یک اتفاق عجیب در کنفرانس خبری شفر ؛ ماجرای فرهاد مجیدی و تیتر اشتباه از شفر
ماجراهای شفر و مجیدی
چرا مربیان خارجی مدتی پس از ورود به ایران به رسانهها – به همه ما رسانهها- حساسیت پیدا کرده و کم کم دور میشوند؟
آیا برای ما اهالی رسانه هرگز این پرسش پدید نیامده که چه اتفاقی در این سالها رخ داده که سرمربی تیم ملی در اقدامی حیرتانگیز، مدیر رسانهای ایرانی تیم ملی را برکنار و یک پرتغالی را به جای وی منصوب میکند؟ فردی که نه میتواند با خبرنگاران و رسانههای ایرانی ارتباط برقرار کند، نه میتواند بیواسطه نوشته رسانهها را بخواند و نه قادر به تفکیک رسانهها از یکدیگر است. جمعه یک اتفاق عجیب در کنفرانس خبری شفر رخ داد؛ از سرمربی استقلال سوال میپرسند:
«آیا بهنام برزای به توصیه فرهاد مجیدی به استقلال بازگشته؟»
سرمربی استقلال که در ترجمه موضوع، به هسته حرف پی نبرده، جملهای میگوید که درست به خبرنگاران منتقل نمیشود. وقتی مترجم میفهمد که شفر دچار سردرگمی شده، برای او موضوع را توضیح میدهد تا سرمربی استقلال آگاه شود و بگوید:
«فرهاد مجیدی الان کجاست؟ در آلمان است یا اسپانیا؟»
شفر بر اساس توصیه باشگاه از کنار موضوع مجیدی میگذرد اما نکته جالب تیتر سایتهای خبری بود که پیش از اتمام کنفرانس جنجال به پا کرد:
«شفر گفت مجیدی کیست؟ یا مجیدی را نمیشناسم…!»
این تیترها گویای همه چیز است. نخست اینکه خبرنگاران وقتی با جملهای جنجالی از سرمربی استقلال مواجه میشوند، بیآنکه سوال و جواب را ادامه دهند و از شفر بپرسند که مگر مجیدی در امارات بازیکن شما نبوده یا همین چند وقت پیش، پس از ورود به ایران شما در مصاحبهای عنوان کردی:
«مجیدی برای آمدن به استقلال علاقهمند است»
به تیتر جنجالی خود اکتفا میکنند؛ تیتری که محصول سوءتفاهم است و اصلا شفر چنین حرفی نزده و قصدی هم برای کنایه یا توهین به مجیدی نداشته. وقتی بیش از ۱۰ خبرنگار هاج و واج به مساله نگاه میکنند و پس از مصاحبه مطبوعاتی، شفر میبیند که در تمام رسانهها موضوعی از قول او مطرح شده که منظورش را برعکس منعکس کرده، چارهای جز انتشار بیانیه نمیبیند و همان شب با توضیح اینکه نه تنها هرگز نگفته مجیدی را نمیشناسد، اعلام میکند که فرهاد شاگرد او بوده و مجیدی را خیلی خوب هم میشناسد.
این مدل از اطلاع رسانی که بر پایه «خواست اندیشی» شکل میگیرد و به جای دریافتن مقصود و منظور شفر، تیتری انتخاب میشود که منظور شفر را تحریف میکند، باعث بیاعتمادی سرمربی آلمانی به رسانهها میشود. تکرار این موضوع و وارونه جلوه دادن حرفهای شفر در آینده باعث بیاعتمادی بیشتر او به رسانهها خواهد شد و سرمربی آلمانی استقلال هم لابد مثل کیروش رویه دیگری را برای انتقال منظور و مفهومش پیدا خواهد کرد.
او دیگر به خبرنگارانی که به کنفرانس میروند نگاه راوی خبر را نخواهد داشت و مثل روز اول به آنها اعتماد نگاه نمیکند که بدون جانبداری حرفها را منتقل میکنند. همین مدل از اشتباهات ما- همه ما رسانهها- باعث شده تا کیروش حرفهایش را به فیسبوک ببرد. ماجرای فرهاد مجیدی و تیتر اشتباه از شفر که منجر به توضیح مجدد و بیانیه سرمربی آلمانی شد باید ما را بیشتر به انتقال مطلب حساس کند تا سرعت در انتشار خبر باعث از بین رفتن فاکتور «درستی و صداقت» نشود. این یک زنگ خطر برای ما رسانهها است؛ رسانههایی که باید اعتماد عمومی را جلب کنند و بکوشند در گرداب اخبار لحظه به لحظه شبکههای اجتماعی و سایتها، مرجع و منبع درست و قابل اعتماد برای مخاطب باشند.