بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

افشاگری هاشمی‌ نسب پس از ۱۷ سال ؛ من این ۲۰ نفر را سوزاندم، تا موقعی که در کَفنِشان بگذارند!

هاشمی‌ نسب از وقایع تلخی که پس از پیوستن او به استقلال رخ داد پرده برداشت

نویسنده : پارس فوتبال .کام
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : چهارشنبه 9 اسفند 1396 | 20:09
مهدی هاشمی‌نسب - مهدی هاشمی‌ نسب

از مهدی هاشمی‌ نسب دوشنبه‌ شب گذشته مصاحبه‌ ای در برنامه ۹۰ و در آستانه شهرآورد پخش شد که خیلی جذاب بود.

خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام :

مهدی هاشمی‌ نسب حرف‌ هایی زد و پرده از این برداشت که پس از انتقالش به استقلال، مادرش را در خیابان زدند. با هاشمی‌ نسب یک روز بعد از این گفت‌وگو صحبت کردیم و او چیزهای تازه‌ای گفت.
* بعد از پخش مصاحبه‌ ات چه کسانی تماس گرفتند؟

خیلی‌ها زنگ زدند. دوستان نزدیکم که اکثراً غیرفوتبالی هستند ولی مهم‌ترین تلفنم از مادرم بود. خواب بود، بیدارش کردند که مصاحبه را ببیند. زنگ زد و با هم دقایقی حرف زدیم. همین که مادرم از من راضی باشد، کافی است و دیگر به چیزی نیاز ندارم.

* در فضای مجازی هم بعضی‌ها علیه‌ ات موضع‌‌ گیری کردند.

من هم شنیدم در فضای مجازی بد و بیراه گفتند. این‌هایی که فحش می‌دهند، سنشان اصلاً به بازی من قد نمی‌ دهد. از پدر و مادرشان درباره مهدی هاشمی‌نسب بپرسند و ببینند من کی بودم و برای تیم‌شان چه‌کار کردم. البته من هیچ‌کس نبودم ولی این‌ها من را اصلاً نمی‌شناسند و بازی‌ام را ندیده‌اند.

* ماجرای کتک خوردن مادرت از دست هواداران چه بود؟ کی اتفاق افتاد؟

همان سالی که از پرسپولیس رفتم استقلال. ببینید من وقتی در پرسپولیس هم بودم، همیشه با مادرم به خرید می‌رفتم. هر جایی می‌رفت، سعی می‌کردم با مادرم باشم تا بار سنگین بلند نکند. می‌ رفتم که بارها را بردارم و به قول معروف به مادرم کمک کنم. خیلی وقت‌ ها می‌رفتیم و یادم هست آن‌ موقع خیلی به ما عزت و احترام می‌گذاشتند. می‌گفتند توروخدا شما دست نزن یا پول نده، مهمان ما. بعد از انتقالم شرایط طوری بود که زیاد نمی‌توانستم در فضای عمومی بروم. مادرم بیشتر خودش می‌ رفت. یک روز دیدم از بیرون آمده و خیلی ناراحت است. گفتم مامان چیزی شده؟ گفت نه هیچی نشده. شستم باخبر شد که اتفاقی افتاده. بعد از آن روز فهمیدم همان‌هایی که به مادرم می‌گفتند بگذار میوه‌ها را ما بیاوریم و قربان‌صدقه‌‌اش می‌رفتند، با لگد به مادرم زده‌اند و به او بی‌احترامی کرده‌اند. به مادرم گفتم غصه نخورد، از صاحبانشان انتقام می‌گیرم.

* چرا همان سال‌ها درباره این مسئله حرفی نزدی؟

نمی‌دانم، بعد از ۱۷ سال تصمیم گرفتم به صراحت این‌ها را بگویم. ابایی هم نداشتم. خیلی سکوت کردم. دیدید که همان‌موقع انتقام گرفتم و بد سوزاندم‌شان‌‌؛ تا ابد هم سوزاندمشان. من این حرف را در برنامه ۹۰ هم گفتم ولی فکر می‌کنم بد برداشت شد. فکر کردند من منظورم هواداران است. نه آقا، من منظورم همان ۲۰ نفری است که آن کارها را علیه من کردند، منتها خواستند من را جلوی هوادار قرار دهند. ببین من این ۲۰ نفر را سوزاندم، تا موقعی که در کفنشان بگذارند. اینجا به شما هم می‌گویم. هواداران دو تیم برای من قابل احترام هستند. این نخاله‌ هایی هم که سر سفره پدر و مادرشان نبودند، توهین می‌کنند. مگر فقط به مهدی هاشمی‌ نسب توهین کردند؟ این‌ها به علی دایی که بزرگتر تیمشان بود، توهین کردند. مگر کریمی را هو نکردند؟ یادتان رفته چطور پروین را هو کردند و رفت؟ من از این آدم‌ها توقعی ندارم و اگر هم حرف زدم، منظورم به آن ۲۰ نفری بود که گفتم در جدایی‌ام نقش داشتند.

* حرف خاصی مانده آقای هاشمی‌ نسب ؟

فقط افسوس می‌خورم پیر شده‌ام و جایی نیست دوباره این آدم‌ها را بسوزانم!

خبرورزشی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.