لیورپول در سرزمین هرجومرج؛ هویمتالِ آشفته، قمار بندبازِ مست
منبع : طرفداری
هنوز آژیر خطر در آنفیلد به صدا درنیامده، اما با تداوم اضطراب فنی موجود، تردیدهای بزرگی در مورد آینده لیورپول نسخهی دوم آرنه اشلوت شکل خواهد گرفت.
طرفداری | درست به اندازهی سرمایهگذاری ۴۵۰ میلیونپوندی در تابستان، عملکرد فعلی لیورپول هم غافلگیری بزرگی را ایجاد کرده است. آرنه اشلوت فعلاً فرمول نجات را پیدا نکرده است.
نسخهی جدید «فوتبال هویمتال» لیورپول در حال حاضر بیش از آنکه شبیه AC/DC باشد، مانند فیلم کمدی اسپینال تپ است؛ پرهیاهو، بینظم و گاه حتی خندهدار. چهارمین شکست پیاپی قرمزها به الگوی تکراری آرنه اشلوت در فصل جدید مهر تایید زد. اگر این روند ادامه پیدا کند، سطح نگرانی در مسیر دفاع از عنوان قهرمانی به نقطهی جوش میرسد. اشلوت فصل ۲۶-۲۰۲۵ را با هدف ساخت تیمی مثل پاری سن ژرمن آغاز کرد، اما حقیقت تلخ این است که تیم او شبیه تاتنهامِ آنژ پوستکوعلو است. تیمی تماشایی و سرشار از انگیزه تهاجمی، اما با خط دفاعی آسیبپذیر و سبکی پرریسک، گویی همیشه آمادهی یک قمار بزرگ است و باید شماره انجمن ترک قمار را دمدست داشته باشد
روی اوانز، سرمربی پیشین لیورپول، زمانی برای چنین دیدارهای دیوانهواری یک نام داشت: فوتبال کامیکازه. او این لقب را پس از پیروزی فراموشنشدنی ۴-۳ مقابل نیوکاسل در سال ۱۹۹۶ به کار برد، دیداری که تماشاگران را شیفته خود کرد. اما چنین سبکی برای تیمی که سودای بزرگترین افتخارات را دارد، دوام ندارد؛ هیچ تیمی نمیتواند تنها به دلخوشیِ خلق موقعیتهای زیاد بسنده کند، وقتی به همان اندازه هم گل دریافت میکند.
قهرمانی که خود سقوطش را مهندسی میکند
با وجود تمام استعداد و پتانسیل ستارگان خط حمله لیورپول که ممکن است در مقطعی از فصل بالاخره هماهنگ شوند، این تیم هنوز هم به اندازهی یک بندباز مست تعادل ندارد. بینندگان بیطرف احتمالاً از تماشای این بازیهای مملو از هیجان و پرفراز و نشیب سرمست شدهاند. آنها در حال تماشای قهرمانی هستند که خود مسیر سقوطش را هموار میکند. تیمی که کنترل مطمئن و حسابشده فصل پیش را با بحرانی دائمی عوض کرده است. آرنه اشلوت در هفت بازی نخستش هر ریسکی را به کار برد و موفق هم شد، اما تاسهایش برابر کریستال پالاس، چلسی و منچستریونایتد بینتیجه ماندهاند؛ شکستهایی که یکی پس از دیگری مملو از خودزنیهای تاکتیکی بودند، بیش از تمامی اشتباهات سرمربی هلندی در اولین سالش حضور در آنفیلد.
گاهی لیورپول به همان اندازه که دیدنش جذاب است، گیجکننده و غیرقابلدرک هم میشود. میان باشگاه و هوادارانش تناقضی ذاتی وجود دارد: از یکسو به صبوری پس از انجام تغییرات زیاد باور دارند و از سوی دیگر، بیقراری و عطش فوری برای موفقیت زودهنگام وجود دارد. همین حس اضطرار بیوقفه، بیشک روی هوش و تمرکز تاکتیکی بازیکنان اثر منفی گذاشته، چیزی که در نحوه شکستهای اخیر کاملاً مشهود است.

