گفتم من غم غربت را دوست ندارم و هیچ جا نمیروم ؛ فکر میکردم ” پرسپولیس ” اول و آخر دنیاست
بهروز رهبریفرد :واقعاً بازیکنان دهه ۶۰ فوتبال ایران بیچاره بودند!
بهروز رهبریفرد در مصاحبه با خبرورزشی گفت: طوری رفتار میکنند انگار ما بازیکن پیروزی بودیم نه پرسپولیس!
بهروز رهبریفرد این بار در مصاحبه با همکار ما، ماجراهای جالبی را تعریف کرد که خواندنش خالی از لطف نیست.
*رسیدیم به جام جهانی!
بهروز رهبریفرد :
بله خدا را شکر. من فکر میکنم کیروش مربی خوبی است. چیزهایی در دنیا وجود دارد که نمیتوان از کنارش به سادگی گذشت. اگر کیروش بد بود، یکی مثل فرگوسن، میگذاشت او در کمپ منچستر حضور داشته باشد و یا رئالیها، تیمشان را به این مربی میدادند؟ من میگویم به خاطر یک بازیکن این طرف و آن طرف لیست، نباید کیروش را تا این حد آزار داد. بابت دو بازیکن، اقتدار سرمربی را زیر سؤال بردیم و حالا از او انتظار داریم مقابل قهرمانهای آفریقا، اروپا و جهان آبروداری کند.
*فکر میکنید مقابل اسپانیا و پرتغال چه نتایجی بگیریم؟
بهروز رهبریفرد :
دیگر آن زمان گذشت که یک تیم اروپایی بیاید و از آسیاییها زنگ تفریح بسازد. امروز همه چیز ماشینی شده و تیمی مثل ایتالیا یا هلند که به دنبال ستارهها هستند، جایی در جام جهانی ندارند. ما هم تیممان ماشینی شده و فاصلهمان با اروپا کم است. اگر نتوانیم برابر اسپانیا و پرتغال پیروز شویم، مطمئن باشید شکستهای تحقیرکننده هم نخواهیم داشت. شاید ایران به دور بعدی نرود، اما من معتقدم طوری عمل میکند که همه راضی باشند. فقط کافی است بازیکنان ایرانی، کمی احساسی شوند. گروهمان خیلی سخت است و من مطمئنم کیروش از همین داستان استفاده میکند و انگیزه بازیکنان را بالا میبرد. به خدا بازی مقابل رونالدو و راموس برای بچههای ما هیجانانگیزتر از بازی مقابل نیجریه، لهستان، پرو، دانمارک و یا کاستاریکا است.
*بازی با مراکش را چطور میبینی؟
بهروز رهبریفرد :
یادم میآید ۴ سال قبل به خود شما گفتم مقابل آرژانتین بهترین بازیمان را میکنیم و بدترین بازی مقابل بوسنی خواهد بود. حالا هم، برخی میگویند فقط اسپانیا و پرتغال، بیخیال مراکش، اما همین بازی با مراکش سختترین دیدار ما خواهد بود، زیرا بازیکنان سرعتی، تکنیکی و قدرتی دارد. ما هم تیم کمی نیستیم. بازی قشنگ و جذاب خواهد شد، مطمئن باشید. ما هم یک سر و گردن بالاتر از مراکش هستیم.
*چند روز قبل گزارشی چاپ کردیم از بازیکنان بزرگی که جام جهانی را از دست دادند. به نظرت کدام ستاره از همه بزرگتر بود و حیف شد که جام را از دست داد؟
بهروز رهبریفرد :
اتفاقاً آن گزارش را که مهدی یکتا نوشته بود، خواندم و فکر میکنم ناصر محمدخانی و مجتبی محرمی واقعاً حیف شدند. اتفاقاً کلی هم با خواندن آن مطلب، حسرت خوردم. شاید از استقلال، شاهرخ بیانی هم شانس حضور در آن تیم را داشت. مجید نامجومطلق هم حیف شد.
*جای کدام ستارههای قبلی در تیم ملی فعلی خالی است؟
بهروز رهبریفرد :
از پرسپولیس، علی دایی، علی کریمی، احمدرضا عابدزاده و از استقلال هم نامجومطلق، شاهرخ و فرهاد مجیدی. اینها میتوانستند به تیم ملی کمک زیادی کنند. واقعاً بازیکنان دهه ۶۰ فوتبال ایران بیچاره بودند! این همه ستاره خوردند به زمان جنگ، وقتی که بازیهای تیم ملی و تورنمنتها کم بود و از فوتبال هیچ حمایتی نمیشد.
*به نظرت چه تیمی قهرمان میشود؟
بهروز رهبریفرد :
فکر میکنم برزیل قهرمان شود. امسال، تیمها واقعاً قدرتمند هستند، اما از بین برزیل، فرانسه، اسپانیا و آلمان یک کدام قهرمان میشوند و بلژیک هم شگفتیساز خواهد شد.
*خودت هم ملیپوش بودی، اما چرا بازیهای ملی زیادی نداری؟
بهروز رهبریفرد :
آن زمان کلهام داغ بود و مدام دعوا میکردم. مثلاً در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲، بلاژویچ اقدام به اخراج مهدی هاشمینسب و پرویز برومند کرد، من هم فردینبازی درآوردم و از اردو خارج شدم. بعد زنگ زدند و گفتند برگرد، آمدم و در بازی با امارات، مدافع چپ بازی کردم، اما دوباره در بازی برگشت مقابل همان تیم مرا نیمکتنشین کردند تا به پژمان جمشیدی بازی برسد.
*با گل و شیرینی برگشتی به تمرین تیم ملی؟
بهروز رهبریفرد :
نه بابا! میترسیدم چیرو مرض قند بگیرد! همان علی پروین را دیابتی کردیم، بس بود!
*ولی ماجراهای زیادی با چیرو داشتی، یادت میآید؟
بهروز رهبریفرد :
هیچ وقت آن روزها را فراموش نمیکنم. در یک کلام بگویم، اصلاً از من خوشش نمیآمد. البته در تمرینات با من شوخی میکرد، اما به من بازی نمیداد. من جزو اولین بازیکنانی بودم که به تیم ملی آن زمان دعوت شدم و همه اردوها را میرفتم، ولی نیمکتنشین بودم.
*چرا؟
بهروز رهبریفرد :
بلاژویچ به من گفت بعد از جام جهانی باید تو را ترانسفر کنم، اما گفتم من غم غربت را دوست ندارم و هیچ جا نمیروم. او هم مرا نیمکتنشین کرد تا به رحمان رضایی بازی بدهد. بعد هم رحمان را به مسینا ایتالیا برد. همین داستان را سر پرویز برومند پیاده کرد. او نیمکتنشین شد تا ابراهیم میرزاپور بازی کند. البته نتوانست میرزاپور را لژیونر کند. برانکو هم میدانست جنس چیرو، شیشهخرده دارد، زیرا به من و پرویز میگفت: نمیدانم چرا نیمکتنشین شدهاید!
*فکر میکنی غم غربت، بهانه خوبی برای فرار از پیشرفت بود؟
بهروز رهبریفرد :
گفتم که، کلهام باد داشت و این حرفها داخلش نمیرفت. فکر میکردم پرسپولیس اول و آخر دنیاست. البته برای من اینطور بود، اما خانوادهام مرا بابت این طرز تفکر سرزنش میکنند. البته حق هم دارند.
*یعنی میخواهی بگویی به حقت نرسیدی؟
بهروز رهبریفرد :
اصلاً انگار باشگاههای پیروزی و پرسپولیس با هم فرق میکردند، چون آن موقع من برای پیروزی بازی میکردم، اما امروز پرسپولیسیها تحویلم نمیگیرند. جشن پرسپولیس میشود، دعوتم نمیکنند و مراسم دیگر دارند، حتی حالی از من نمیپرسند. این موضوع را به هر کسی هم میگویم، باور نمیکند. میگویند مگر کاپیتان پرسپولیس نبودی، مگر ۷ قهرمانی با این تیم نداشتی؟ من فقط سکوت میکنم.
*شاید به خاطر این است که مدام علیه پرسپولیسیها مصاحبههای انتقادی انجام دادی.
بهروز رهبریفرد :
شما به من بگویید، حتی یک مصاحبهام نادرست بود؟ یکبار شد حق کسی را ضایع کنم؟ دیدید در مورد هر کسی که صحبت کردم، درست از آب درآمد. نه تهمت زدم و نه بدگویی کردم، فقط حرف دل هواداران را به زبان آوردم.