طفل نوپای فوتبال تبریز چگونه بزرگ شد؟

پروژه صعود تراکتورسازی تبریز به لیگ برتر با جذب فراز کمالوندی که شیرین فراز را به لیگ برتر آورده بود کلید خورد.کمالوند و ناصر شفق با هم ترکیب خوبی داشتند بمانند ترکیب الان زین الدین زیدان و فلورنتینو پرز رئال مادرید که تمام افتخارات باشگاهی را باهم کسب کرده اند.
کمالوند با جذب بازیکنان مدنظر خود توانست کاری کند کارستان،انتظار ۸ ساله پرشورهادر ۱۸ خرداد ۸۸ به پایان رسید.آنها مقتدرانه به لیگ برتر صعود کردند تا جشن مفصلی در کل آذربایجان بگیرند.
سکانس اول: ابقا با کمالوند
تیم فوتبال تراکتورسازی با فراز کمالوند لیگ برتر را آغاز کرد،دقیقا زمانی تیم تراکتورسازی به لیگ برتر صعود کرده بود که فوتبال ایران از دوگانگی هواداری رنج می برد.همه یا هوادار پرسپولیس بودند یا هوادار استقلال تهران،انگار لیگ ایران یک شوک جدید می خواست که این شوک را طرفداران پرشمار و پرشور تراکتورسازی در دیدار تراکتورسازی و استقلال تهران در استادیوم یادگار امام به فوتبال ایران دادند.استادیوم پرشده بود از تماشاگران تراکتورسازی،استقلالی ها که آنموقع هم برای لیگ کم دست به جیب نشده بودند توانستند با کسب یک امتیاز،خوشحال راهی پایتخت شوند.
کمالوند که قول ابقای پرشورها را در لیگ برتر داده بود توانست به قول خود جامه عمل بپوشاند و تراکتورسازان لیگ را در رتبه ۷ به پایان رساندند.همچنین در فصل بعد وضعیت تراکتورسازان بهتر از فصل قبل بود و آنها توانستند با رتبه پنجمی به کار خود پایان دهند. انگار وقت آن رسیده بود که کمالوند مرد حالا محبوب پرشورها چمدان های خود را ببندد و تراکتورسازی را به مقصد منزل شخصی خود برای گذران دوران ممنوعیت از کار در لیگ برتر، ببندد.
سکانس دوم: رویای آسیایی
تراکتورسازی که به واسطه حضور خیل عظیم هوادارانش در استادیوم خانگی و یا استادیوم های دیگر شهرها در اکثر کشورهای جهان سر و صدای زیادی بپاکرده بود اینبار مدیرعامل وقت باشگاه سردار جعفری پروژه ای را آغاز کرد تا تراکتورسازان شاهد تحقق رویای آسیایی شدن تیم خودشان باشند.
در اولین اقدام تیم تراکتورسازی یک تیم نظامی شده بود و می توانست سرباز جذب کند که این کار باعث شد تا بازیکنان با کیفیت خوب را بدون پرداخت هزینه ای بخدمت باشگاه دربیاورند.بعد از آن امیر قلعه نویی پرافتخارترین سرمربی لیگ برتر را به تراکتورسازی آورد تا به همگان نشان دهند که به کمتر از قهرمانی لیگ برتر قانع نیستند.بازیکنان مدنظر قلعه نویی جذب شدند تا تراکتورسازی بازی به بازی رقیبان خود را از قلعه امیر پاشا توپ باران کنند.
به زعم کارشناسان اگر آن بازی جنجالی تراکتور مقابل استقلال در ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۰ با تصمیمات حاشیه ساز محسن ترکی داور مسابقه، نبود،پرشورها در پایان لیگ جشن قهرمانی را در تک تک خیابان های تبریز جشن می گرفتند ولی تراکتورسازان نائب قهرمان شدند تا بصورت مستقیم به لیگ قهرمانان آسیا صعود کنند و بیش از پیش توجه آسیا را به شهر اولین ها جلب کنند.
سکانس سوم: ورود پیرمرد جوان
انگار امیر قلعه نویی فقط ماموریت داشت تا پرشورها را به آسیا برساند و بعد از آن با بقچه ای پر از بازیکنان باکیفیت تراکتورسازی راهی پایتخت و باشگاه استقلال شود.
سردار جعفری با سرمربی سابق باشگاه بنفیکای پرتغال که سابقه کار در فوتبال آسیا و فوتبال عربستان را نیز داشت به توافق رسید.تونی اولوییرا قرار بود بمدت یک فصل راننده تراکتور تبریز شود.بعد از اینکه چند هفته از ابتدای فصل گذشت تونی و پرشورها عاشق همدیگر شده بودند انگار این رابطه عاطفی چند سالی بوده است که برقرار بوده است.پیرمرد پرتغالی دل تبریزی ها را برده بود.با بازی های خوبی که تیمش ارایه می کرد با نحوه احترام گذاشتنش به هواداران باشگاه،با جنب و جوش های کنار زمین،با واکنش هایش به بازیکنان خودش وقتی موقعیتی را از دست می دادند.این پیرمرد وقتی در لیگ قهرمانان آسیا فقط ۴ امتیاز کسب کرد و شانس قهرمانی در لیگ برتر را از دست داد،از کار خود برکنار شد تا تراکتورسازان برای دومین سال پیاپی به عنوان نائب قهرمانی بسنده کند.