چند دقیقه پس از گل تساوی کودی خاکپو، دومینیک سوبوسلای آنقدر برای تدارک حملهای دیگر عجله داشت که توپ را از فاصله حدوداً ۳۰ متری به گیورگی مامارداشویلی پرتاب کرد. گلر قرمزها در دفع توپ دچار لغزش شد تا منچستریونایتد با بازپسگیری توپ به یک کرنر دست پیدا کند، همون موقعیتی که منجر به گل هری مگوایر شد. این «قفل ذهنی» در میان عطش پایانناپذیر برای حمله، تصویری کامل از هرجومرجی است که از نخستین روز فصل در فضای آنفیلد حاکم بوده است. درست از لحظه گل برایان امبومو در دقیقه دوم، لیورپول طوری بازی کرد که انگار در دیداری اروپایی سه گل از حریف عقب است و قانون گلِ زده در خانهی حریف هنوز برقرار است. بیوقفه در دندهی پنجم، بدون یک لحظه توقف برای اندیشیدن.
همان حسِ هراس از روی سکوها نیز به زمین سرایت کرده بود، بهویژه هر بار که میلوش کرکزِ همیشه مضطرب یا ابراهیما کوناته صاحب توپ میشدند. در چنین لحظاتی، لیورپول بیشتر شبیه تیمی بینظم و ناهماهنگ بهنظر میرسید؛ با ساختاری متزلزل، پاسکاری شتابزده و مضطرب برابر دروازه حریف. البته لیورپول برابر منچستریونایتد موقعیتهای زیادی داشت و همین باعث میشود قضاوتها در مورد این شکست بیش از آنکه منطقی باشد، رنگ و بوی احساسی به خود بگیرد. آنهایی که این شکست را تنها یک لغزش میبینند، باور دارند شاگردان اشلوت با کمی خونسردی و اعتماد به نفس توانایی کسب پیروزی ششگله را داشتند.
با این حال، وقتی هر بازی با این الگوی تکراری دنبال میشود، دیگر نمیتوان ریشهی مشکل را به تلاش الکساندر ایساک برای جا افتادن یا ناهماهنگی موقتی محمد صلاح نسبت داد. هرچه این روند ادامه یابد، پرسش جدیتری شکل میگیرد: آیا تغییرات لیورپول خیلی زود به سراغ انجام تغییرات نرفت؟ زمانی که آرنه اشلوت با مهارتی تحسینبرانگیز نسخه یورگن کلوپ را بازنویسی کرد، نقشه اصلاحاتش کوچک و حسابشده بهنظر میرسید، نه بنیادین و انقلابی.

کمتر کسی با تماشای بازیهای لیورپول به این نتیجه میرسید که این تیم فاقد قدرت تهاجمی است یا به بازسازی خط هافبک و جذب یک هافبک شماره ۱۰ احتیاج دارد. ساختار تیم در بیشتر موارد دارای ثبات بود و این امیدواری وجود داشت با جذب چند بازیکن جوان و باکیفیت در پستهای مشابه، دوران تازهای از موفقیت آغاز شود. طنز ماجرا اینجاست که شاید تنها کسی که از عملکرد خود چندان شگفتزده نشد، خودِ اشلوت بود. حتی پیش از جشن قهرمانی، او به دشواری بازیها اشاره میکرد و از اینکه تیمش در زمان برتری، آنقدر که باید بیرحم و دقیق نیست، گلایه داشت.
لیورپول فصل گذشته با ۲۵ پیروزی به قهرمانی رسید، اما شکست برابر نیوکاسل در ومبلی و باخت اروپایی مقابل پاری سن ژرمن، تأثیر عمیقتری بر نگاه اشلوت گذاشت؛ گویی همان ناکامیها مسیر فصل آینده را برای او مشخص کردند. از همان نخستین بازی فصل برابر بورنموث مشخص بود که سرمربی هلندی بهجای برداشتن گامهای کوچک، قصد دارد جهشی بزرگ و بلندپروازانه در چیدمان و فلسفه تیم ایجاد کند.
اگر چشمانداز آرنه اشلوت و قمار ۴۵۰ میلیونپوندی لیورپول به ثمر بنشیند، با گلهای ایساک و پاسگلهای ویرتس، این دوران تلخ و تاریک بهسرعت فراموش خواهد شد. اما نگرانی لیورپول این است که تا هماهنگی خریدهای جدید تیم، شاید سایر مدعیان قهرمانی در فاصله دستنیافتنی قرار گرفته باشند.
به قلم کریس بسکومب برای تلگراف
- از این نویسنده بیشتر بخوانید: معمای لیورپولِ جدید و شبهای بیخوابی برای آرنه اشلوت


خوشحالی اشلوت از پاسخ آرنولد به رئال مادرید
بدشانسی اشلوت: یک مدافع دیگر مصدوم شد
اشلوت بهترین مربی لیگ برتر نیست!









