قهرمان انگلستان پیش نمی‌رود؛ جایی‌که گل اول‌شان به‌خاطر هند خیلی بحث‌برانگیز مورد قبول واقع نشد. واقعاً نمی‌فهمم چطور می‌شود چنین چیزی را هند گرفت. هوگو اکیتیکه اصلاً از برخورد توپ به دستش خبر نداشت و حتی خودش هم گل را نزد. چنین چیزی در لیگ برتر انگلیس احتمالاً هند اعلام نمی‌شد، ولی در اروپا اوضاع فرق می‌کند.

اینتر در سال‌های اخیر در لیگ قهرمانان در سن‌سیرو رکورد شگفت‌انگیزی داشته؛ آن‌ها در ۱۸ بازی اخیرشان در این ورزشگاه شکست نخورده بودند. این آمار واقعاً برای لیورپول ترسناک به‌نظر می‌رسید، اما نکته این‌جا بود لیورپول هم هرگز در سن‌سیرو در لیگ قهرمانان شکست نخورده است. آن‌ها پیش از این دیدار هر چهار بازی خود را در این‌جا برده بودند. می‌دانستیم رکورد یکی از دو تیم فرو خواهد ریخت!

وقتی به ساعت ۱۱ شب نزدیک می‌شدیم، احتمالاً محمد صلاح در خانه‌اش در لیورپول کم‌کم احساس می‌کرد مثل یکی از بچه‌های شیطان مدرسه است که تنبیه شده و باید با معلم خود سر کلاس ریاضی بماند، در حالی که همه‌ی هم‌کلاسی‌های او با خوشحالی در اردوی تفریحی مدرسه هستند.

وقتی دوست صمیمی‌اش، دومینیک سوبوسلای، پنالتی‌ای را با خونسردی و خلاقیتی شبیه به خود صلاح تبدیل به گل کرد تا لیورپول به پیروزی بسیار مهمی مقابل تیم سرسخت اینتر میلان برسد، احتمالاً صلاح حسابی گرفتار حس ترس از دست‌دادن و عقب‌ماندن داشت. او روی مبل خانه‌اش نشسته و وقتی می‌بیند هم‌تیمی‌ها در سن‌سیرو، در یک بازی مهم، جشن می‌گیرند و قهرمان می‌شوند، احساس می‌کرد «دارم یک چیز بزرگ را از دست می‌دهم»!

یا شاید آن لحظه‌ای که دید هم‌تیمی‌هایش گردن‌هایشان را دراز کرده‌اند و با چشم‌های ریزشده به سکوهای هواداران میهمان در سن‌سیرو، این کلیسای بزرگ و قدیمیِ فوتبال، زل زده‌اند تا صدای ۴۴۰۰ هوادار قرمزها را بشنوند، و بنا به گفته‌ی خود صلاح، اسم دشمن شماره‌ی یک او، سرمربی لیورپول، آرنه اسلوت را با تمام توان فریاد می‌زدند، آن حس غریب و ناآشنا، آن خلأ و عقب‌ماندگی و این‌که انگار دارد همه‌چیز را از دست می‌دهد، بیشتر و بیشتر وجودش را گرفت.

راستش، تا دقیقه‌ی ۸۸ چیز زیادی نبود تا هم‌بازی‌های او بخواهند روی کارت‌پستال‌ها برای به آدرس صلاح ارسال کنند. در این شرایط صلاح با خیال راحت روی مبلش تکیه داده بود و به فیلم جیمز باندِ سال ۱۹۷۱ و آهنگ معروف شرلی بسی فکر می‌کرد؛ «الماس‌ها ابدی‌اند». اگرچه اگر قرار بود الماس‌های فوتبال برای ابدی باشند، شاید هنوز جایی برای او در جناح راست باقی می‌ماند!

