علیرضا نیكبخت: قائدی و امثال او باید ببیند من چه اشتباهی كردم و اشتباه من را تكرار نكنند

از این شروع کردیم که چرا از فوتبال دور است و سفره دلش باز شد. علیرضا نیکبخت از این هراس ندارد که بگوید اشتباه کرده‌؛ چیزی که خیلی‌ها از آن ترس دارند. اگر بزرگترین اشتباه را هم کنند می‌گویند نکرده‌اند. علیرضا نیکبخت اما انگار آب از سرش گذشته…

این فوتبال کثیف

علیرضا نیکبخت:

فعلاً که از فوتبال دورم. بابا فوتبال‌ چی دارد؟ کلاس‌های مربیگری‌ام را رفتم ولی عجله‌ای ندارم برای اینکه کار را زود شروع کنم. این فوتبال خنده‌دار است. طرف نتیجه نمی‌گیرد، برمی‌دارند و جای او یک مربی دیگری را می‌گذارند که او هم نتیجه نگرفته! همه چیز شده رابطه. نباید از این فوتبال کثیف توقع داشته باشی. راستش این روزها سرم به مدارس فوتبالم گرم است. کارم را می‌کنم. راضی هستم و زیاد خودم را درگیر چیزهای دیگر نمی‌کنم.

دنبال رابطه نبودم و نیستم

علیرضا نیکبخت:

با کسی برای مربیگری حرف زده‌ام؟ نه اصلاً. من از زمان بازیگری‌ام همین‌طوری بودم. با مربی‌ام هم حرف نمی‌زدم. من همیشه خودرأی بودم. نمی‌دانم حالا بخواهم زنگ بزنم به مربی؟ از اولش این‌طوری نبودم تا آخرش هم این‌طوری نخواهم بود. خیلی‌ها هستند از این کارها می‌کنند. به مربی زنگ می‌زنند ولی من نمی‌کنم. نه در زمان بازیگری نه در زمان مربیگری. دنبال رابطه و این‌طور چیزها نیستم. وقتی آمدم استقلال ۱۶ سالم بود. اینقدر تلاش کردم و خوب بودم که محمد نوازی رفت راست. حاجی‌پور یک خط جلوتر رفت. علی چینی ذخیره شد. به حقم رسیدم. فقط و فقط خودم بودم. آدم‌هایی بودند که کمک کردند ولی رابطه‌ای در کار نبود.

می‌توانستم اولین لالیگایی باشم

علیرضا نیکبخت:

فکر می‌کنم در این فوتبال به حقم رسیدم ولی اگر بعضی اشتباهات را انجام نمی‌دادم می‌توانستم اولین بازیکنی باشم که به اسپانیا و لالیگا رفته. اتلتیکومادرید من را می‌خواست. فنرباغچه من را می‌خواست، مونشن گلادباخ به من پیشنهاد داد. اگر اشتباه نمی‌کردم، می‌رفتم اروپا و الان پشیمان نبودم. تنها چیزی که به خاطرش پشیمانم همین است وگرنه در کل از فوتبالم راضی‌ام. به بالاتر از حقم رسیدم چه زمانی که در تیم ملی بودم چه زمانی که در استقلال بودم و چه برههای که برای پرسپولیس بازی کردم.

زبان ما تند است

علیرضا نیکبخت:

ببینید فوتبال ایران شخصیت‌هایی مثل من و علی کریمی را دوست ندارد. زبان ما تند است. ببخشید دنبال آدمی هستند که سرش پایین باشد و کار کند. هرچه بگویند بگوید چشم. این‌طوری نمی‌خواهند. من یادم هست زمانی که در پرسپولیس بودم یک مشکلی با عباس انصاری‌فرد بین ما پیش آمد. یادم هست سر یک بازیکن امید بود. او با ما تمرین می‌کرد ولی جا نداشت بخوابد. سر آن بازیکن با انصاری‌فرد دعوایم شد. گفتم آقا شما دارید ۵۰ تا به بازیکن می‌دهید، ۲ میلیون هم به آن بازیکن بدهید. مگر قراردادش چقدر می‌شود؟ سال بعد گفتند نیکبخت نباشد! چرا امثال فتح‌ا…‌زاده باید از فوتبال بیرون باشند؟ هی می‌گویند بدهی داشته. نمی‌گویم نداشت ولی بدهی‌هایش کمتر بود. این همه هم زحمت‌ کشید. ببخشید رک می‌گویم فوتبال ایران الان شیر تو شیر است. هرکی به هرکی شده.

