فیلم ؛ گزارش جذاب برنامه فوتبالیسم از پشت پرده مسلمان شدن و شهادت ادواردو آنیلی پسر مالک یوونتوس ( بخش ۱ )
فیلم ؛ خانوادهی مرموز آنیلی مالکان باشگاه یوونتوس و ماجرای شهادت ادواردو آنیلی
کلیپی از برنامه فوتبالیسم درباره خانواده آنیلی و شهید ادواردو آنیلی تقدیم شما همراهان عزیز پارس فوتبال می شود.
در این کلیپ به بررسی خانواده آنیلی و شهید ادواردو آنیلی که در سال ۲۰۰۰ به شهادت رسید ، پرداخته می شود.
بخش دوم این کلیپ که بررسی دلایل مرگ مشکوک ادواردو آنیلی می پردازد را می توانید اینجا ببینید.
خانواده آنیلی، خانواده برجسته ایتالیایی با پیشینهای صنعتی است، که بنیانگذار آن، جووانی آنیلی میباشد. وی شرکت خودروسازی فیات را، در سال ۱۸۹۹ در شهر تورین تأسیس نمود.
در حال حاضر اعضای خانواده آنیلی کماکان مالکیت اکثریت سهام شرکت خودروسازی فیات را در اختیار دارند. کمپانی فیات تنها بخشی از داراییهای این خانواده بشمار میآید. امروزه خانواده آنیلی از طریق شرکت هلدینگ اکسور، مالکیت باشگاه فوتبال یوونتوس، صنایع فیات، افپیتی، اویکو، روزنامه لا استامپا و از طریق شرکت فیات کرایسلر اتومبیلز؛ مالک شرکتهای فراری، مازراتی، جیپ، آلفا رومئو، دوج، آبارت، کرایسلر موتورز، فیات اتومبیلز، فیات پروفشنال، لانچیا، رم تراکس و استریت اند ریسینگ تکنولوژی، همچنین فیات و کرایسلر میباشند.
از اعضای شناخته شده خانواده آنیلی، میتوان به افراد زیر اشاره کرد:
جووانی آنیلی: مؤسس شرکت فیات
جیانی آنیلی: سیاستمدار وبنیانگذار شرکت اکسور (پسر جووانی)
اومبرتو آنیلی
جان الکان: رییس هیئت مدیره کنونی شرکت فیات، که نوه جیانی آنیلی (فرزند دختر وی) میباشد و از سوی آنیلی به عنوان وارث انتخابی داراییهای وی برگزیده شد.
ادواردو آنیلی: فرزند جیانی آنیلی.
آندرا آنیلی
در میان اعضای این خانواده ما به بررسی زندگی ادواردو آنیلی می پردازیم:
شهید (مهدی) ادواردو آنیلی تنها پسر سناتور جیانی آنیلی،در ۶ ژوئن ۱۹۵۴ در نیویورک به دنیا آمد. پدرش میلیاردر ایتالیایی است و صاحب کارخانههای ماشین سازی فیات، فراری، اوبکو، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو، چندین کارخانه صنعتی، بانکهای خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای لاستامپا، کوریره، دلاسرا و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. پدر ادواردو کاتولیک و مادرش یک پرنسس یهودی بود.
آنیلی تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا گذراند و سپس راهی کالج آتلانتیک انگلستان شد. دکترایش را در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون آمریکا گرفت.
بیاهمیتی ثروت آنیلی برای ادواردو و تمایلش به اسلام، موجب شد تا پدرش حاضر نشود میراث خانواده را به او بسپارد؛ لذا جیانیآنیلی پسر برادرش که مسیحی بود را به عنوان جانشین ادواردو تعیین میکند. اما چیزی نمیگذرد که خبر مرگ پسرعموی ادواردو بر اثر سرطان ناشناختهای میپیچد.