اما اسلوت سیستمی را که امتحان‌پس‌داده بود و برای قرمزها قهرمانی لیگ برتر را به همراه آورد، تغییر داده است. و اگرچه تاکتیک جدید ۲-۴-۴ لوزی‌شکل او تا الان از نظر هجومی چندان درخشان به‌نظر نمی‌رسد، اما تیم را از نظر دفاعی منسجم‌تر کرده و مهم‌ترین نکته در این پیروزی همین استحکام دفاعی بود؛ جایی‌که لیورپول در بدترین فصل خود در سال‌های اخیر لیگ برتر، همچنان در لیگ قهرمانان عرض‌اندام می‌کند.

گذار از عصر «با صلاح» به عصر «بی‌صلاح»، چه این یک دوره‌ی کوتاه باشد و چه شروع پایان یک فصل طولانی، با بسیاری مشکلات اولیه همراه بوده است؛ اما در این بازی فقط و فقط سه امتیاز اهمیت داشت، امتیازی که لیورپول را در جمع هشت تیم بالای جدول لیگ قهرمانان قرار می‌داد. آن‌ها نمی‌خواهند در مسیر اجتنابی پلی‌آف قرار گیرند؛ مرحله‌ای که به اندازه‌ی دندان‌درد آزاردهنده است.

در این حوالی بازی صلاح در خانه عکس‌های سلفی‌اش را از داخل باشگاه بدنسازی در رسانه‌ها منتشر کرد و مطمئناً کمی احساس تنهایی می‌کرد. و شاید صدای تلویزیون را در لحظه‌ی سرودهای بلند هواداران در حمایت از اسلوت کم کرده باشد، اهمیتی ندارد؛ اما بدون صدا هم او نمی‌توانست چشمانش را به‌روی هم‌بازیان و تیمی که به‌وضوح برای سرمربی‌اش می‌جنگید، ببندد.

اگر لیورپول در سن سیرو – ورزشگاهی که به‌طور سنتی یکی از سخت‌ترین زمین‌ها برای تیم‌های مهمان به شمار می‌رود – حتی با وجود رکورد خوبش در این ورزشگاه شکست می‌خورد، موقعیت صلاح در این جدال قدرت و جنگ داخلی تقویت می‌شد.

اما چنین نشد، هرچند باید گفت در مقاطعی از بازی، تیم شدیداً به همان چیزهایی نیاز داشت که صلاح در تمام این سال‌ها هفته‌به‌هفته ارائه داده: هیجان، تمام‌کنندگی کشنده، خلاقیت تیزبینانه. قبول، آن‌ها از نظر دفاعی بهتر به نظر می‌رسیدند و این قطعاً اسلوت را خوشحال می‌کند، اما دفاع خوب به تنهایی بلیت نمی‌فروشد.

اسلوت برای دومین بار از زمان پیوستن زوج ۲۰۴ میلیون‌دلاری، خط حمله را با دو مهاجم یعنی هوگو اکیتیکه و الکساندر ایساک شروع کرد.حدس بزنید چند پاس میان این دو نفر ردوبدل شد؟ هیچ. مطلقاً صفر!

این زوج اصلاً قابل‌مقایسه با کریس ساتن و آلن شیرر نیست؛ کسی که خودش روی صندلی گزارش تلویزیونی نشسته بود و می‌دید هم‌باشگاهی سابقش در نیوکاسل، ایساک، با وجود چند حرکت خوب در ابتدای بازی، عملاً نتوانست تأثیرگذار باشد.

حتی نمی‌شود این زوج را با صلاح و هر کدام از هم‌تیمی‌های خط حمله‌اش در طول سال‌های حضورش در آنفیلد مقایسه کرد. این اولین پیروزی خارج از خانه‌ی لیورپول در لیگ قهرمانان بدون صلاح از سال ۲۰۰۹ در دبرسن مجارستان بود.

نباید همه‌چیز را از چشم صلاح ببینیم؛ چون نمایش جنگنده در تیم هم به چشم آمد: کرتیس جونز، رایان خرافنبرخ، ابراهیما کوناته. و بگذارید اعتراف کنیم، این بار اسلوت هم خیلی بهتر بود و تعویض‌هایش هم‌زمانی و تأثیرگذاری مناسبی داشت.

