تمرین در کمپ مخروبه با بازیکنان میلیاردی
استقلال تهران و تمرین ستارهها و خریدهای میلیاردی در کمپ مخروبه؛ سوءمدیریت در استقلال
عکسهای تمرین دیروز استقلال حیرتانگیز بود و یک پرسش را پیشروی ما میگذاشت: ستارهها و خریدهای میلیاردی در کمپ مخروبه چه میکنند؟
عکسهای تمرین دیروز استقلال حیرتانگیز بود و یک پرسش را پیشروی ما میگذاشت: ستارهها و خریدهای میلیاردی در کمپ مخروبه چه میکنند؟ نخستین عکس از حضور پژمان منتظری در تمرین استقلال، بد جوری توی ذوق میزد؛ ستارهای که با مبلغی سنگین خریداری شده، در فضایی از ماشین خود پیاده میشود که تلی از خاک و ضایعات ساختمانی سالهاست فضای زشتی را به کمپ تمرینی آبیها داده است.
استقلال امسال چشم بازار نقل و انتقالات را کور کرده و تا همین جای کار چیزی حدود ۷میلیارد برای ستارههای جدید کنار گذاشته است؛ از شجاعیان و شهباززاده بگیرید تا پژمان منتظری. اینها فارغ از تمدید قرارداد با امید ابراهیمی، مهدی رحمتی، پادوانی و بقیه دانه درشتهایی است که دستمزد یک فصل همه آنها بالغ بر ۱۰ میلیارد تومان خواهد بود. استقلال با این همه دست و دلبازی در پرداخت حقوق و دستمزد، اما برای امور جاری باشگاه و زیرساختهای لازم همیشه بیپول و فقیر است.
هرگاه صحبت از کمپ حجازی میشود، یک تصویر زشت از اتاقی با پرده و فرش کثیف و آینهای شکسته و درب و داغان در کنار اجاق گاز و ظرفی که در مخروبهها هم دیگر جایی ندارد، مقابل ذهن ما مجسم میشود. اتاقی که سر و صدای زیادی به پا کرد و به مصداقی برای سوءمدیریت در استقلال تبدیل شد.
حالا پس از گذشت چند سال از آن تصویر معروف، بار دیگر تصویری از محل تمرین استقلال منتشر میشود که انگار در گذر زمان، این محل نه تنها تغییری نکرده که گرد و غبار زمان آن را زشتتر از قبل کرده است.
پرسش ما از هیات مدیره جدید باشگاه استقلال که با شعارهای مالی و اصلاح وضعیت اقتصادی پا به عرصه مدیریت یکی از بزرگترین باشگاههای ایران گذاشتهاند این است که آیا آنها برای تغییر وضعیت کمپ و محل تمرین هم نقشه ای دارند یا پس از چند سال وقتی مقابل در خروجی قرار میگیرند و گروه دیگری جایگزین آنها در هیات مدیره میشود، در کمپ استقلال همین آش است و همین کاسه؟
استقلال سالهاست که با روزمرگی اداره میشود؛ دغدغه پرداخت دستمزد ستارهها همواره اولویت مدیران بوده و هیچگاه مدیری را ندیدهایم که سنگی روی سنگ برای آینده بند کند و خشت تازهای به یادگار بگذارد.
همین چند روز پیش، مرکز تخصصی تیمهای ملی با فشار و اصرار کارلوس کیروش افتتاح شد؛ مجموعهای شیک و تر و تمیز، با استخر و سونا در کنار امکانات پزشکی و فیزیوتراپی برای بازیکنان که هر بینندهای را به تحسین وامیداشت. مرکز تخصصی تیمهای ملی در شرایطی ساخته شده که فدراسیون فوتبال در مقایسه با تیمهای باشگاهی ما از شرایط مالی محدودتر برخوردار است و به زحمت هزینههای اردو و حضور در مسابقات تیمهای ملی را فراهم میکند. فدراسیون با اینکه از لحاظ مالی در مضیقه قرار دارد، با اصرار سرمربی تیم ملی سرانجام صاحب یک مرکز تمرینی کامل و تخصصی شد.
افتتاح این مجموعه همه ما را سر کیف آورد اما وقتی از این زاویه به موضوع نگاه میکنیم که مرکز تخصصی تیمهای ملی، تنها مجموعه کامل ورزشی – پزشکی در فوتبال ایران است، غصهای بزرگ وجودمان را فرا میگیرد و از خود میپرسیم که چرا تیمهای باشگاهی بزرگ ما با میلیونها هوادار نه تنها صاحب امکانات مشابهی نیستند که در کمپی تمرین میکنند که خاک و علفهای هرزه از هر گوشهاش بیرون زده و هیچ شباهتی به یک مجموعه ورزشی ندارد.
آیا زمان آن نرسیده که باشگاههایی مثل استقلال و پرسپولیس یک بار برای همیشه، بخشی از درآمد و بودجه خود را خرج کارهای اساسی کنند تا ستارههای میلیاردی که قرار است در زمین مسابقه بدرخشند، در شرایط بهتری تمرین کنند و بازده و خروجی بهتری داشته باشند.
سالهاست که این دست موضوعات در رسانهها مطرح میشود و تکرار آن به جای آنکه در عمق جان مدیران اثری بگذارد، به مسالهای ملالآور و خستهکننده تبدیل شده که از کنار آن به سادگی عبور میکنند.
البته اینها دلایل قانعکنندهای برای عبور از کنار بحرانهای ورزش نیست بلکه باید آنقدر از این بحثها نوشت و نوشت تا سرانجام این تلاشها به ثمر بنشیند. تنها اگر یکی از مدیران ورزشی ما از این بحثها و نوشتهها ایده و الهامی بگیرد، ما روزنامهنگاران در وظیفه و مسوولیت خود موثر و مفید بودهایم؛ پس هر روز باید این بحث را تکرار کنیم و از آنچه میخواهیم، کوتاه نیاییم و تسلیم سهلانگاری و بیتفاوتی مدیران نشویم.
نگاه تو رو خدا!
مثلا یکی از تیم های بزرگ ایران است!
این چه وضع کمپ تمرین است!
خجالت داره والا …
حیف
حیف
حیف
این همه پول هزینه خرید بازیکن می کنیم!
اون وقت یه زمین درست و حسابی نداری!
واقعا که …