این مرگ نیز از مرگهای مشکوک خانواده آنیلی بود؛ چرا که اگر وی به عنوان وارث اموال آنیلی زنده میماند، مدیریت این ثروت عظیم به یک مسیحی تعلق میگرفت و این خلاف خواسته یهودیان بود.
ادواردو آنیلی در مورد مسلمان شدنش چنین میگوید: زمانی که در دانشگاه نیویورک درس میخواندم، یک روز در کتابخانه قدم میزدم و کتابها را نگاه میکردم چشمم افتاد به قرآن و کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است.
آنرا برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش ر ا به انگلیسی خواندم، احساس کردم این کلمات، کلمات نورانی است و نمیتواند گفته بشر باشد، این بود که بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم این شد که آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را میفهمم و قبول دارم.
اولین آشنایی ادواردو آنیلی با تشیع و انقلاب اسلامی ایران از طریق یکی از مصاحبههای دکتر محمدحسن قدیری ابیانه، رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا (در سالهای ۵۸ تا۶۱) بوده که از طریق تلویزیون ایتالیا پخش شده که ادواردو پس از شنیدن این مصاحبه برای دیدار با وی به سفارت ایران در ایتالیا مراجعه کرده و همین باعث ارتباط ادواردو آنیلی با ایران شد.
قدیری ابیانه درباره اولین ملاقاتش با ادواردو میگوید: بعد از یک میزگرد مطبوعاتی که برگزار کردیم به عنوان رایزن مطبوعاتی سفارت ایران، یک روز یکشنبه در حالی که من در اقامتگاه سفارت بودم، دربان سفارت گفت که یک جوان ایتالیایی آمده و میخواهد شما را ببیند.
من هم گفتم اگر میشود به او بگویید فردا برای ملاقات بیایند. ولی بعد از لحظاتی دربان سفارت دوباره زنگ زد که این جوان میگوید خدا هر در بستهای را میگشاید. من هم گفتم در را باز کنند و خودم هم رفتم به استقبالش.
جوان قد بلند لاغری بود که با یک موتور گازی کهنه آمده بود و خودش را ادواردو آنیلی معرفی کرد. من بدون اینکه انتظار جواب مثبتی از او داشته باشم، از او پرسیدم که شما با خانوادهِ آنیلی معروف نسبتی دارید و او گفت که من پسرش هستم.
گفتم تو اگر واقعا پسر آنیلی هستی پس چرا با این موتور دست دوم آمدهای؟ گفت این مال نگهبانمان است و من با این آمدهام تا شناخته نشوم. من مصاحبه شما را دیدم و مسلمان هستم، گفتم چه زمان مسلمان شدی؟ گفت چهار سال قبل.
وی میافزاید: ادواردو شرح مسلمان شدنش را برایم گفت و درخواست کرد که با هم دوست باشیم، از آن به بعد هر وقت که ادواردو به شهر رم میآمد منزلش در شهر تورینو بود به من هم سر میزد. و چند جلسه از دیدارهایمان نگذشته بود که شیعه شد.
قدیری ابیانه میگوید:وقتی برایش راجع به تشیع توضیح دادم، مشتاق شد و بعد از شیعه شدن و ذکر شهادتین، نام او را مهدی گذاشتیم.
بار اول که به ایران آمد، خدمت حضرت امام (ره) رفت. در آن ملاقات، حضرت آیتالله خامنهای، آقای هاشمی، سیداحمد خمینی و فخرالدین حجازی حضور داشتند.
ادوادو چند بار به ایران سفر کرده و زیارت حرم امام رضا(ع) مشرف شده بود. در یکی از این سفرها در هفتم فروردین ۱۳۶۰ در نماز جمعه به امامت آیتالله خامنهای شرکت میکند.
در همین سفر ادواردو با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران دیدار کرده و حضرت امام پیشانی ادواردو را میبوسد.