لیورپول سال گذشته در همین کلیسای فوتبال، مقابل آث میلان ۳-۱ پیروز شد. آن بازی مصادف با تولد ۴۶سالگی اسلوت بود و او پس از کسب اولین پیروزی‌اش به عنوان سرمربی لیورپول در لیگ قهرمانان، با غرور لبخند می‌زد؛ غافل از این‌که آن بازی آغاز یک سلسله ۲۴ بازی شکست‌ناپذیر خواهد بود.

یک سال بعد، مسن‌تر، باتجربه‌تر و با چند زخم کاری بیشتر، شاید او در پرواز رفت بر فراز قله‌های پوشیده از برف آلپ، در مورد همان روز در ذهنش خاطره‌بازی کرده باشد. و حالا دوباره در سن‌سیرو، تحت فشار سنگینی بازگشته بود تا به روند ناامیدکننده‌ی فقط چهار برد در ۱۵ بازی اخیر پایان دهد.

تمام این حواشی باعث شده بود آدم لحظه‌ای فراموش کند که در ایتالیا برای یک مسابقه‌ی فوتبال هستیم و نه دادگاهی برای رسیدگی به دعوای قدرت بین اسلوت و صلاح. اما فارغ از تمام حرف‌های خارج از زمین، هرچقدر هم برای بی‌طرف‌ها جذاب و پرهیجان و خیلی‌های دیگر خوشایند باشد، همه‌چیز باید کنار گذاشته می‌شد، چون لیورپول در این بازی به هر قیمتی نیاز به برد داشت.

درست مثل آخرین سفرشان به این‌جا، ابراهیما کوناته در مقابل کوروا نورد با ضربه‌ی سر دروازه را باز کرد. اما این بار، پس از چهار دقیقه بازبینی VAR برای پیدا کردن یک خطای هند از سوی اکیتیکه، گل مردود شد.

اینتر هم چند موقعیت داشت؛ مثل ضربه‌ سر لائوتارو مارتینز و ضربه‌ایستگاهی نیکو بارلا، اما لیورپول در مجموع مسلط‌تر بود و با وجود فاصله‌داشتن از روزهای اوج هجومی، شایسته‌ی این پیروزی بود. کانر بردلی می‌توانست گل بزند، اما موقعیت‌های صددرصد و طلایی در این دیدار زیاد نبود.

در دفاع از اسلوت باید گفت او نه‌تنها صلاح را در اختیار نداشت، بلکه کودی خاکپو، یکی از بازیکنان ثابتش، و فدریکو کیه‌زا، مهاجم ذخیره‌اش، را هم در اختیار نداشت. دومی درست در بدترین زمانِ ممکن دچار مشکلی شد که… بگذارید فقط بگوییم حالش اصلاً خوب نبود.

وقتی لیورپول در دقیقه‌ی ۸۶ بابت کشیدن پیراهن فلوریان ویرتس صاحب یک پنالتی شد، پادشاه مصری باز هم کمی احساس ناخوشایندی پیدا کرد. اگر او در زمین بود، این پنالتی را خودش می‌زد. اما حالا مجبور بود از اتاقِ نشیمنش، گلِ سرنوشت‌سازِ سوبوسلای را جشن بگیرد. از خوشحالی او مطمئنیم.

در پایان، اسلوت سرش را به سمت سکوهای هواداران لیورپول گرفت و «رأی» آن‌ها را با صدای کرکننده‌ی آن‌ها شنید.

شک ندارم آن‌ها هنوز هم صلاح را دوست دارند، قطعاً همین‌طور است، اما همچنان احترام زیادی برای سرمربی خود قائل‌اند.

بعد از چنین پیروزیِ سخت و جنگنده و نفس‌گیری، آن‌ها کاملاً حق داشتند قدردانی و سپاس‌گذاری خود را از او و تیم محبوبشان ابراز کنند! در این لحظات، صلاح دیگر طاقت دیدن نداشت و تلویزیون بزرگ خود را خاموش کرد. درک این‌که در آن لحظات در ذهن او چه می‌گذشت، دشوار است!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *