استقلال میتواند برای خودش الگو باشد
داشتهها و نداشتههای استقلال
نمیخواهیم درباره خریدهای بیرویه و اضافه فصل هفدهم که تعادل به دست آمده در هفتههای پایانی لیگ شانزدهم را بر هم زد، حرف بزنیم. نمیخواهیم اشاره دوبارهای به فقدان مهاجم گلزن و این آمار ضعیف بر جا مانده از خط آتش کم رمق آبیها داشته باشیم چرا که حلاوت پیروزی دیروز تلخ میشود.
نمیخواهیم درباره خریدهای بیرویه و اضافه فصل هفدهم که تعادل به دست آمده در هفتههای پایانی لیگ شانزدهم را بر هم زد، حرف بزنیم. نمیخواهیم اشاره دوبارهای به فقدان مهاجم گلزن و این آمار ضعیف بر جا مانده از خط آتش کم رمق آبیها داشته باشیم چرا که حلاوت پیروزی دیروز تلخ میشود. منظور ایراد فنی بر جا مانده در استقلال نیست که از ابتدای فصل جایگاه این تیم را چنان تنزل داده که اکنون برای رسیدن به نقطهای اطمینانبخش در جدول در تکاپوست. دست گذاشتن روی مشکلات فنی استقلال تکرار مکررات است. بخشی از کاستیهای تیم استقلال را که در فصول اخیر لطمههایی اساسی به این تیم وارد ساخته، باید روی سکوها جستوجو کرد.
آنجا که آبیها همواره از داشتن یار دوازدهم خود محروم بودهاند. نه اینکه تیم استقلال تماشاگری نداشته باشد، نه! منظور کاهش هواداران تیمی است که در ادوار نه چندان دور حضور چشمگیرتری در ورزشگاه خانگی داشتند. به آمارهای سالهای اخیر که رجوع کنیم حقایق بسیاری را درمییابیم. واقعیتهای ملموسی که نشان از ریزش تماشاگران استقلال دارد. همین عده که میآیند نیز غالبا درگیر شعارهای خطی و رسم شده در پس پردهاند.
نمونهاش را حوالی دقیقه ١۵ بازی با نفت دیدیم. لحظهای که خط دهندههای روی سکوها شعارهایی علیه عادل فردوسیپور سر دادند. الفاظی که بار حقوقی دارد و قابل پیگیری قضایی است. استقلال کارش به همین دلیل گره خورده. یکی از مهم ترین دلایل افت استقلال در همین نقطه است. اینجا که تماشاگران قابل توجهی را در ورزشگاه نمیبینیم و آنها که میآیند، با افکاری مشوش و توهماتی بزرگ گام به ورزشگاه میگذارند. گر چه این استقلال را هم نباید بی اثر در افت محسوس تماشاگران خود دانست. استقلال منهای دقایقی از نیمه دوم بازی با نفت که منجر به گلهایی شد، فوتبال با برنامهای بازی نمیکند و در کاهش هوادارانش و افکار پریشان آنها نقش بازی میکند.
این تیم استقلال کمتر توانسته شمههایی از آن استقلالی که هفتههای پایانی فصل پیش دیدیم را روی پرده نمایش لیگ بیاورد و تیمی باشد با قابلیتها و ویژگیهای یک تیم پویا و صاحب برنامههای تاکتیکی منسجم. تیم استقلال راه یک بازی آبرومند را در میدان رقابت گم کرده است و کاستیهای حاصل از حضور تماشاگران و حاشیههای گاه و بیگاه آنها را نیز بیشتر کرده است.
دقیقه ٣۵ بازی دیروز را هم از یاد نمیبریم که تماشاگران دوباره از دایره ادب خارج شدند تا این پرسش مطرح شود که باشگاه استقلال چرا اقدامی در راه فرهنگسازی تماشاگرانش ندارد؟ چرا در این سال نه در تهییج و فراخوان هواداران اقدامی شده تا شاهد صندلیهای خالی نباشیم، نه در بخشهای فرهنگی؟ این تماشاگران منتسب به باشگاه استقلال هستند و اگر کمترین علاقه و دلبستگی میان باشگاه و این طیف وجود دارد، باید رفتار آنها نیز به دقت مورد کنکاش قرار بگیرد تا شاید بازگشت به روزهای پر فروغ شتاب بیشتری به خود بگیرد. استقلال بازی با نفت را به هر زحمتی بود، برد.
نیمه دوم این میدان باید الگویی باشد برای بازیهای آتی. الگویی حسی-حرکتی از این منظر که هم فضای مطلوبی در ورزشگاه حاکم شد و دیگر حاشیهها بر روح و روان استقلال چنگ نزدند و هم از بعد فنی آبیها به یکپارچگی تاکتیکی رسیده بودند. استقلال میتواند برای خودش الگو باشد. نه آن محصولی که در نیمه اول ارائه شد. آنچه در نیمه دوم تحت عنوان تاکتیک هدفمند بازی دیدیم و آنچه تماشاگران ارائه کردند و آمادهسازی روحی تیمی در اولویت بود.