خبری عجیب و باورنکردنی از ماجرای جادو جنبل در فوتبال ایران ؛ مربی معروف فوتبال ایران یک جادوگر را استخدام کرد !
یک جادوگر، دستیار سرمربی معروف
ماجرای جادو جنبل در فوتبال ایران، مثل پرونده بازی است که انگار هر روز میتوان یک مضمون برای آن پیدا کرد. حول و حوش سال ۸۲ بود که همکاری یک جادوگر معروف با باشگاه لیگ برتری شد سوژه داغ رسانهها. آن موقع کسی باور نمیکرد بعدها یکی از بازیکنان آن باشگاه، در مصاحبهای جنجالی دست به افشاگری بزند.
ماجرای جادو جنبل در فوتبال ایران ، مثل پرونده بازی است که انگار هر روز میتوان یک مضمون برای آن پیدا کرد. حول و حوش سال ۸۲ بود که همکاری یک جادوگر معروف با باشگاه لیگ برتری شد سوژه داغ رسانهها. آن موقع کسی باور نمیکرد بعدها یکی از بازیکنان آن باشگاه، در مصاحبهای جنجالی دست به افشاگری بزند. این بازیکن که چند سالی است از فوتبال خداحافظی کرده و سابقه پوشیدن پیراهن پرسپولیس را هم در کارنامه دارد، در مصاحبهای جنجالی گفت مربیشان در رختکن به اسم کارهای خیر پول جمع میکرد و برای جادوگر میبرد. کمی پیشتر، وقتی خبرنگاری آدرسی گنگ در کرج گرفته بود تا سراغ جادوگر برود، با چشم خود چیزهایی دیده بود عجیب و غریب. او از دیدن یک مربی و یک مدیرعامل لیگ برتر در اطراف خانه جادوگر میگفت و برایمان تعریف میکرد همسایهها چه کسانی را که ندیدهاند. راوی تعریف میکرد در گاراژ که باز شد، چندین و چند ماشین لوکس را داخل پارکینگ دیده بود. رفتهرفته پای خیلیها به ماجرا باز شد. وقتی مدیرعامل معروف لیگ برتر در مصاحبهای تأیید کرد سرمربی تیمش با جادوگرها در ارتباط بوده، دیگر کسی نبود که وجود جادوجنبل در لیگ برتر را رد کند. بازیکن معروفی در اردوی تیم ملی، چشم خبرنگاران را به ماجراهای تازهتری باز کرد. او میگفت وقتی قبل از یکی از بازیهای تیمش خوابیده بود، احساس کرد کسی در جورابش چیزی میگذارد و وقتی چشم باز کرده بود، آقای جادوگر را دید و یا هنوز نقل میکنند از آن جادوگری که سرمربی داد زده بود: «چرا فلانی در ترکیب نیست؟ او قرار است امروز گل بزند.» و وقتی طرف را به ورزشگاه آوردند و وارد ترکیب شد، واقعاً گل هم زده بود! اینها داستانهایی هستند که انگار توقف ندارد. مثل تصاویری که پشت هم ردیف میشوند و سر درازی دارند. حالا خبرهایی در این زمینه به گوشمان رسیده که در نوع خود عجیب است.
یک مربی معروف فوتبال ایران که تیمش کلی ستاره دارد، یک جادوگر را به استخدام تیمش درآورده! قبلاً این شکلی بود که جادوگر در سایه کار میکرد. یعنی سرمربی گهگاهی به او سر میزد و اجازه نمیداد کسی با جادوگر در ارتباط باشد ولی این مربی سنتشکنی کرده و آقای جادوگر را به عنوان دستیار وارد کادر فنیاش کرده است! از روزی که این عضو به کادر فنی اضافه شد، همه میپرسیدند که او قرار است چه کار کند؟ چرا که به کارهای فنی تسلط نداشت و رزومهاش هم ثابت میکرد زیاد فوتبالی نیست. رفتهرفته همه به نقش این مربی جدید پی بردند و فهمیدند او وظایف دیگری به عهده دارد؛ وظایفی که به خوبی به آنها آگاهی دارد.