بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

تونی پولیس: من دیگر «دایناسور» نیستم؛ آرتتا با سبک من برای قهرمانی می‌جنگد

منبع : طرفداری
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : چهارشنبه 7 آبان 1404 | 20:34

مردی که پرتاب‌های تیمش به به منجنیق انسانی و موشک اسکادو تشبیه شده بود، می‌تواند از گذشته‌ی خودش دفاع کند. 

مردی که پرتاب‌های تیمش به به منجنیق انسانی و موشک اسکادو تشبیه شده بود، می‌تواند از گذشته‌ی خودش دفاع کند. 

طرفداری | زمانی تیم‌های تونی پولیس به فوتبال مستقیم و استفاده از ضربات شروع مجدد مشهور بودند و به همین خاطر مورد سرزنش قرار می‌گرفتند. با این حال، در فوتبال امروزی که از آن به عنوان فوتبال مدرن هم یاد می‌شود، روزبه‌روز بیشتر شاهد احیای همان سبک و رویکرد هستیم.

در حال حاضر، محافل فوتبال انگلیس مملو از بحث‌وجدل پیرامون «ضربات آزاد» است؛ در واقع، قدرت بی‌نظیر آرسنال در استفاده از کرنرها باعث شده برخی این رویکرد را ستایش کنند، در حالی که عده‌ای دیگر آن را سنتی و عاملی برای تضعیف جذابیت فوتبال می‌دانند. تونی پولیس، سرمربی سابق استوک سیتی یکی از سردمداران فوتبال سنتی انگلیسی بود. پولیس که برچسب «دایناسور» را در کنار نامش می‌دید، از نگاه هواداران و رسانه‌های انگلیسی فوتبال قرن‌ها پیش را به‌نمایش می‌گذاشت. 

با این حال، اکنون لیگ برتر دوباره به استفاده از ارسال‌های بلند و ضربات کرنر روی آورده است. در فصل جاری، ۱۹ درصد از گل‌ها (۴۵ گل از ۲۴۱ گل) از روی کرنر به ثمر رسیده و آرسنال صدرنشین، به جای تکیه صرف بر جریان بازی، روی این مزیت تاکتیکی تمرکز کرده است.  استفاده مجدد تیم‌های انگلیسی باعث شد تا تونی پولیس پس از سال‌ها صحبت‌هایی در دفاع از دوران مربیگری‌اش داشته باشد. او امروز در بی‌بی‌سی نوشت:

من دیگر دایناسور نیستم 

این هفته می‌خواهم به مهم‌ترین داستان فصل، یعنی رواج ضربات ایستگاهی بپردازم. وقتی در سال ۲۰۰۸ به همراه استوک سیتی به لیگ برتر صعود کردیم، تمرکز من بر روی ضربات آزاد و پرتاب‌های بلند بود که باعث شد برخی من را «دایناسور» بنامند. نمی‌گویم حالا که این رویکرد مُد شده، حق با من بود چون همان موقع هم می‌دانستم که این رویکرد چقدر اهمیت دارد. 

وظیفه‌ی من، صرف‌نظر از این‌که سرمربی چه تیمی بودم، همیشه دستیابی به نتیجه بود. بله، عمل‌گرا بودم، اما هدف‌محور نیز بودم. بر اساس باور راسخی کار می‌کردم: باید به شکلی مؤثر عمل کرد تا تیم بتواند پیروز شود. اکنون، ضربات ایستگاهی چه در دفاع و چه در حمله مورد استقبال مربیان قرار گرفته است. آرسنالِ میکل آرتتا در این امر پیشتاز است، اما سال‌ها پیش از آن‌ها، مربیانی بودند که از اهمیت چنین مزیت‌هایی باخبر بودند.

 

میکل آرتتا از اهمیت کلین‌شیت آگاه است 

وقتی امروز به یادداشت‌هایم در استوک نگاه می‌کنم، به‌خوبی یادم هست که یکی از نخستین اهدافمان تسلط بر ضربات ایستگاهی در زمین حریف بود. می‌دانستیم اگر آن‌ها را با دقت و برنامه‌ریزی درست اجرا کنیم، می‌توانند مستقیماً سرنوشت بازی‌ها را تغییر دهند. همین ضربات بقا یا سقوط انتهای جدول را تعیین می‌کردند. امروز همان اصول برای میکل آرتتا و آرسنال نیز صدق می‌کند؛ با این تفاوت که آن‌ها در صدر جدول می‌جنگند، نه برای بقا. آرتتا، درست مانند من، به اهمیت کلین‌شیت‌ها پی برده و دریافته که فصل گذشته بسیاری از بازی‌های تیمش با نتیجه‌ی مساوی به پایان رسید. او به دنبال راهی بود تا آن تساوی‌ها را به پیروزی تبدیل کند و پاسخ را در همان جزئیاتی یافت که دیگران نادیده می‌گیرند. بیش از ۲۰% گل‌های غیرپنالتی فصل گذشته‌ی لیگ برتر از کرنرها و ضربات آزاد به ثمر رسیده‌اند. آرتتا به‌احتمال زیاد با دیدن این آمار با خود گفته است: اگر بتوانیم حتی بخشی از این فرصت‌ها را از آنِ خود کنیم، به اندازه‌ی یک قهرمان جلو افتاده‌ایم. حالا هدف او روشن مشخص است: قهرمانی با آرسنال در لیگ برتر. آن‌ها با همان سبک و اصول استوک سیتی برای کسب قهرمانی بازی می‌کنند. 

آرسنالی‌ها روزی منتقد من بودند، اما حالا از ضربات آزاد لذت می‌برند 

این که میکل آرتتا اهمیت ضربات آزاد را درک کرده و مانند من هیچ اهمیتی به منتقدانش نمی‌دهد، فوق‌العاده است. در هر باشگاهی و با هر سبکی کار کنید، همیشه افرادی هستند که شما را سرزنش می‌کنند. اما تا زمانی که پیروز می‌شوید، هواداران از شما حمایت می‌کنند و از کسب برد لذت می‌برند. نمونه آن را در تقابل آرسنال و کریستال پالاس دیدیم؛ وقتی ابرچی ازه روی ارسال دکلان رایس موفق به گلزنی شد، هواداران آرسنال فریاد می‌زدند «دوباره از روی ضربه آزاد گل زدیم، اُله اُله اُله!» 

برایم خنده‌دار است که ۱۰-۱۲ سال پیش همین هواداران آرسنال از بزرگ‌ترین منتقدان من بودند و آرسن ونگر حتی استوک سیتی را «تیم راگبی» می‌نامید. برای چه؟ استفاده از کرنرهای برنامه‌ریزی شده و پرتاب‌های بلند. 

به همین دلیل برای آرتتا احترام زیادی قائلم. او همه‌ی آن قضاوت‌ها را به‌خاطر دارد، اما با نگاهی باز و ذهنی عمل‌گرا فهمیده است که همان روش‌ها می‌توانند به پیروزی کمک کنند. 

عکسی که از او ساخته‌اند و در آن شبیه من لباس پوشیده؛ با همان کلاه بیسبال معروف که واقعاً بامزه است. راستش را بخواهید، باعث شده من از همیشه خوش‌قیافه‌تر به نظر برسم!

 

 سبک‌ها عوض می‌شوند، اما حقیقت فوتبال ثابت است 

به‌تازگی از پپ گواردیولا، یکی از الهام‌بخش‌ترین سرمربیان تاریخ کشور، مصاحبه‌ای را تماشا کردم. در آن مصاحبه، خبرنگاران تلاش می‌کردند او را مجبور کنند تا علیه پرتاب‌های بلند نظر دهد. با این حال، گواردیولا با آرامش و هوشمندی پاسخ داد: اگر بازیکنی داشتم که آن‌طور توپ را به داخل محوطه پرتاب کند، من هم از این تاکتیک استفاده می‌کردم. البته تفاوت بزرگی وجود دارد: امروز این کار را آرسنالِ آرتتا انجام می‌دهد، نه استوک سیتی. وقتی یکی از پرافتخارترین و پرطرفدارترین باشگاه‌های جهان چنین شیوه‌ای را به کار می‌گیرد، همه توجه‌ها جلب می‌شود و دیگر کسی آن را ساده یا ابتدایی نمی‌نامد. در نهایت، سبک‌ها می‌آیند و می‌روند، تاکتیک‌ها تغییر می‌کنند، اما حقیقت فوتبال ثابت است: پیروزی همیشه زیباترین فلسفه است.

تونی پولیس و میکل آرتتا
تصویری که تونی پولیس از آن یاد کرد 

 

دسته بندی ها : طرفداری
برچسب ها : , ,

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *