با طارمی از رفاقت تا خیانت ؛ شریک جرم یا مهره ی سوخته؟
طارمی که بود و چه کرد؟! سوالی کوتاه با قصه ای بلند
مروری بر عملکرد فوتبالی و اخلاقی طارمی ، از ورود به جمع خانواده میلیونی پرسپولیس در گمنامی مطلق تا شکوفایی توسط برانکو و کی روش و در نهایت پیوستن به الغرافه!
اینکه چرا بعضیها متناسب با استعدادشان به آن چیزی که استحقاقش را دارند نمیرسند دلایل متعددی دارد که یکی از شاخصترین آنها قدرنشناسی است؛ چه قدر خود چه دیگران! برای موفقیت تنها استعداد کافی نیست. شانس هم داشته باشید، فضای رشد و نمو هم مهیا باشد باز هم چیزهای دیگری در کار است که اگر نباشد پیشرفت و جهش اولیه در همان حد اولش باقی می ماند و قرار نیست شاهد شاهکارهایی باشیم که همه تا ابد با احترام از آن یاد میکنند.اینکه یک نفر دایی، کریمی و پروین شود یعنی از همه ظرفیت ها نهایت استفاده را کرده و نخواسته فقط یک موج اولیه باشد.۱۱۰ کلمه به عنوان مقدمه کنار هم قرار گرفت تا برسیم به مهدی طارمی. پدیدهای بسیار عجیب و پیچیده. شاید تعجب انگیز باشد که این همه پیچیدگی در وجود مردی است ظاهرا به شدت ساده. همین تناقضها موجب شده طارمی جمعی از اضداد باشد. آقای گل، گل خراب کن. یک قصه عامه پسند پشت سرش وجود دارد که جان میدهد وقتی در مقام نصیحت قرار میگیرید برای دیگران، با افتخار از آن حرف بزنید.
جوان با حجب و حیای شهرستانی که در گمنامی مطلق پا به ساختمان باشگاه پرسپولیس گذاشت و وقتی مدیرعامل وقت با دستور کادر فنی، قرارداد او را امضا کرد، همه از هم پرسیدند این دیگر کیست؟
وقتی اولین گلش را با پیراهن پرسپولیس زد رسانهها با برنج طارم جمله سازی کردند که قد کشیده است. اما وضعیت پرسپولیس با اخراج عجیب و زودهنگام دایی به هم ریخت. اگرچه در اولین داربی زندگی اش گلی را به ثمر نرساند اما حمید درخشان بعدها اقرار کرد ما بازی را نمی بردیم اگر طارمی را به زمین نمی فرستادم. اما دوباره بعد داربی فراموش شد. درخشان هم رفت و برانکو آمد ولی به غیر از گلزنی اش مقابل النصر سعودی و آن شادمانی جنجالی (کشیدن انگشت به زیر گلو)، دیگر چیزی از پدیده ندیدیم.
در آغاز لیگ پانزدهم هیچکس منتظر درخشش او نبود. اما برانکو الماسش را کشف کرده بود. کنار هم قرار گرفتن او، رامین رضاییان، احمدزاده و محسن مسلمان، جذابترین مربع یکی دو دهه اخیر پرسپولیس را شکل داد. دیگر معلوم نیست کدام تیم در داربی موفق به زدن چهار گل میشود اما تردید نکنید اگر طارمی و آن سه ضلع نبودند هرگز چهار گل نمیروئید همانطور که ۴ دهه کسی شاهد زدن ۴ گل از سوی یک تیم در داربی نبود.
وقتی کی روش هم او را مهم میداند
مهدی طارمی حالا شهره شهر است. همه میدانند او کیست و کیفیتش چگونه است. قیاس با فلان مهاجم سابق تیم حریف و دیگر مهاجمان توپ خراب کن کمی دوراز انصاف است. طارمی استعداد نابی بود که دایی از دل رودخانه کشفش کرد و امثال برانکو و کیروش میدانستند چگونه باید آن را شکل دهند.
عادل در دل همین برنامه نود افشا کرد که کی روش گفته اگر یک فوتبالیست ایرانی توانایی بازی در بهترین تیم های فعلی جهان را داشته باشد آن یک نفر همین طارمی است.
اما حالا کجاست؟ الغرافه قطر.
آن هم با قرارداد یک سال و خردهای. در استعداد طارمی نباید لحظهای تردید کرد.او کم کم خودش را به ترکیب اصلی تیم ملی رساند و اگر اتفاق خاصی رخ ندهد و تا آغاز جام جهانی آماده باشد احتمالا یکی از یازده مرد ثابت ایران در روسیه است. صحبت از شانس است و آخرین بازیهای تیم ملی و اصرار کیروش روی او که محروم هم بود این واقعیت را برملا میسازد که سرمربی روی او حساب ویژهای باز کرده است. بازی با روسیه تنها گل ایران را سردار به ثمر رساند اما وقتی با کیروش حرف میزنید میگوید همه کار که کمتر کسی میتواند انجام دهد را طارمی کرد و سردار فقط ضربه آخر را زد. این یعنی مادامی که کیروش در فوتبال ایران است، جایگاه طارمی گارانتی دارد.
نود و رو شدن چهره اصلی
اما برسیم به دوشنبه شبی که او از طریق اسکایپ میهمان نود و البته میلیون ها ایرانی بود. کمتر کسی تصور میکرد با توجه به نوع جدا شدن این بازیکن و خشم هواداران پرسپولیس که انتظار داشتند او دست کم تا یک فصل دیگر به پیراهن تیمشان مومن باقی بماند، طارمی حاضر به مصاحبه شود. اما او غیر قابل پیشبینی است. آمد و صادقانه از دروغشان حرف زد. از نقشهای که طاهری کشید و او موظف شد در دروغ و جعل سند مدیرعامل سابق شریک شود.
در نگاه اول با آن لهجه شیرین شهرستانی و نوع حرف زدنش، به ذهن بیننده متبادر میشد که این بچه قربانی شده است. اما آنهایی که در دل ماجرا بودند میدانستند او همه حقیقت را نمیگوید. چنان شیک خودش را از محرومیت قرمزها از حضور در دو پنجره نقل و انتقالات کنار کشید که دیگر سرسختترین هوادارانش هم کم آوردند. انگار پرسپولیس برای بازیکن دیگری به فیفا دروغ گفته است.
مرتب تکرار میکرد که پرسپولیس ده سال قهرمان نشده بود و او باید برمیگشت و این ماموریت را انجام میداد. دراینکه او نقش بسیار زیادی در شکست طلسم قهرمانی بعد از ۹ فصل داشت کوچکترین تردیدی وجود ندارد. اما چرا طارمی مرتب آن را تکرار میکرد؟ منت گذاشتن با لهجه شیرین بوشهری! مگر امسال که نیست برانکو نتوانسته تیمش را صدرنشین کند؟ مگر حالا که نیست پرسپولیس ولو در کیفیتی پایینتر موفق نشده از سد همه رقبا بگذرد؟
وکیلی که دروغ ها را لو داد
حالا وکیل او که بدون شک طارمی موفقیتهای زندگی اش را وامدار اوست صریحا از قطع همکاریاش با این ستاره حرف میزند. صمد ابراهیمی که به واسطه دوستی با دایی، موجب شد بازیکن لیگ یکی ناگهان سر از پرسپولیس در بیاورد میگوید:
«حالا اینکه{طارمی} اگر به حرف ما اعتماد کرده چه نیازی به تماس با هدایتی یا مذاکره با ریزه بابت فسخ بود؟ خود طارمی بهتر از هر کسی می داند قرار بود اسپانسر( فردی غیر از هدایتی) مبلغ فسخ را بپردازد که من هیچ وقت نفهمیدم چه شد و چرا پرداخت نکرد و اصلا چرا حالا حرفی از آن نیست. امیدوارم این یک مورد را طارمی توضیح بدهد. بحث من هم این بود که اگر پول را بدهند مشکلی نیست.»
ابراهیمی سپس در مهمترین بخش افشاگریاش در مورد اینکه به او رساندهاند باید از پرسپولیس بروی وگرنه نابود میشوی هم حرف جالبی را به زبان آورد:«در مورد عامل فشار غیر ورزشی برای رفتن از پرسپولیس اصلا متوجه نشدم منظور چیست اما اصل داستان را میگویم. یک شنبه دهم دی ماه به همراه حسین ماهینی برای بررسی مطالبات او به باشگاه رفته بودم. آن روز هیات مدیره با کادر فنی و افشین پیروانی جلسه داشتند. آقای گرشاسبی مرا صدا زد و به جلسه رفتم. آنجا به من اعلام کردند باشگاه پیشنهاد تمدید دو ساله برای طارمی را دارد که مورد موافقت طارمی نبود.در ادامه گفته شد اگر الان پیشنهاد خارجی دارد ارائه دهید. من هم عصر همین را به طارمی اعلام کردم که طبق پیشنهاد باشگاه یا الان باید دو ساله تمدید کنی یا نیم فصل دوم از پرسپولیس بروی. نمیدانم او چه مطلبی شنیده و چه برداشتی از حرفهای من داشته که آن را اینگونه مطرح کرده. به نظرم این فقط یک سوتفاهم بوده مگر اینکه موضوع دیگری باشد که میتواند خودش شفاف مطرح کند.»
همین دو جمله از سوی وکیلش نشان میدهد او برخلاف لهجه شیرین و صادقانهاش به هیچ وجه در مورد گفتن همه واقعیات صادق نبود.
نمک و نمکدان
قضاوت در مورد مهدی طارمی و آیندهاش چندان سخت نیست. او برای تبدیل شدن به یک بازیکن خاص شبیه علی کریمی، علی دایی ، مهدوی کیا و یا کریم باقری همه ابزار مهم و لازم فنی را دارد. اما به اندازه کافی رو راست نیست. تصمیمات احساسی فراوانی را میگیرد و می خواهد خیلی از نواقص را به نداشتن تجربه مربوط کند. سه فصل تمام از آرزویش و بازی در اروپا گفت اما دست آخر برای مدت یک و نیم فصل با الغرافه قطر قرارداد بست. اینکه بعد جام جهانی بندی در قراردادش باشد که قطریها به سادگی بخواهند رضایت نامهاش را به فلان تیم اروپایی بدهند، چندان مشخص نیست اما قطعا الغرافه که فقط ۵۰۰ هزار دلار برای جذب او پول رضایت نامه به پرسپولیس داد به راحتی بازیکنش را نمیفروشد. تیمهای اروپایی هم بعید است بخواهند قیمتی بالاتر از آنچه برای کریم انصاری فرد و حاج صفی و یا کاوه رضایی دادند به طارمی بدهند؛ ۲۰۰ هزار یورو در بهترین حالت!
طارمی استعداد لازم برای تبدیل شدن به یک بازیکن تاریخ ساز را دارد اما همه چیز در استعداد و شانس خلاصه نمیشود. چیزهایی است که در کتگوری اخلاقیات جای میگیرد. نمک را اول بخوری و بعد به روی زخم بالا بیاوری. در وفاداری به اهداف شخصی و تیمی. در قدرشناسی. در بزرگ منش بودن. در گفتن همه حقایق. در مردانگی و ایثار.
مهدی طاهرخانی – خبرگزاری پارس فوتبال