سکانس چهارم: ورود و خروج سریع آقا معلم
سردار جعفری در انتخابات شورای شهر تبریز پیروز شده بود و می بایست باشگاه را ترک میکرد.همکار جعفری در مدیریت تراکتورسازی مدیرعامل جدید باشگاه شده بود.زینی زاده با مجیدجلالی برای سرمربی گری در تراکتورسازی به توافق رسید.انگار زینی زاده عزم خود برای قهرمانی در لیگ برتر را جزم کرده بود او این کار را با آوردن بازیکنان بزرگی چون علی کریمی،کریم انصاریفرد و فرشد طالبی بهترین مدافع میانی آن سال های کشور نشان داده بود.همانطور که پیش بینی شده بود آقامعلم آرام نتوانست اسب چموش حواشی تبریز را کنترل کند.حتی نتوانست سکوهای یادگار امام را نیز بسمت خود سوق دهد.همه این عوامل باعث شد تا مجید جلالی نتواند برف تبریز را ببیند و از کارخود برکنار شود.
بعد از آن ناصر الجوهری تراکتورسازان دوباره به تبریز برگشت.بله تونی اولوییرا دوباره به تراکتورسازان برگشت تا با کسب فقط ۴ امتیاز در لیگ قهرمانان آسیا دوباره مفتضحانه ازاین لیگ حذف شوند.تونی اولین دیدار خود در جام حذفی مقابل فولاد خوزستان موفق شد تا با نتیجه ۱ بر ۰ به برتری برسد و در کرمان مهمان تیم مس این شهر شود.تونی توانست در ۲۵ بهمن ۱۳۹۲ اولین قهرمانی تراکتورسازان را به ارمغان بیاورد.این قهرمانی دلیل خوبی برای پایکوبی،جشن و شادمانی شبانه در تبریز و آذربایجان بود همه هواداران باشگاه از بزرگ و کوچک گرفته به خیابان ها ریختند تا جشن بگیرند ۲۵ بهمن ماه شبی بود که تبریز از فرط شادی تا آستانه انفجار پیش رفت.جنس شادی تراکتوری ها با شادی دیگر تیم ها متفاوت بود.آنها آن بالا ایستاده بودند و به رقیبان خود که آنها را مورد تمسخر قرار می دادند،با صدای بلند همراه با خنده می گفتند:دیدید ما قهرمان شدیم دیدید؟دیدید ما را؟ ما بهترین هوادار فوتبال هستیم.

سکانس پنجم:خطیبی جوان و کم تجربه سوار بر مسند تراکتورسازی
سردار نظمی با رسول خطیبی که پیشتربعد کسب نتایج ضعیف در گسترش فولاد از هدایت این تیم در لیگ برتر استعفا داده بود به توافق رسید.خطیبی در اولین موفقیت خود با تراکتورسازان قهرمان تورنمنت جام شهدا شده بود.تیم خطیبی هفنه به هفته بالغ تر می شد و هر هفته در ترکیب خود برای رقیبان سورپرایز داشت.خطیبی به مدد گل های سه امتیازی ادینیو و محسن دلیر بازی ها را یکی پس از دیگری بنفع خود به پایان می رساند تا این تیم قهرمان نیم فصل لیگ برتر شود ولی به یکباره همه چیز برای آقارسول وارونه شد تا درنهایت با واگذاری نتیجه دیدار مقابل پدیده مشهد که در تبریز برگزار شد پرونده خطیبی هم بسته شود و وی نتواند در لیگ قهرمانان آسیا سکاندار تراکتورسازان شود.
بعد از اخراج خطیبی برای سومین بار پیرمرد خوش اقبال بنفیکایی به تبریز قدم گذاشت. تراکتور تونی اینبار فقط برای بردن به میدان می رفت.فرقی هم نمیکرد دیدار ها خارج از خانه باشند یا در تبریز باشند.تراکتور مدل جدید تونی تا ایستگاه پایانی لیگ برتر برای قهرمانی جنگید و فقط کافی بود تا سه امتیاز دیگر از تیم سختکوش نفت بگیرد و قهرمان لیگ برتر شود.وقتی داور مسابقه آقای فغانی سوت بازی را بصدا درآورد همه شاد بودند، شاد بودند که قهرمان شده اند ولی همه چیز در کسری از ثانیه فرو ریخت.تراکتور تونی اولوییرا فقط نائب قهرمان شده بود.همه ناراحت به خانه های خودشان رفتند و تا چند روز نمی توانستند فاجعه یادگار را باور کنند.
ولی باید باور می کردند و قبول می کردند همانطوری که برزیلی ها فاجعه ماراکانا را باور و قبول کردند.

سکانس ششم:آشی که تونی باید خود می پخت
تونی اولوییرا زمانی که سکان هدایت تراکتورسازی را در میانه های فصل برعهده میگرفت خیالش راحت بود که برای عدم نتیجه گیری خود بهانه ی موجهی دارد و آن بهانه این بود که براحتی می گفت در زمان نقل و انتقالات بازیکنان با نظر من جذب تیم نشده اند ولی اینبار تونی از ابتدای فصل نقل و انتقالات سرمربی تراکتورسازی بود تا بازیکنان مدنظر خود را جذب کند و همینگونه نیز شد.تیم تونی خوبی بازی می کرد ولی نمیتوانست نتیجه ممکنه را بگیرد و آخرین شاهکار وی در امور دفاعی تیم مساوی کردن بازی که ۴ بر ۱ از حریف خود ذوب آهن اصفهان پیش افتاده بود.دقیقا از همین بازی زنگ خطر برای تونی اولوییرا بصدا درآمده بود و درنهایت نیز آشی که تونی خود مواد اولیه ش را خریده بود دهان وی را سوزاند تا پیرمرد پرتقالی با چشمانی گریان راهی کشور خود شود.

سکانس هفتم:ورود و خروج متفاوت قلعه نویی به تبریز
هواداران تراکتورسازی بعد از جدایی امیر قلعه نویی از آنها وانتقال بازیکنان تراکتورسازی به استقلال تهران دل خوشی ازوی نداشتند.برخلاف دفعه قبل که تبریزی ها برای استقبال قلعه نویی چیزی کم نگذاشته بودند اینبار به بدترین شکل ممکن از او استقبال کردند ولی قلعه نویی در اولین مصاحبه خود بعد از قبول سرمربی گری تراکتورسازی گفت:آمده م تا دین خود به هواداران و مردم آذربایجان را ادا کنم.مدت زمان زیادی لازم نبود تا پرشورها بعد از اینکه از صعود به جمع هشت تیم برتر لیگ قهرمانان آسیا بازماندند،در پایان بازی به تشویق تیم تراکتور و کادرفنی آن یعنی امیر قلعه نویی بپردازند.امیر قلعه نویی برای یک فصل دیگر با پرشورها به توافق رسید تا بتواند این تیم را قهرمان لیگ برتر کند کاری که پیشتر سرمربیانی چون کمالوند،خود قلعه نویی،تونی،خطیبی و جلالی نتوانسته بودند انجام دهند.
قلعه نویی و سردار آجرلو تیمی پر زرق و برق جمع کردند و این تیم تا میانه های فصل با پرسپولیس بر سر قهرمانی دوش به دوش پیش میرفت.محرومیت تراکتورسازان از نقل و انتقالات و مشکلاتی که بازیکنان پابه سن گذاشته مثل محسن بنگر برای قلعه نویی و تراکتورسازی درست کردند باعث شد تا این فصل نیز پرشورها نتوانند به قهرمانی در لیگ برتر دست یابند.این تیم همچنین در فینال جام حذفی که ۲۱ اردیبهشت ۹۶ در خرمشهر برگزار شد، نتیجه را به نفت تهران واگذار کرد تا تقریبا فصل ناموفقی را پشت سر گذاشته باشند.
اما نکته جالب در نحوه آمدن و رفتن امیر قلعه نویی از تراکتورسازی بود.قلعه نویی وقتی برای دومین بار به تبریز وارد شد هیچ محبوبیتی در روی سکوها نداشت ولی در پایان ماموریت خود بعنوان سرمربی تراکتورسازان شرایط فرق کرده بود.قلعه نویی محبت و احترام هواداران تراکتورسازی را کسب کرده بود.

سکانس هشتم:مرد اردبیلی کم حرف قاطع
یحیی گلمحمدی پس از اینکه مدتی در لیگ یک مشغول سرمربی گری تیم اکسین البرز بود از طرف سردار آجرلو بعنوان سرمربی تراکتوری ها معرفی شد.یحیی خیالش از بابت نقل و انتقالات راحت بود چون اصلا باشگاه نمی توانست کسی را بخدمت بگیرد.گلمحمدی در اولین اقدام خود برای نشان دادن قاطعیت خود،وقتی بدقولی های خالد شفیعی را دید در بیانیه ای گفت:دیگر به خالد شفیعی نیازی نداریم و روی او خط قرمز کشید تا سایر بازیکنان حساب کار دستشان بیاید.

حال که ۱۱ هفته از لیگ برترهفدهم سپری شده است تیم آقا یحیی با ۱۲ امتیاز در رده نهم جدول جا خشک کرده است.تراکتور وضعیت چندان مطلوبی ندارد ولی تنها امتیازی که هواداران را مجاب می کند از گلمحمدی حمایت کنند،نحوه بازی تیم گلمحمدی است که یک بازی مالکانه و روان به نمایش می گذارد.
منتظر هستیم تا ببینیم تراکتور با یحیی و یحیی با تراکتور به کجا خواهند رسید.
آیا گلمحمدی می تواند به رویای پرشورها جامه عمل بپوشاند؟بله یا خیر این در دستان شاگردان گلمحمدی است.