توصیه‌پذیر نبودم

علیرضا نیکبخت:

اصلاً پشیمان نیستم از اینکه زبانم تند بود. همین الان بیرون می‌روم به من عزت و احترام می‌گذارند. من بازیکن توصیه‌پذیر نبودم. آدم کسی نشدم. خدا را شکر در دوران بازیگری‌ام بزرگ شدم. اصلاً هم پشیمان نیستم. اگر به عقب برگردم شاید یکسری کارها را نمی‌کردم ولی همچنان زبانم تند بود.

منشور را برای من درست کردند!

علیرضا نیکبخت:

مگر نیکبخت، کریمی، مجیدی و… بازیکنان کمی بودند؟ اینها نمی‌خواهند آدم‌هایی مثل ما در فوتبال باشند. اینها می‌خواهد آدم فقط تعریف کند که به‌به عجب امکاناتی. آفرین چه مدیریتی. ما این‌طور نیستیم. ببینید من به خاطر خیلی‌ها قربانی شدم. خیلی بازیکنان برای اینکه حرف‌شان را بزنند به من گفتند. رفتم جلو و قربانی شدم. بهترین دوران فوتبالم من را گذاشتند کنار. زبانم متأسفانه تند بود. اصلاً منشور اخلاقی را به خاطر نیکبخت راه انداختند تا من را قربانی کنند. اینقدر بازیکن داشتیم که می‌توانستند به آنها‌گیر بدهند ولی فقط می‌گفتند نیکبخت. می‌گفتند چرا این‌طوری لباس می‌پوشی؟ چرا موهایت این‌طوری است؟ چرا ماشین خوب سوار می‌شوی؟ گفتم به کسی ربطی ندارد ماشین خوب سوار می‌شوم. من از اول خوب زندگی کردم. تا الان هم خوب زندگی کرده‌ام. ببخشید مشکل تیپ من بود؟ فسادهای دیگر را درست کنید. دوست نداشتید من خوشتیپ باشم؟ آقا واقعیت است. ادعایی ندارم. من قبل از فوتبالم این‌طوری بودم. پدرم تولیدی داشت و همیشه شیک لباس می‌پوشیدم. زندگی تجملی را دوست داشتم. آقا تیپ من به جامعه آسیب رساند؟ نخیر، شماها به من و امثال من لطمه زدید. به نیکبخت‌ها آسیب زدید. درست نبود.

دایی حق داشت

علیرضا نیکبخت:

درباره تیم ملی… خب متأسفانه در تیم ملی هم یکسری اتفاقات افتاد و من دور افتادم. اصلاً علی دایی درباره من حق داشت. حق هم می‌دهم به او… همین علی دایی. خوشم می‌‌آید در این ورزش کسی زورش به او نمی‌چربد. علی دایی همیشه حق مطلب را ادا می‌کند.

شفر می‌تواند

علیرضا نیکبخت:

شنیده‌ام می‌خواهند قائدی را بدهند به تیم دیگری. به نظرم این کار اشتباهی است. بازیکنی که به استقلال می‌‌آید اشباع می‌شود و نمی‌تواند جای دیگری کار کند. مهدی قائدی، محمدمهدی نظری دوم است. فوتبالست خوبی بود ولی آمد و در استقلال اشباع شد. مربی‌ای مثل شفر از قائدی می‌تواند خوب بازی بگیرد.

من را الگویش نکند

علیرضا نیکبخت:

من چه پیشنهادی به قائدی دارم؟ او من را الگوی خودش نکند. زندگی من را الگویش نکند. ببیند امثال من چه اشتباهی کردیم. البته قائدی فعلاً تازه اول راه است و مانده تا بخواهد تبدیل به بازیکن بزرگی شود. او می‌تواند به استقلال کمک کند. دوست دارم او را ببینم. دو، سه بار سر تمرین استقلال رفتم ولی قائدی را ندیدم. به نظر من او یک مشاور خوب می‌خواهد. قائدی به نظر من می‌تواند مجاهد خذیراوی دوم شود. او استعداد خوبی دارد.

می‌توانستم رکورد بزنم

علیرضا نیکبخت:

من رک حرفم را می‌زنم. می‌خواهم با مردم صادق باشم. قائدی و امثال او باید ببیند من نیکبخت چه اشتباهی کردم و اشتباه من را تکرار نکنند. من از سال ۸۶ تا ۹۵ در تیم ملی نبودم. ولی هنوز با ۷۰ و خرده‌ای بازی ملی جزو رکوردداران هستم. هنوز خیلی‌ها در تیم ملی اندازه من بازی نکرده‌اند. حساب کنید اگر یکسری اشتباهات را نمی‌کردم و در تیم ملی به کارم ادامه می‌دادم، چه می‌شد؟ می‌توانستم رکورد بزنم. امیدوارم قائدی اشتباه نکند. البته اگر اسم باشگاه استقلال باشگاه فرهنگی ورزشی است، آنها هم باید هوای قائدی را داشته باشند.