ادواردو آنیلی با اینکه به دلیل موقعیت مالی و سیاسی خانودهاش با بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی جهان ملاقات کرده بود، در ملاقات با حضرت امام(ره) به شدت شیفته سادگی، عظمت و معنویت ایشان شده بود. این ارتباط عملاً مسیر زندگی ادواردو را عوض کرد.
ادواردو از ابتدای اسلام آوردن توسط والدینش تهدید شد که اگر میخواهد مسلمان بماند خبری از ارث نیست. طبق گفته آقای عبدالهی این فشار تا قدری بود که گاهی او حتی کرایه تاکسی هم نداشت و این اواخر که دیگر مطمئن شد که راهی برای رسیدن به ارث وجود ندارد الا دست کشیدن از اسلام، تصمیم گرفت به قم برود و طلبه شود تا از این طریق به گسترش اسلام کمک کند که دیگر مهلتش ندادند.
خانواده آنیلی برای آنکه ادواردو را از ارث محروم کنند، سعی زیادی در دیوانه جلوه دادن وی داشتند. به همین منظور وی را در بیمارستانی روانی بستری کردند که به گفته ادواردو، همه کارکنان آن یهودی بودند. ادواردو به خاطر ترس از شستشوی مغزی در آن تیمارستان سعی کرد تا از آنجا فرار کند.
۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) جسد ادواردو در زیر پل ژنرال فرانکو رومانو پیدا شد، ظاهر قضیه نشان میداد که وی از روی پل به پائین پرت شده است.
در آن روز معاون شبکه حمل و نقل تورینو ساوونا، در حال گشتزنی روزانهاش بود که در میانه راه به اتومبیل فیات کرومای خاکستری رنگی برخورد که در وسط پل رومانو بدون سرنشین پارک شده بود.
چراغ راهنمای ماشین روشن بود و درها قفل نشده بودند. او ابتدا فکر میکند که اتومبیل دچار نقص فنی شده و راننده آن پای پیاده به تعمیرگاهی در حوالی آنجا رفته است، اما وقتی پرسنل تعمیرگاه از مراجعه چنین شخصی اظهار بیاطلاعی میکنند، فرانکلینی متوجه میشود که باید اتفاق وحشتناکی افتاده باشد.
به محل پارک اتومبیل بازمیگردد و به آرامی از نردههای پل به پایین نگاه میکند و جسد مردی را در ارتفاع یک و نیم متری میبیند که با صورت بر روی زمین افتاده است. او به سرعت نیروی پلیس را خبر میکند.
ساعت ۱۱ نیروهای پلیس بالای سر جسد میرسند. صورت مرد در اثر ضربه به شدت مجروح شده است. اما کارت شناساییای که در جیب کتش یافت شد، متعلق به ادواردو آنیلی ، تنها پسر سناتور جیووانی آنیلی است که در زیر پل “ژنرال فرانکو رومانو” پیدا شده است.
ظاهر قضیه نشان میداد که وی از روی پل به پایین پرت شده است و رسانهها عمدتا خودکشی را به او نسبت دادند، موضوع مرگ وی از همان روز اول تا چند روز در راس اخبار قرار گرفت و هزاران سایت اینترنتی، روزنامهها و شبکههای تلویزیونی در مورد درگذشتاش اخبار را پخش کردند.
این رسانهها، “ادواردو” را فردی حساس، گوشهگیر، منزوی، خجالتی، معتاد و بیمار توصیف کردند.
اما در میان حجم عظیم اخبار منتشره، خبری از انجمن فارغالتحصیلان ایتالیا منتشر شد که ادواردو را یک مسلمان شیعه معرفی کرد و ادعا نمود که وی توسط عوامل صهیونیست به شهادت رسیده است. اما علیرغم ارسال این خبر برای رسانههای مختلف، هیچکدام حتی اشارهای هم به آن نکردند.
قاضی پرونده، یک روز پس از مرگ وی اعلام کرد که او خودکشی کرده است که بنابراین تحقیقات خاصی انجام نشد و جسد وی بدون کالبد شکافی در همان روز دفن شد.